دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۵۳ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

۰۹
شهریور
اعتماد به اقوام ایرانی شرط اعتدال و اعتدال شاه کلید برخورد با پدیده قومیت در ایران   سخنرانی "مبانی اعتدال و پدیده قومیت ها در ایران" در همایش ملی ""تبیین مفهوم اعتدال" که در ششم شهریور در تالار آفتاب مرکز مطالعات استراتژیک مجمع به اهتمام انجمن علوم سیاسی ایران و این مرکز مطالعاتی و نیز مشارکت دو انجمن جامعه شناسی ایران و انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد بازتاب رسانه ای و مطبوعاتی درخوری یافت. دو لینک خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و  خبرگزاری کار ایران (ایلنا) را در این قسمت منتشر خواهیم کرد:                                                              *****رئیس انجمن علوم سیاسی ایران: اعتماد به اقوام ایرانی شرط اعتدال است    یک استاد دانشگاه گفت: تساهل و مدارا مبنای اعتدال در حوزه‌ی قومیت‌ها باید باشد و از سویی اعتماد به اقوام ایرانی شرط اعتدال است     به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دکتر مجتبی مقصودی دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی در سخنانی در دومین روز از همایش ملی تبیین مفهوم اعتدال، با اشاره به تاثیر سیاست‌های اعتدالی بر رفع مشکلات قومیت‌ها در کشور، افزود : اعتدال با لوازم و الزاماتش می‌تواند شاکله‌ی برخورد با مسائل باشد، هر چند نمی‌توانیم مدعی باشیم که اعتدال بهترین روش برای برخورد با مشکلات است.     وی با بیان این که مساله‌ی قومیت‌ها یک واقعیت سیاسی - اجتماعی در ایران است، تصریح کرد: دولت‌های اقتدار گرا اصلا تمایل ندارند به موضوع قومیت‌ها بپردازند چون معتقدند طرح این مساله مشکلات بیشتری را دامن‌گیر کشور می‌کند.     رئیس انجمن علوم سیاسی ایران با اشاره به مساله ی قومیت‌ها از منظرهای مختلف تصریح کرد: متاسفانه مساله قومیت‌ها در سالهای گذشته در حوزه‌ی امنیت ملی قرار گرفته است به جای این که این موضوع در چارچوب مطالعات قومی و اجتماعی باشد و این روند آثار سوء را برای کشور در بر داشته است.     این استاد دانشگاه با بیان این که فرصت انتخابات در کشور همواره محملی برای بیان مطالبات قومی بوده است اظهار کرد: در مقطع انتخابات مطالبات قومی افزایش می‌یابد چرا که نظام نیز به دنبال مشارکت حداکثری است. و به افزایش مشارکت نگاه مثبت دارد، اما چنانچه مطالبات در یک دوره‌ی طولانی پاسخ داده نشود، که متاسفانه در کشور این اتفاق افتاده است این نابسامانی‌ها و عدم تعادل‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود و جامعه را دچار مشکل می‌کند و می‌بینیم وقتی نماینده‌ای از اقلیت‌ها می‌خواهد در مجلس شورای اسلامی رای بیاورد از موضوعات و مشکلات قومی و قبیلگی سوء استفاده می‌کند که البته از یک منظر امری طبیعی است و از منظر دیگر تهدید است.     مقصودی ادامه داد: ما همواره می‌گوییم اقوام و قومیت‌ها در کشور فرصت هستند، اما هیچ وقت از آنها به بهترین شکل استفاده نمی‌کنیم. این حرف بیشتر یک تعارف است که می‌گوییم اقوام فرصت هستند و حداقل از سوی بخشی از نیروهای سیاسی جامعه می‌دانیم که اقوام را تهدید محسوب می‌دانند.     این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش با بیان این‌که اعتدال به معنای خرد ورزی، انصاف و عدالت را در بر دارد، اظهار کرد: برای پیاده کردن اعتدال در چارچوب بررسی قومیت‌ها ابتدا باید مساله و مشکل قومیت‌ها را بپذیریم و بعد گفت و گوی انتقادی را نیز پذیرا باشیم و اجازه دهیم مسائل و مشکلات حل شوند. همچنین قانون‌گرایی از جمله مهمترین راهکارهای حل مشکلات کشور و به ویژه مشکل قومیت‌هاست. در حال حاضر برخی اصول قانون اساسی در حوزه اقوام را کف انتظارات قومیتی باشد.     مقصودی گفت: تساهل و مدارا مبنای اعتدال در حوزه‌ی قومیت‌ها باید باشد و از سویی اعتماد به اقوام ایرانی شرط اعتدال است.                                                                                              ************اعتدال، شاه کلید برخورد بهینه با پدیده قومیت‌ها در ایران است     تأکید بر عنصر شناسایی به مثابه گام اول در موضوع قومیت‌ها در ایران، پذیرش عنصر گفتگو در مناسبات ملی و قومی، قانونگرایی، تساهل و مدارا، رعایت حقوق شهروندی و توجه به کرامت و شأن انسان‌ها وبدون هیچ تبعیض و گریزی از مبانی اعتدال در حوزه قومیت‌ها از منظر ایجابی (باید‌ها) است.    ایلنا: عضو هیئت علمی دانشگاه آزاداسلامی اعتدال را شاه کلید برخورد بهینه با پدیده قومیت‌ها در ایران دانست.    به گزارش خبرنگار ایلنا؛ مجتبی مقصودی در همایش ملی تبیین مفهوم اعتدال که امروز در مرکز تحقیقات استراتژیک برگزار شد، گفت: عدم اعتدال، ناموزونی‌های سیاسی اجتماعی و نوسانات موجود در عرصه سیاسی اجتماعی می‌تواند مشکل قومیت‌های را بیش از پیش دامن بزند.    وی با اشاره به اینکه اعتدال می‌تواند شاه کلید برخورد با پدیده قومیت‌ها در ایران باشد افزود: نمی‌گویم اعتدال نسخه نهایی آن است اما می‌تواند در شرایط فعلی برخورد بهینه با مسئله قومیت‌ها باشد.    مقصودی با اشاره به رویکردهای برخورد با پدیده قومیت تصریح کرد: در رویکرد تقلیل گرایانه چیزی تحت عنوان تنوع و تکثر قومی به رسمیت شناخته نمی‌شود و تنها یک فرهنگ کلی وجود دارد که مابقی فرهنگ‌ها ذیل آن حل و فصل می‌شود.    مقصودی ادامه داد: در رویکرد بزرگ نمایی، مطالبات گروه‌های قومی بیش از آنچه که هست نشان داده می‌شود و به عبارتی آشوب سازی می‌شود.    وی در ادامه به رویکرد واقع نمایی در برخورد با پدیده قومیت‌ها اشاره کرد و افزود: در این رویکرد به صورت علمی مسائل قومیت‌ها بررسی و مطالبات آن‌ها شناسایی می‌شود.    عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به اینکه قومیت‌ها هفت دهه است که تبدیل به مسئله و مشکل شده است افزود: جامعه ایران در سیاست گذاری حوزه قومیت‌ها دچار یک جادررفتگی و  عدم اعتدال است.    مقصودی تصریح کرد: بخشی از جامعه سیاسی ایران صورت مسئله یعنی وجود واقعیتی به نام پدیده قومیت و مطالبات هویتی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن را به رسمیت نمی‌شناسد.    وی با اشاره به اینکه حوزه قومیتی عملا در چارچوب ملاحظات امنیتی قرار گرفته است افزود: شرایط به گونه‌ای است که درطی ۸ سال گذشته در رابطه با کارهای پژوهشی در حوزه قومیت‌ها دچار مشکل جدی بودیم.     مقصودی فقدان نهادهای فراگیر برای پیگیری مطالبات گروه‌های قومی را از دیگر مشکلات این حوزه عنوان کرد و افزود: در بزنگاه‌های تاریخی همانند انتخابات فرصتی برای طرح مطالبات قومی فراهم می‌شود به گونه‌ای که برخی نمایندگان مجلس در نبود نهادهای فراگیر مدنی مطالبات ایلی، عشیره‌ای و قومی را مطرح و جامعه را بیش از پیش دچار تهدید می‌کنند.    وی با اشاره به اینکه کم توجهی به ظرفیت‌های فرصت ساز اقوام ایرانی از دیگر جادررفتگی‌ها در سیاست گذاری‌های حوزه قومیت است افزود: اگر چه این موضوع که اقوام برای کشوریک فرصت است مطرح می شود اما در حد یک تعارف است.    مقصودی در ادامه به مبانی و مولفه‌های اعتدال اشاره کرد و افزود: خردورزی، انصاف، عدالت، مشی و منش تعاملی از جمله مبانی و مولفه‌های اعتدال هستند.    به گفته وی همچنین تأکید بر عنصر شناسایی به مثابه گام اول در موضوع قومیت‌ها در ایران و به رسمیت شناختن آن‌ها، پذیرش عنصر گفتگو از جمله گفتگوی انتقادی در مناسبات ملی و قومی، قانونگرایی، تساهل و مدارا، رعایت حقوق شهروندی و توجه به کرامت و شأن انسان‌ها وبدون هیچ تبعیض و گریزی از مبانی اعتدال در حوزه قومیت‌ها از منظر ایجابی (باید‌ها) است.    مقصودی به مبانی اعتدال در حوزه قومیت‌ها از منظر سلبی (نباید‌ها) اشاره کرد و افزود: نفی بیگانه سپاری و فرافکنی، نفی سلیقه گرایی در حوزه اجرا و پرهیز از غیریت سازی‌های قومی و دگرسازی هویتی در حوزه اقوام از جمله این مبانی است.
  • مجتبی مقصودی
۱۸
دی
بسمه تعالی تمدید فراخوان هفتمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران حکمرانی، سیاست و دوستی      تشدید چالش های سیاسی- اجتماعی و فرهنگی و بحران حکمرانی در اکثر کشورهای جهان اعم از توسعه یافته و در حال توسعه و به ویژه فراز و فرودهای شدید دولت های خاورمیانه و شمال آفریقا در دو ساله اخیر بررسی انواع الگوهای حکمرانی، سیاست ورزی و نحوه تعامل با بازیگران فروملی، ملی و فراملی را به الزامی اجتناب ناپذیر تبدیل ساخته است.     انجمن علوم سیاسی ایران در راستای تحلیل، تبیین و آینده پژوهی " حکمرانی، سیاست و دوستی " و نیز گسترش مطالعات بین رشته ای و تعامل و همکاری اصحاب دانش سیاست با سایر رشته های علوم انسانی و اجتماعی با همکاری تعدادی از نهادهای علمی و اجرایی مشارکت کننده مبادرت به برگزاری این همایش ملی در اواسط بهار سال 1392 می نماید.     ضمن اعلام محورهای مهم و اصلی همایش از اساتید، صاحبنظران و دانش پژوهان درخواست می شود چکیده خود را حداکثر تا 300 کلمه تا تاریخ 1391/12/15 و اصل مقالات را حداکثر تا 7000 کلمه با رعایت ضوابط علمی و ارجاع درون متنی تا تاریخ  1392/1/15 به دبیرخانه همایش به آدرس پست الکترونیک  ipsaconference1392@yahoo.com   ارسال فرمایید. علاقمندان می توانند جهت کسب اطلاعات با شماره تلفن  66493412  ، 66974140  و  09331303004    تماس حاصل فرمایند.     محورهای همایش: -     حکمرانی، سیاست و دوستی؛ مبانی و الگوهای نظری -      حکمرانی، سیاست و دوستی؛ در بستر تاریخ: از تدبیرمنزل تا مدیریت جهانی       -  حکمرانی، سیاست و دوستی؛ آینده پژوهی و مطالعات بین رشته ای -     حکمرانی، سیاست و دوستی؛ الگوهای عملی و مطالعات تجربی -     حکمرانی، سیاست و دوستی؛ مطالعه مقایسه ای: شمال و جنوب       - حکمرانی، سیاست و دوستی؛ چالش ها و منتقدان آن در عصر جهانی شدن -     امکان سنجی سیاست دوستی و حکمرانی خوب در خاورمیانه       - سیاست دوستی و حکمرانی خوب در ایران؛ از آرمان تا واقعیت
  • مجتبی مقصودی
۱۵
آبان

(این مقاله قبلا از سوی نگارنده - مجتبی مقصودی- در دوماهنامه اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 149، 150- بهمن و اسفند 1378 منتشر شده بود و مجددا در سایت آذری ها http://www.azariha.org/ مورد بازنشر قرار گرفت.

این مقاله علیرغم گذشت 22 سال از نشر اولیه از انسجام ساختاری و قوت استدلال و تحلیل برخوردار است.)  

 

نظریه استعمار داخلی و توسعه ناموزون در تحلیل منازعات قومی 

مجتبی مقصودی

 

     منازعات قومی در سطح جهان پس از یک دوره روند نزولی، از دهة 1980 شتاب جدیدی یافت. اگر فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و یوگسلاوی را اوج ستیزه‌های قومی در آخرین دهة سدة بیستم بدانیم، بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان رشته‌های مختلف علوم اجتماعی از منظر خاص خویش سعی در تحلیل و تبیین این درگیری‌ها داشته‌اند. دست‌اندرکاران رشتة اقتصادی سیاسی نیز در جهت درک چرایی بروز این بحران‌ها نظریات گوناگونی از جمله نظریة «استعمار داخلی»، نظریة «توسعة ناموزون و نابرابری‌های منطقه‌ای»، نظریة «گزینش عقلانی» و ‌نظریة «مرکز ـ پیرامون» را مطرح کرده‌اند که در این جا به دو نظریة اول می‌پردازیم و در فرصتی دیگر دو نظریة بعدی را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

نظریة استعمار داخلی

 

    نظریه‌پردازان استعمار داخلی(١) در تئوریزه کردن مباحث و نیز تعمیم روابط نابرابر میان استعمارگران و مستعمرات به حوزة مناسبات داخلی، وامدار اصطلاح «استعمار» به معنای کلی و کلاسیک آن می‌باشند. استعمار در مفهوم کلاسیک، ناظر به استعمار داخلی با گسترش‌طلبی‌های اروپایی‌ها در سرزمین آسیایی، آفریقایی و آمریکایی بوده که از قرن پانزدهم آغاز شده و عملاً اقتصاد و سیاست جهانی را تحت تأثیر قرار داده است.(٢) استعمارگران اروپایی اعم از پرتقالی، اسپانیایی، بلژیکی، هلندی، انگلیسی و فرانسوی از راه غلبه، کاربرد زور و خشونت با تحت انقیاد در آوردن مردمان بومی، محدود کردن تحرک اجتماعی و سیاسی و تحقیر فرهنگی آنها و استقرار روابط مهتر ـ کهتری، به استثمار مردمان بومی و غارت مواد خام سرزمین‌های یاد شده پرداختند و با فتح بازارهای محلی، روند انقلاب صنعتی و توسعة اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشورهای خود را سرعت بخشیدند.(٣)

  • مجتبی مقصودی
۲۱
مهر
متن سخنرانی در همایش:  امنیت منطقه ای در پرتو تحولات جهانی: تحلیل علمی دگرگونی های خاورمیانه                                                              روزنامه اعتماد، س10، ش2516، 20 مهر1391، صص 1و2       خاورمیانه و شمال آفریقا به مثابه پرآشوب ترین منطقه دنیا، در دو سال اخیرآبستن حوادث جدید و گسترده ای بوده است که کمتر ناظر و تحلیگر سیاسی تا چند سال قبل آن را پیش بینی می کرد. جنس و ماهیت این تحولات متفاوت از فضای قطبی منازعه اعراب و اسراییل و جدال در عرصه نخبگی در پنج دهه گذشته، به سطوح مختلف جامعه به ویژه طبقه متوسط، تحصیلکرده، جوان و شهری کشیده شد که همسو با تاثیرات نمایشی وسایل ارتباط جمعی و بهره گیری از شبکه های اجتماعی، دومینوی فروپاشی و سرنگونی نظام های سیاسی را در تونس، مصر، لیبی و یمن را رقم زده و با ایجاد تکانه های شدید در ساختار سیاسی نظام های اقتدارگرای سنتی همچنان در حال پیش روی است و بنظر نمی رسد گرد وغبار ناشی از این تحولات فروکش کرده باشد و برخی شواهد و قرائن حاکی است که طوفان های سهمگین دیگری در راه است و کشورهای نظیر سوریه و بحرین از این طوفان در امان نخواهند بود.      اگر مهمترین عامل پوست اندازی جدید خاورمیانه را متاثر از "شکاف های ساختاری و تحمیلی" در همه عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به ضرر طبقات و اقشار فرودست جامعه بدانیم، این شکاف در عرصه فرهنگی و آگاهی های اجتماعی روند متفاوت و معکوسی را به نفع اقشار، طبقات و گروههای حاشیه ای طی نمود؛ به شکلی که واماندگان از انقلاب در عرصه های اطلاعاتی و ارتباطی و نیز فهم دنیای به شدت متحول جدید "حکومتگران سنتی" در کشورهای خاورمیانه هستند که ناهمزمانی و ناهمخوانی شیوه حکومتگری خود را با انتظارات شهروندی و گروهی به عینه مشاهده می نمایند.      عدم تطبیق ذهنی دولتمردان سنتی با شرایط عینی و واقعی و تحولات فزاینده و جاماندگی فرهنگی و اجتماعی ، به ویژه عدم درک درست از جابجایی منابع قدرت به همراه منافع مشخص سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به انعطاف ناپذیری و عدم سازواری حاکمان سنتی در برابر نیروهای جدید اجتماعی بالنده انجامید؛ تا جایی که عدم تمهید راهبرد متناسب و در عین حال پاسخگو و مسئولیت پذیر، سقوط این حاکمان را یکی پس از دیگری به دنبال داشت.
  • مجتبی مقصودی
۲۳
ارديبهشت
مجتبی مقصودی، ماهنامه مهرنامه، شماره 21، اردیبهشت 1391مقدمه    ماکس وبر جامعه شناس آلمانی، انجمن ها  را مجموعه ای متشکل از افراد و گروه هایی می داند که با یکدیگر دارای ارتباط متقابل بوده، بر اساس توافق اختیاری شکل گرفته و به صورت ساختاری سازمان یافته، منظم و مستمر، اهداف معینی را دنبال می کنند. این تشکل های  داوطلبانه بر اساس اهدافی مشخص انتظام یافته و با توجه به اساسنامه ای که روش و شیوه های مورد نظر انجمن را مشخص کرده و مورد توافق اعضای آن نهاد است، به فعالیت می پردازند.    در عصر حاضر، تحولات گسترده در تعاملات نظام بین المللل سبب اهمیت نقش و جایگاه سازمان های غیر دولتی و انجمن های علمی در روند تصمیم گیری در سطوح ملی و بین المللی و اعمال نفوذ در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شده است. این امر حاکی از آن است که در شرایط حاکم بر نظام بین الملل، دیگر دولت ها تنها بازیگران عرصه تعاملات بین المللی و مناسبات چند جانبه نیستند و تصمیم گیری در خصوص مسائل و رخدادهای داخلی و بین المللی در حوزه اختیارات دولت ها محدود نمی شود؛ بلکه سازمان های غیر دولتی و انجمن های علمی به عنوان یکی از ارکان جامعه مدنی در روند سیاستگذاری و تصمیم گیری در حوزه های مختلف جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده اند . بنابراین به نظر می رسد انجمن ها نقش مهمی را در مشارکت شهروندان در موضوعات عمومی ایفا می کنند که این امر در مورد انجمن های علمی کارکرد آموزشی نیز مصداق می یابند. اگر چه این به معنای آن نیست که همه فعالیت های انجمن ها معطوف به منافع عمومی است و همواره ایفاگر نقشی موثر در سطوح بالایی از فعالیت های انجمن ها و نهادهای اقتصادی و سیاسی هستند، بلکه نشانه ای است برای تاثیرات اساسی انجمن ها در فرایند بررسی و تحقیقاتی که در آینده می توانند نقشی بنیادین در ارکان جامعه مدنی ایفا کنند.    ......جهت مطالعه متن کامل یادداشت ر.ک. به: ماهنامه مهرنامه، شماره 21، اردیبهشت 1391
  • مجتبی مقصودی
۰۱
ارديبهشت
فصلنامه مطالعات بین المللی ، سال هشتم، شماره 32، بهار 1391، صص  211 - 181                                                                                                                          مجتبی مقصودی مقدمه    در عصر حاضر ترویج و توسعه علم و فناوری مهم ترین و موثرترین عامل در پیشرفت و پیشبرد اهداف کلان و دستیابی به توسعه پایدار به شمار می آید. در این میان انجمن های علمی به عنوان یکی از حلقه های واسط، با رویکردی علمی و مبتنی بر تفکر و درایت جمعی، می توانند نقشی تعیین کننده در این راستا ایفا نمایند.    بهره گیری از توان علمی انجمن ها از یک سو شرایط و بسترهای لازم را برای ارتقاء قابلیت های علمی جوامع مهیا می سازد و از سویی دیگر این امکان را در اختیار انجمن ها قرار می دهد که در امر سیاستگذاری، برنامه ریزی و نظارت بر ساختارها و حوزه های تخصصی به عنوان مشاور جهت فعالیت های علمی و اجرایی در سطح ملی و بین المللی منشا تحولات و تاثیرات قابل توجهی شوند. امروزه در سراسر جهان، سیاستگذاری ها، تدوین برنامه های راهبردی، پیگیری و اجرای طرح های ملی و بین المللی با نظارت انجمن ها انجام می شود. این امر ضرورت فراهم آوردن بسترهای مناسب برای فعالیت این سازمان ها را بیش از پیش مهم و حیاتی ساخته است. بنابراین، باید بر این واقعیت اذعان نمود که توسعه کشور بدون پیشرفت و گسترش علم و فناوری محقق نخواهد شد و این امر نیز مستلزم بهره گیری از نیروها و پتانسیل های علمی مستتر در انجمن های علمی خواهد بود.    این نوشتار به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که انجمن های علمی از چه جایگاهی در رشد علمی و کاربردی کشور برخوردارند و در این میان انجمن های علوم سیاسی، روابط بین الملل و سازمان ملل در ده سال آینده ایفاگر چه نقشی در این عرصه خواهند بود؟    در این پژوهش، فرضیه نگارنده این است که انجمن های مورد مطالعه به دلیل بهره گیری از نیروهای متخصص و کارآمد و همکاری با نهادهای علمی، پژوهشی و اجرایی و تلاش برای بهبود تعاملات علمی با تکیه بر ظرفیت های علمی و پژوهشی، در ده سال آینده ایفاگر نقش اتاق های فکر در تدوین برنامه های راهبردی و تاثیرگذار بر حوزه های مختلف علمی خواهند بود.
  • مجتبی مقصودی
۱۴
فروردين
شماره 32 فصلنامه مطالعات بین المللی ISJ بهار 1391 با مطالب زیر منتشر شد: ● گفت وگو میزگرد هیأت تحریریه با آیت الله هاشمی رفسنجانی ● نوشتارها ابعاد نامحسوس و خُلقی توسعه نیافتگی ایران / دکتر محمود سریع القلم گنجایش سازیِ قانون اساسی برای توسعه یافتگی / دکتر محسن خلیلی نقش آینده پژوهی در سیاست خارجی ایران / دکتر عباس ملکی دورنمای سیاست خارجی ایران در دهه دوم قرن بیست و یکم / دکتر پیروز مجتهدزاده جایگاه انجمن های علوم سیاسی، روابط بین الملل و مطالعات سازمان ملل در رشد علمی و کاربردی کشور / دکتر مجتبی مقصودی
  • مجتبی مقصودی
۱۹
بهمن
مجموعه مقالات همایش ملی اقوام در ایران 1404، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و دانشگاه آزاد اسلامی و پژوهشکده چشم انداز و آینده پژوهی، خرم آباد، 24 بهمن 1390.صص:194-183.                                                                                                         مجتبی مقصودی                                                                                                          شقایق حیدریچکیدهدر حالی که گروه های قومی خواهان توسعه متوازن و عادلانه همراه با در نظر گرفتن مسائل مربوط به حقوق بشر و پذیرش اصل گوناگونی اجتماعی و لزوم گفتمان بین گروه های قومی مختلف در یک جامعه می باشند، نظام های سیاسی معمولاً خواهان اجرای نوعی از فرایند توسعه هستند که بر اساس آن، وحدت و یکپارچگی اجتماعی آسیب نبیند و به ارکان ثبات جامعه لطمه ای وارد نشود. این دو رهیافت متفاوت، معمولاً در میان آراء گروه های مختلف در جوامع چند قومی نظیر ایران قابل مشاهده است. با در نظر گرفتن حساسیت و اهمیت مبحث توسعه در جوامع چند قومی، هدف اصلی مقاله حاضر، یافتن پاسخی برای این پرسش مهم است که چه نوع سازوکارهایی می بایست توسط گروه های مشارکت کننده سیاسی و قومی در فعالیت های اجتماعی به کار گرفته شوند تا ضمن تأمین منافع مختلف این گروه ها، در سطح کلان نیز موجب پیشرفت و توسعه آن جامعه گردد. فرض اصلی در این پژوهش آن است که دورنمای تحقق سند چشم انداز بیست ساله ایران، در پرتو توجه به مسئولیت پذیری اجتماعی مشارکتی در جوامع چند قومی می تواند ضامن تأمین منافع گروه های مشارکت کننده و تسریع فرایند توسعه در این گونه جوامع باشد.در این راستا، نگارندگان پس از مرور وضعیت اجتماعی و اقتصادی استان سیستان و بلوچستان- با تأکید بر قوم بلوچ - در دوره های مختلف تاریخی، به بررسی آسیب شناسانه وضعیت کنونی مردمان بلوچ ساکن مناطق جنوب شرقی ایران پرداخته و سپس به ارائه راهکارهایی جهت بهبود شرایط زیست آنان بر اساس الزامات سند چشم انداز بیست ساله، و در پرتو مدل مفهومی نظریه مسئولیت پذیری مشارکتی مبادرت نموده است.واژگان کلیدیایران، بلوچ، توسعه، سیستان و بلوچستان، سند چشم انداز، مسئولیت پذیری اجتماعی مشارکتی
  • مجتبی مقصودی
۰۳
دی
چکیده مقالات همایش بین المللی اسلام و روابط بین الملل، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان، رشت، 11 اسفند 1389.صص 114 و 115                                                                                                                 مجتبی مقصودی/ منیره عرب چکیده    کشورهای اسلامی به دلیل برخورداری از موقعیت های متنوع جغرافیایی، پراکندگی و توزیع جمعیتی در اقصی نقاط جهان و قاره ها و تنوع و گستردگی شرایط اقلیمی، و همچنین غنای فرهنگی از جایگاه و ظرفیت بالقوه بالایی در حمایت از توریسم داخلی و بین المللی برخوردارند.    در این بین تعدادی از کشورهای اسلامی با اعمال برخی محدودیت ها، سوء مدیریت ها، سیاستگذاری های غلط و تحجر فرهنگی عملکرد موفق و درخور توجهی را به لحاظ توسعه صنعت گردشگری و سرمایه گذاری در این حوزه نداشته اند. در مقابل کشورهایی چون ترکیه، مالزی به عنوان کشورهای مسلمان با حفظ ظرفیت ها و فضاهای مذهبی، ارزش ها و شعائر دینی با ارائه ی تسهیلات رفاهی و راهکارهای اجرایی از صنعت گردشگری سهمی مناسب، درخور و رو به رشدی را به خود اختصاص داده اند.    ایران علی رغم برخورداری از شرایط خاص اقلیمی، تنوع زیستی و غنای تاریخی و فرهنگی از جایگاه قابل توجهی در گردشگری و تبادلات فرهنگی در میان کشورهای اسلامی برخوردار نمی باشد. این امر از یک سو از بی توجهی با ارائه تسهیلات لازم و عدم بهره گیری از راهکارهای علمی در صنعت گردشگری نشأت گرفته و از سویی دیگر منبعث از کاستی ها و خلا های قانون گذاری و ضعف عملکرد نهادهای اجرایی که گاه به صورت غیررسمی محدودیت هایی را بر صنعت گردشگری کشور تحمیل می نماید، می باشد.    جمیع این عوامل سبب گردیده که ایران علی رغم برخورداری از امکانات و قابلیت های گسترده و بهره گیری از موقعیت های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در میان ملل اسلامی از سهم ناچیزی در گردشگری و تعاملات فرهنگی در میان این کشورها برخوردار گردد. حال آن که کشورهای ترکیه و مالزی با تدوین برنامه های اصولی و راهکارهای علمی و پایبندی به این تمهیدات، سعی در توسعه صنعت گردشگری و بهره گیری از مزیت های فرهنگی و اقتصادی آن نموده و در این راستا نیز دستاوردهای قابل توجهی کسب نموده اند.    این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که چه فرصت هایی برای گردشگری در میان کشورهای اسلامی به ویژه ایران، ترکیه و مالزی وجود دارد؟ ایران در مقایسه با دو کشور مذکور از چه ظرفیت هایی برخوردار است و دلایل عقب افتادگی صنعت گردشگری ایران چیست و سهم شایسته ایران در عرصه صنعت گردشگری جهان و کشورهای اسلامی چه می باشد و راه های خروج از این تنگنا چیست؟    در این پژوهش فرضیه نگارندگان این است که بهره گیری حداقلی از ظرفیت های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تکیه بر منابع نفتی و بی توجهی به چرخش سرمایه، تکنولوژی و نیروهای کار در صنعت گردشگری، سوء مدیریت و موانع ساختاری و فرهنگی ایران ( حتی در میان کشورهای اسلامی و به ویژه نسبت به دو کشور ترکیه و مالزی )، جامعه ایران را از توسعه شایسته صنعت گردشگری و ارتقاء جایگاه خود در تعاملات فرهنگی در میان کشورهای اسلامی بازداشته است.    در این پژوهش ضمن اشاره به جایگاه گردشگری در تبادلات فرهنگی و بهره گیری از مزایای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن، به بررسی وضعیت گردشگری در کشورهای اسلامی پرداخته خواهد شد. در این میان نگاهی گذرا خواهیم داشت بر وضعیت گردشگری در کشورهای ترکیه و مالزی و در نهایت برضرورت اتخاذ راهکارها و تدابیر لازم از سوی ایران به منظور بهره گیری از فرصت های گردشگری و تبادلات فرهنگی در میان کشورهای اسلامی تاکید خواهد شد. کلید واژه ها : گردشگری، تبادلات فرهنگی، ایران، ترکیه، مالزی، کشورهای اسلامی
  • مجتبی مقصودی
۱۵
آذر
دومین همایش بازنگری روابط ایران و کشورهای آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی و چشم انداز آینده، دانشگاه فردوسی مشهد، 4 و 5 آبان 1389.سی دی همایش.صص 282 - 265      مجتبی مقصودی و منیره عرب چکیده:جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به دلیل عدم برخورداری از تجربه کافی در زمامداری، تنش های داخلی، نابسامانی های اقتصادی و فقدان هویت فرهنگی مشترک با مشکلات عدیده ای مواجه بودند؛ لذا در پی توسعه انواع جدیدی از روابط در سطح منطقه برآمدند. این در حالی بود که تجزیه و اضمحلال شوروی و پایان نظام دو قطبی فرصت مناسبی را فراهم نمود تا بازیگران منطقه ای و بین المللی برای دستیابی به نقشی مهم و تأثیرگذار در راستای تحقق اهداف خود گام بردارند.  در این بین موقعیت خاص ژئوپلیتیک ایران در منطقه در کنار علقه های کهن و دیرپای فرهنگی، شرایط مساعدی برای ایفای نقش منطقه ای ایران فراهم نمود؛ که البته نه تنها ایران از این فرصت بی نظیر تاریخی  به خوبی بهره برداری نکرد ، بلکه با اتخاذ سیاست های نامناسب فرصت را به دیگر رقبای منطقه ای واگذار نمود. سرنگونی طالبان در افغانستان و بحران داخلی در تاجیکستان از دیگر فرصت هایی بود که ایران با توجه به توانایی ها و قابلیت های فرهنگی خود در منطقه می توانست برای افزایش قدرت نفوذ و تعاملات منطقه ای خود از آن بهره گیری نماید؛ این بار نیز، دستگاه سیاست خارجی با رویکرد حداکثری و ایدئولوژیک، در راستای برپایی نظامی سیاسی بر پایه مدل جمهوری اسلامی گام برداشت که با بی رغبتی داخلی، واکنش قدرت های بزرگ و مقاومت کشورهای منطقه رو به رو شد  و در نهایت کمرنگ شدن نقش ایران را در پی داشت. در میان کشورهای فارسی زبان، با توجه به ظرفیت های بالقوه اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی، ایران می تواند نقش پررنگ و مهمی در همگرایی و وحدت منطقه ای داشته باشد. در این مقاله سعی شده مشخص شود چه الزامات و ضرورت هایی برای بازنگری مناسبات ایران با کشورهای فارسی زبان وجود دارد و ایران چه رویکرد ، مواضع و کارکردهایی را باید در این عرصه در پیش گیرد؟ فرضیه پژوهش این است که با توجه به اشتراکات فرهنگی-   هویتی کشورهای فارسی زبان به ویژه ایران ، افغانستان و تاجیکستان و لزوم همگرایی منطقه ای ، ایران از توانایی ها و قابلیت های لازم برای افزایش قدرت نفوذ و ایفای نقشی کلیدی در منطقه برخوردار است. همچنین در نوشتۀ حاضر، ضمن بررسی جایگاه  همگرایی منطقه ای از دیدگاه سازه انگاری و در راستای تحقق اهداف همگرایی منطقه ای فارسی زبانان، بر ضرورت های توجه و بهره گیری بیشتر ایران  از ظرفیت های عمیق فرهنگی- هویتی( به ویژه عنصر مشترک زبانی ) با تأکید بر بازنگری در مناسبات ایران با حوزه فارسی زبانان پرداخته خواهد شد و نقش ، سهم و مسئولیت کلیدی و تاریخی ایران  مورد بررسی قرار خواهد گرفت. کلید واژه ها : سازه انگاری، سیاست خارجی، ایران، افغانستان، تاجیکستان، فارسی زبانان
  • مجتبی مقصودی