۲۳
مرداد
نقد و بررسی کتاب «توحیدگرایی و صلح»به
اهتمام انجمن علمی مطالعات صلح ایران جلسه نقد و بررسی کتاب «توحیدگرایی و
صلح» اثر دکتر عماد افروغ بعد از ظهر سه شنبه، ۱۳ مرداد، در محل سازمان
فعالیتهای قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار شد. در
این نشست، دکتر مجید توسلی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد علوم و
تحقیقات، دکتر علی مرشدیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد و عباس خلجی،
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) مشارکت داشتند.۱۲ عامل صلح مثبتدر
ابتدای نشست، افروغ به گزارشی از کتاب پرداخت و گفت: این کتاب مجموعهای
گفتوگو و مقالاتی است که در همایشهای مختلف کشوری و جهانی توسط اینجانب
ارائه شده است. افروغ
ادامه داد: اگر بخواهیم یک صلح مثبت مستقر شود، نیازمند ۱۲ مؤلفه هستیم و
در این صورت است که صلحی پایدار را شاهد خواهیم بود. این عوامل عبارتند از
ذات مشترک و حق برابر انسانها، توجه به جهت حرکت و غایت آفرینش،
دیگرگرائی فرهنگی، عشق و محبت، روحیه شکیبائی و ایثار، احترام به تکثر و
تفاوتها در وضعیت صلحآمیز، منطق احتجاج و فرهنگ گفتوگو، عدالت اجتماعی و
رفع نیازمندهای انسان، دولت وحدتگرا، جهاننگری و عامنگری، شناخت دقیق
از وضع کنونی عالم، ضرورت گفتوگوی فلسفی در جهان و بیطرفی بینالمللی.وی
افزود: ما همیشه سعی کردهایم در یک گفتوگو دیگری را قانع کنیم، بلکه
باید تلاش کنیم که خود را قانع کنیم و باید به یک عقلانیت مورد توافق در
داوری برسیم. ما باید تلاش کنیم تا در گفتوگوی دینی در بحث درون دینی نیز
موفقتر عمل کنیم هرچند ما در گفتوگوی برون دینی، توفیقهای بیشتری
داریم. افروغ
با بیان اینکه بهترین گفتوگو ضرورتا دینی نیست، گفت: گفتوگوی بهتر آن
است که بر سر زندگی خوب باشد و در آن ملحدان هم حضور داشته باشند. البته
برخی از مارکسیستهای برجسته نیز در جهان امروز به سوی مفاهیم دینی سوق
داده شدهاند. وی
ادامه داد: یکی از مشکلات صلح در جهان کنونی قرار دادن خدا و انسان در
برابر هم است که هم در قرون وسطی و هم در جهان اومانیستی این مسئله را شاهد
بودیم. یکی از عوامل ظهور پدیدهای مانند داعش نیز برقراری چنین مواجهای
است. راهبرون رفت از اومانیسم جهان امروز بازگشت به خداگرائی محض نیست
بلکه باید امروز از عقل خودبنیاد به عقل خدابنیاد برسیم. در این زمینه
هرمنوتیک به ما کمک میکند تا دعواهای بروندینی را حل کنیم.غفلت از جامعهشناسی و تاریخدر
ادامه دکتر عباس خلجی انتقادات خود را بیان کرد، وی گفت: در دورهای
هستیم که بیشتر آثار معطوف به جنگ است و جامعه بشری به ویژه در خاورمیانه و
ایران نیازمند توجه به ادبیات و راههای رسیدن به صلح و ارائه راهکار در
این زمینه است. خلجی
افزود: ایشان چارچوب نظری را بیشتر از زاویه فلسفی و دینی مطرح کردهاند و
نگاه ذاتگرایانه به صلح دارند در حالیکه جنگ و صلح پدیدهای جامعه شناختی
است و باید در ذیل جامعهشناسی صلح به این مباحث پرداخت. وی
با بیان اینکه سلسله مقاله بودن این کتاب باعث شده است تا برخی کاستیهایی
را در چارچوب نظری کتاب شاهد باشیم، گفت: مقالات کتاب منسجم هستند، اما
کتاب از انسجام لازم برخوردار نیست. فصول منسجم نیستند و بیشتر بحثهای
دکتر افروغ در چارچوب ادبیات دینی مطرح شده است که به نظر میرسد از رویکرد
جامعهشناختی و تاریخی غفلت به عمل آمده است. عضو
هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) ادامه داد: وقتی ما در چارچوبی
آرمانخواهانه میخواهیم وارد شویم رویکرد جامعهشناختی مناسبتر است و
پیشنهاد من بازبینی در چارچوب نظری بحث است. رویکرد مولف، آرمانی است در
حالیکه در رویکرد جامعهشناختی واقعبینی اولویت دارد. در این کتاب
قراردادهای دینی در خصوص صلح مطرح شده است در حالیکه ما پیمانهای غیر دینی
نیز در این خصوص داریم. وی
تصریح کرد: برداشت ایشان از جهانی شدن با برداشت متعارف تفاوت دارد و نظر
مؤلف بیشتر جهانیشدن در چارچوب اسلامی است و ضمنا تفاوتی میان جهانیسازی
حقیقی و واقعی به عمل آمده است که باید برطرف شود. خلجی
ادامه داد: در این مقالات ما شاهد تفسیری نوگرایانه هستیم که به نظر
نمیرسد با رویکرد قبلیشان تناسبی داشته باشد. شاید این کار به فراخور
ارائه مقالات در خارج از کشور بوده است و ایشان پیشتر از سنت تفسیر سنتی
استفاده میکردند. عضو
هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) با بیان اینکه ما در قرن حاضر با ادیان
ایدئولوژیکتری مواجه هستیم، گفت: میل به خلوص در ادیان ایدئولوژیک بیشتر
است که غیریتسازی و مرزبندی را ایجاد میکند و به جرئت میشود گفت که
دهههای پایانی اخیر ما شاهد نوعی فرقهسازی بودیم که با همین رویکرد
ایدئولوژیک صورت گرفته و همین منازعات دینی را افزایش داده است. وی افزود: به نظرم ادبیات ضد استعماری که در یکی از مقالات استفاده شده است، دیگر کارآمد نیست و به دهههای ۶۰ قرن بیستم مربوط است. کم توجهی و عدم ارجاع لازم به ادبیات و تقسیم بندی های جهانی صلح در
ادامه دکتر مجید توسلی با بیان اینکه افروغ به درستی خلاء ادبیات صلح را
تشخیص داده است، گفت: در این صورت، اگر ما فاقد چنین ادبیات نظری در خصوص
صلح باشیم، سیاستگذاریها درستی هم نخواهیم داشت. وی
ادامه داد: کتاب برخی مشکلات شکلی را دارد از جمله اینکه برخی از صفحات
اول کتاب نه شمارهگذاری حروفی و نه عددی شده است که این کار ارجاع به آن
را دشوار میکند. همچنین احتمالا به خاطر سلسله مقاله بودن کتاب، همه فصول
دارای نظام ارجاع واحدی نیستند. مسئله شکلی دیگر این است که بعضا برخی
اسمها به جای صفت به کار رفتهاند، مانند «واقعیات هستیشناسی جنگ» که
باید اصلاح شوند. توسلی
افزود: این ادبیات دارای پیشینه است هم در سنت عرفانی ما و هم در غرب
رویکردهایی به این مسئله وجود دارد و در حدود نیم قرن است که بر روی بحث
صلح مثبت و منفی فعالیت شده است و باید در این کتاب به این پیشینه بحث
ارجاع میشد که این کار صورت نگرفته است. عضو
هیئت علمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد ادامه داد: در حوزه مطالعات
صلح مثبت و منفی شاخصههایی برای هر یک ملاحظه شده است که هر یک از اینها
خود به زیر شاخههایی تقسیم میشود و ایران از نظر این شاخصها در جدول صلح
مثبت رتبه ۱۳۳ از ۱۶۳ کشور را دارد. توسلی
با بیان اینکه در حوزه روشی افروغ نقدهایی را به اومانیسم و فردگرایی
مطرح کرده است، اما ارتباط اینها با سرمایهداری مشخص نشده است، گفت:
جریان سرمایهداری خواستگاهی خداگرایانه داشته است و نمیتوان وضع کنونی را
کاملا به نظام سرمایهداری نسبت داد و یک ترکیب پیچیده از عوامل مختلف است
که وضع کنونی را ایجاد کرده است. وی
تصریح کرد: ایشان از قرآن و متون دینی ارجاعات متعددی دارند در حالی که
متون دینی مشتمل بر متشابهات و محکمات است و هر کسی به متن دینی مراجعه کند
با توجه به این مسئله مستنداتی برای نظرات خود خواهد آورد. همچنین ایشان
اشاراتی به بحث عدالت در زمان حکومت امام علی(ع) داشتهاند، اما باید به
خاطر داشت که عدالت لزوما به صلح نمیانجامد و جنگهای زمان امام علی(ع) هم
به عدالتجویی حضرت باز میگردد. عضو
هیئت علمی دانشگاه آزاد تصریح کرد: دکتر افروغ به ۱۲ عامل اشاره میکند که
برای صلح مثبت لازم است اما اینها تکلیف مالایطاق و غیر عملی است و در
فضای مغشوش کنونی باید راهحل مشخص و قابل اجرایی را برای صلح مطرح کرد. شاخص های مطرح یا یازسازی حکومت لیبرالستیدر
ادامه دکتر علی مرشدیزاده با بیان اینکه ایشان به جای توجه به اصلاح دین
به تغییر جهانیسازی پرداختهاند، گفت: ایشان دین را فارغ از قرائتها در
نظر گرفتهاند در حالی که معلوم نیست کدام قرائت از دین را دین توحیدی در
نظر دارند و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم گرایشهای متفاوتی را در دین
داریم. عضو
هیئت علمی دانشگاه شاهد ادامه داد: شاید یکی از سؤالاتی که باید مطرح
میشد، این بود که دین در عصر جهانیشدن چگونه باید به بازسازی خود
بپردازد. وی
ادامه داد: ایشان در مشخصات جهانیشدن واقعی معیارهایی را مطرح میکنند که
لیبرالیسم همه را دارد، اما شما در کتاب دین را مقابل سوسیالیسم و
لیبرالیسم قرار دادهاید در حالی که دین میتواند با اینها ترکیب شود.
برداشت من این است که نوشته شما ترکیبی از اسلام و سوسیالیسم است. مرشدیزاده
تصریح کرد: باید این سوال را مطرح کرد که آیا ما به دنبال وحدت هستیم و یا
میخواهیم به تقریب برسیم که آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت به دنبال آن
بودند؟ اگر به دنبال مسئله تقریب هستیم، مسئله تساهل در مقالات شما غایب
است. وی
افزود: شما ذکر کردهاید «هرجا توحیدی واقعی باشد، صلح خواهد بود»، سوال
اینجاست که توحید واقعی چیست و آیا میتوان در تاریخ این تناظر را ملاحظه
کرد؟