دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۴۹ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

۲۷
تیر

سخنرانی دکتر مجتبی مقصودی با عنوان

 

ناهمترازی قدرت سیاسی - اجتماعی زنان در جمهوری اسلامی؛

در پرتو بررسی از جا ماندگی و بدکارکردی نظام سیاستگذاری

 

در

📤 دومین کنفرانس بین‌المللی مطالعات زنان:

سیاستگذاری جنسیتی و قدرت زنان: ادغام اجتماعی و برقراری عدالت

هفدهم تیر ماه ۱۴۰۳

فرهنگسرای اندیشه

 

«مجتبی مقصودی» عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و بنیانگذار انجمن علمی مطالعات صلح نیز در سخنرانی خود با عنوان «ناهمترازی قدرت سیاسی _ اجتماعی زنان در جمهوری اسلامی؛ در پرتو بررسی از جاماندگی و بدکارکردی نظام سیاستگذاری» گفت: مسائل زنان در سطح جهان و ایران در دهه‌های اخیر بیش از پیش در دستور بررسی و کنکاش محافل دانشگاهی، تحلیل‌گران حوزه عمومی و رسانه‌ها قرار گرفته است.

وی افزود: یکی از ابعاد به شدت چالشی، بررسی و وضعیت‌سنجی جایگاه و سهم زنان در هرم قدرت سیاسی اعم از نهادهای حاکمیتی، قوه مجریه، مقننه، قضائیه و مدیریت‌های کلان است که به انتشار ده‌ها اثر منجرشده و این در حالی است که در حوزه‌های عمومی در بسیاری از موارد زنان همدوش و همتراز مردان به فعالیت‌های اجتماعی و مدنی مشغول هستند. در ایران نیز با وجود جایگاه قابل اعتنای زنان در حوزه‌های اجتماعی و در ساحت‌های عمومی و مدنی، زنان کشورمان در دهه‌های اخیر در حوزه‌های سیاسی و بویژه هرم قدرت سیاسی، گاهی از جایگاه درجه دوم و چندم برخوردار بوده و در مواردی به رسمیت شناخته نشده و نقش حاشیه‌ای ایفا می‌کنند.

نظام سیاست‌گذاری کشور زمینه‌ساز تبعیض است

یافته ها

1-         در حالی که زنان با توجه به ظرفیت ها و توانمندی های فردی در سطوح اجتماعی از شأن و منزلت مناسب تری برخوردار بوده و عامل جنسیت کمتر مانعی برای در فعالیت های حوزه اجتماعی، عمومی و مدنی محسوب می شود؛ در سطوح حکومتی و حاکمیتی با ورود نظام سیاستگذاری به عرصه تنظیم گری مناسبات، اعوجات و موانع حضور زنان در قدرت سیاسی آغاز می شود.

2-         دومین ادعای مقاله این است که نظام سیاستگذاری کشور بجای رعایت عدالت جنسیتی، خود زمینه ساز تبعیض در این حوزه است. این رویکرد تبعیض گونه متأثر ازجا ماندگی هستی شناسانه و معرفت شناسانه مسئولین در قدرت، و نیز بدکارکردی ساختاری و روشی مبتنی بر منافع گروه های ذینفع است که مسئولان آن با نفی، تردید و بهانه تراشی در حقوق شهروندی، حضور زنان را در عرصه های قدرت برنتایبده و منابع کمیاب را دور از دسترس بخش های قابل توجهی از جامعه و به ویژه زنان قرار داده است؛ بدین ترتیب و عملا ناهمترازی قدرت سیاسی - اجتماعی زنان در جمهوری اسلامی را دامن زده و تشدید کرده است.

3-         ناهمترازی قدرت سیاسی - اجتماعی زنان در سال های اخیر تشدید گردیده است و زنان جامعه ایران برخی جایگاه های قبلی را با توجه به نگاه مردانه و ایدئولوژی تبعیضی پشتوانه آن از دست داده اند و این در حالی است که در حوزه نهادهای مدنی و ارتباطات اجتماعی به واسطه مشارکت در جنبش های اجتماعی حق طلبانه جایگاه قابل احترام تری یافته اند

  • مجتبی مقصودی
۱۲
خرداد

 

نهاد دولت و مسئولیت گسترش ناصلح در ایران

مجتبی مقصودی

منتشره در کتاب "صلح ایرانی در جستجوی مسیرهای صلح در ایران امروز" به همت دکتر نعمت الله فاضلی

تهران، نشر همرخ نگاشت با همکاری انجمن علمی مطالعات صلح ایران، بهار 1403، صص 135- 152

معرفی کتاب صلح ایرانی

چکیده

      گسترش و تعمیق زمینه و زمانه ناصلح در ایران کنونی بیش از هر عامل دیگری و خلاف آمد روزگار متأثر از نهاد دولت است، دولتی که منطقا می بایست متولی و الگوی صلح مثبت و فراگیر و متوازن نه تنها در جامعه ایران، بلکه در سطح منطقه و جهان باشد.

        واقعیت ناصلح در ایران ناظر بر وضعیت رقت برانگیز و رو به خرابی مستمر در اکثر حوزه های مُلک و مملکتداری چون ساختار و عملکرد دولت و کارگزاران رسمی، نحوه توزیع و تخصیص منابع، جریان آزاد اطلاعات، روابط با کشورهای همسایه و جهان، سطح سرمایه انسانی و اجتماعی، وضعیت حقوق شهروندی، سلامت محیط کسب و کار و سطح اشتغال، شفافیت و فساد، بهداشت و درمان، آموزش، محیط زیست، نشاط اجتماعی و امید به آینده است که نه تنها موجبات نارضایتی، بلکه آشفتگی عینی و ذهنی اکثریت جامعه را فراهم آورده است که هر یک از اقشار و گروه های اجتماعی بسته به امکانات و گریزگاه ها بدنبال کنار آمدن و یا فرار و خلاصی از این وضعیت اند.

        این مقاله با تأکید بر نقش مسلط نهاد دولت، به استناد گزاره ها و فکت های قابل اعتناء بر این نکته پای می فشارد که در دوران معاصر، دولت مدرن در ایران علیرغم برخی اعوجاجات تاریخی و بدکارکردی ها در حوزه  توسعه سیاسی، در مابقی ابعاد روندی رو به جلو را تجربه می کرده است؛ ولی در چند دهه اخیر این اعوجاجات و بدکارکردی علاوه بر حوزه سیاسی به همه بخش ها و حتی کوچکترین بخش هایی که دولت در آن ورود دارد یا ورود پیدا کرده است سرایت یافته و این بخش ها و قسمت ها را از درون و بیرون دچار نابسامانی و حتی اضمحلال کرده است. به عبارتی؛ در چند دهه اخیر به صرافت و فراست دریافته ایم که ورود و مداخله دولت در هر موضوع ساده ای آن را به مسأله و معضلی تبدیل کرده است.

       واقعیت آن است که نهاد دولت در ایران که منطقا پسوند "مدرن" را هم با خود یدک می کشد و بخش اعظم امکانات و منابع را در اختیار دارد و به ویژه در نیم قرن اخیر از درآمدهای نفتی بصورت گسترده بهره مند گردیده است در روندی رو به تزاید از ایفاء به مسئولیت ها و وظایف ذاتی خود و از جمله برقراری صلح مثبت در قبال جامعه ملی بازمانده و حتی در گذر زمان از پذیرش مسئولیت و وظایف نه تنها ثانویه، بلکه مسئولیت ها و وظایف اولیه و ذاتی خود سرباز می زند و متاسفانه به دلایلی که شرح جداگانه ای می طلبد این نهاد نیازی به پاسخگویی هم احساس نمی کند.

       واقع بینانه و صادقانه باید گفت این دولت جایگاه و پایگاه خود را در میان بخش ها و اقشار مختلفی از جامعه از دست داده است؛ و حتی می توان مدعی شد که این دولت در حال حاضر دیگر نمایندگی اکثریت جامعه را برعهده ندارد؛ لذا بجای داوری بی طرفانه و مصالحه گرانه میان طبقات، اقشار و نیروهای اجتماعی و قبول مسئولیت اولیه و بدیهی در برقراری امنیت، توسعه و رفاه اجتماعی و تعمیق کرامت انسانی و ترویج و استقرار صلح و به ویژه صلح مثبت؛ در عمل با عدول از بیطرفی، با فرافکنی مشکلات و تنگناها، و بی اعتنا به تحولات نوین جهانی به جایگاه یک گروه در قدرتِ مناقشه طلب، تغییر وضعیت و تقلیل جایگاه و جهت داده است تا جایی که در حال حاضر؛ خود به عنوان مهمترین دشواره و اُمّ المسائل ایران بدل شده است در چنین شرایطی، گذار از وضعیت کنونی و رسیدن به دولتی توسعه گرا و مصالحه جو که به مسئولیت های کلاسیک و نوین خود متعهد و پاسخگو باشد نیازمند همفکری، هم افزایی، مصالحه و ائتلاف نظری و عملی همه ی نیروهای اجتماعی و سیاسی و علاقمندان به سرنوشت ایران است.

  • مجتبی مقصودی
۲۳
ارديبهشت

 

کتاب صلح ایرانی: در جستجوی مسیرهای صلح در ایران امروز

به همت دکتر نعمت الله فاضلی

انتشارات همرخ. بهار 1403

 

کتاب صلح ایرانی: در جستجوی مسیرهای صلح در ایران امروز - همرخ

قسمتی از مقدمه کتاب:

«صلح ایرانی» چه چیزی نیست. این کتاب دفتری شاعرانه، ادیبانه و تبلیغی در ستایش صلح نیست. نمی‌خواهیم با نگاهی رمانتیک و خیالی چشم‌مان را بر واقعیت‌های تلخ خشونت‌ها، جنگ‌ها، تبعیض‌ها و فشارهای ساختاری موجود که زندگی ما را تیره و تار کرده ببندیم و صرفاً در ستایش و زیبایی صلح و صلح دوستی سخن بگوییم. هر چند ادبیات و هنر صلح نقش مهم و ضروری در صلح‌گستری و حتی خلق و گسترش بینش انتقادی در فهم صلح و ناصلح جامعه دارند و نویسندگان این کتاب نیز گاه و بیگاه به این متون توجه کرده‌اند.

این کتاب نقد و معرفی اندیشه‌های موجود در گفتمان و مطالعات صلح‌پژوهی هم نیست. مفهوم صلح مستعد این است که بد تعبیر و تفسیر شود. اغلب وقتی پای اندیشه در میان می‌آید شکلی از عمل‌گریزی و شانه خالی کردن از مسئولیت خود برای اقدام و انجام کار تداعی می شود. به ویژه اگر این اندیشه‌ورزی با صلح همکلام شود.

صلح ایرانی کتاب دانشگاهی مرسوم نیست که مجموعه‌ای از مفاهیم، نظریه‌ها، دیدگاه‌ها و روش های صلح‌پژوهی را معرفی کند. هر چند چنین کاری ارزشمند است و به آن احتیاج داریم. آخرین نکته هم این که صلح ایرانی شرح و بسط نظریه و دیدگاه مکتب، ایدئولوژی یا حتی رهیافت رشته دانشگاهی مشخصی هم نیست. مجموعه بحث‌ها و دیدگاه‌های این کتاب برای دفاع از هیچ نظریه و ایدئولوژی خاصی تدوین نشده است. این سخن به معنای این نیست که نویسندگان صلح ایرانی فاقد بینش و نگرش سیاسی هستند و مقالات این کتاب نیز خنثی و فاقد دلالت‌های سیاسی‌اند. نمی‌توان صلح را بدون جهت‌گیری و نگاه سیاسی روایت کرد. اما ما در دعوت از نویسندگان نخواسته‌ایم سبک و سیاق و رهیافت ما یا هر مکتب و رویکرد از پیش مشخصی را دنبال کنند.

قصد این را هم نداریم که با نگاهی خودپسندانه روایتی ستایشگرانه از تاریخ و فرهنگ صلح‌جویانه از ایران ارائه کنیم و با استناد به متون ادبیات و عرفان و دین یا گزینشی از صحنه های دل‌انگیز تاریخ ایران، تصویری رویایی و آرمانشهری از سرزمین و فرهنگ‌مان بسازیم. هر چند جای تاریخ فرهنگی صلح در ایران در میان کتاب‌های موجود خالی است و ما بیشترین آشنایی‌هایمان از تاریخ جنگ ها و خشونت‌هاست.

کتابی که پیش روی دارید اندیشه‌هایی درباره چیستی، چرایی، چالش‌ها و چگونگی تحقق و ارتقای صلح در ایران است. جمعی از محققان و اندیشمندان امروز ایران از دانش ها و رشته‌های گوناگون علوم سیاسی، علوم اجتماعی، علوم تربیتی، فلسفه، روان‌شناسی، ادبیات و رشته‌های دیگر همت کرده و ایده‌هایشان را برای گسترش صلح و کاهش خشونت در ایران قلمی کرده و در این کتاب تقدیم شما می کنند. اغلب آنها برای شما و حوزه عمومی ایران و عامه اهل فکر نام‌آشنا هستند.

فهرست مطالب و نویسندگان کتاب صلح ایرانی: در جستجوی مسیرهای صلح در ایران امروز:

دیباچه: صلح به مثابه امید (نعمت الله فاضلی)
۱. صلحخواهی چونان فضیلت اخلاقی-سیاسیِ فردی و جمعی، از گذشتۀ اسطوره تا آیندۀ تاریخ (موسی اکرمی)
۲. دوستان من دوستی وجود ندارد (محمدرضا تاجیک)
۳. صلح و ایران در آغاز سده پانزدهم (فرهنگ رجایی)
۴. نهاد دولت و مسئولیت گسترش ناصلح در ایران (مجتبی مقصودی)
۵. سنتگرایی تحولی؛ نگاهی به صلح از  منظر فلسفه تعلیم و تربیت (خسرو باقری)
۶. نقش دانشگاهیان ایرانی در برساختن جامعه فرهنگی منطقه‌ای (ماندانا تیشه‌یار)
۷. آشتی اضداد؛ جستجوی صلح در جهان تضادها و تفاوت‌ها (ایرج شهبازی)
۸. تحقق صلح ایرانی-اسلامی؛ از ایدئال تا واقعیت (علی‌اکبر علیخانی)
۹. تأملی درباب شرایط امکان صلح (مقصود فراستخواه)
۱۰. صلح از مدرسه می‌آید (مصطفی ملکیان)
۱۱. صلح ایرانی از منظر دینی (محمد منصورنژاد)
۱۲. مزیت ذاتی هنر در آموزش صلح: ارائه‌ی چارچوبی برای طراحی برنامه‌ی درسی (محمود مهرمحمدی)
۱۳. «همه آنچه با ما روی زمین زندگی می‌کنند»؛ امکان مشارکت زنان ایرانی در برپاکردن صلح (مریم نصر اصفهانی)
۱۴. زیستن در زمانه جنبش‌های حیات‌بخش (سمیه توحیدلو)
۱۵. صلح اجتماعی و مسئله جنسیت (ندا حاجی وثوق)
۱۶. صلح‌آفرینی سازمانی (غلامرضا خاکی)
۱۷. خدمات متقابل صلح و محیط‌زیست (محمد درویش)
۱۸. نسل‌ها و صلح (محمدسعید ذکایی)
۱۹. نابرابری جنسیتی، مانع تحقق رؤیای صلح (سیمین کاظمی)
۲۰. مسائل قومی- هویتی و صلح در ایران امروز (مختار نوری)
۲۱. رابطه بین صلح و اقتصاد (فرشاد مؤمنی)

نهاد دولت

  • مجتبی مقصودی
۰۷
شهریور

مرز و مهاجرت

بررسی وضعیت دوگانه مهاجرین افغانستانی و اوکراینی

 

مجتبی مقصودی[1]

دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی. واحد تهران مرکزی. تهران. ایران.

 

فصلنامه علوم و فنون مرزی

دوره 12، شماره 1، شماره پیاپی 44، بهار 1402. صفحه 126-145.

 

 

چکیده:

تحولات و تلاطمات سیاسی- نظامی در دو کشور افغانستان و اوکراین ناشی از جنگ داخلی و تهاجم خارجی در دو ساله اخیر علاوه بر آلام و رنج های بی شمار و خسارات گسترده، موج گسترده ای از مهاجرت مردم این دو کشور را به سوی دیگر کشورها موجب شد. جدای از ابعاد و پیامدهای خطیر و چند وجهی این وضعیت هم بر جامعه مهاجرین و هم کشورهای مقصد، تمرکز این مقاله بر بازنمایی سیاست های مرزی متفاوت و گاه متعارض اروپائیان در قبال مهاجرین است که با معیارهای هویتی سنجیده شده و مبنای مواجهه با آنان قرار گرفته است.

مرزها به مثابه پدیده های چندوجهی؛ علاوه بر وجه سرزمینی - جغرافیایی و سیاسی، از وجوه هویتی - فرهنگی برخوردار بوده و همزمان با دو کارکرد "همبستگی ساز و وحدت آفرین" در درون جوامع ملی و "تمایز و تفکیک" با دیگر جوامع مورد شناسایی قرار می گیرند. در کنار این رویکرد، برخی از صاحبنظران مطالعات مرزی با تکیه بر ملاحظات هویتی، امروزه بر کارکردها و ابعاد جدیدی از مرز چون تأثیر مهاجرت ها بر مرزها تأکید دارند.

این مقاله با اتخاذ رویکردی کیفی و با تکیه بر تحلیل‌های آماری ثانویه، در چارچوب روش توصیفی و تحلیلی عمیق، ضمن بررسی رابطه میان موضوع مرز و مهاجرت، با طرح این سئوال اساسی که چرا برخلاف تعهدات حقوق بشری دولت های اروپایی؛ پناهجویان و مهاجران در رژیم مرزی اروپایی به "متمدن اروپایی" و "غیرمتمدن خاورمیانه ای" ارزش گذاری و تقسیم می شوند؟ و چرا و چگونه مطابق با این دسته بندی، نحوه مواجهه و رفتار با هریک متفاوت می گردد؟

نویسنده مقاله با انتخاب رهیافت انتقادی و بررسی سیاست های دوگانه در مواجهه با مهاجران و پناهندگان این فرضیه را مطرح می سازد که اتخاذ رویکردهای دوگانه از سوی این کشورها مبتنی بر ملاحظات هویتی بوده و ممانعت از مهاجرت به روشهای گوناگون از جمله اقامت دهی در کشورهای ثالث تا امنیتی سازی، جلوگیری از ورود مهاجران و حصارکشی در مرزها را از یک سو در برابر مهاجران آسیایی و افریقایی و استقبال گرم و حفاظت موقت در مواجهه با مهاجران اوکراینی را دربر می گیرد.

 

کلید واژگان:

مهاجرت، مرز، رژیم مرزی، مهاجران افغانستانی، مهاجران اوکراینی، سیاست دوگانه، اتحادیه اروپا

 

[1] -  ایمیل نویسنده مسئول: maghsoodi42@yahoo.com

https://orcid.org/0000-0001-6753-9738

 

  • مجتبی مقصودی
۰۱
شهریور

معرفی کتاب "در سایه یکصدسالگی درخت دوستی"

و یادداشت

"ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921"

 

کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی حاصل کوشش رز فضلی و ماندانا تیشه یار است. انتشارات فروغ سپهر این کتاب خاطرات را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از روابط خارجی، روابط اقتصادی و روابط فرهنگی میان ایران و افغانستان سخن گفته است.

درباره کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی

 

 

کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی با حمایت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و پژوهشکدهٔ فرهنگ و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و به‌مناسبت صدویکمین سالگرد امضای عهدنامهٔ دوستی و مودت میان ایران و افغانستان نوشته و روانهٔ بازار شده است. این کتاب را دانشگاهیان و فعالان مدنی این دو کشور به رشتهٔ تحریر در آورده‌اند. هر یک از بخش‌های این اثر، نام یکی از این نویسندگان را در بر گرفته است. شما با مطالعهٔ این کتاب، جستارها و یادداشت‌هایی را می‌خوانید که روابط خارجی، روابط اقتصادی و روابط فرهنگی میان ایران و افغانستان را نشان داده‌اند. یکی از یادداشت های این کتاب با عنوان  "ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921" از سوی مجتبی مقصودی  تألیف شده که در زیر می خوانیم.

یادداشت

"ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921"

به قلم مجتبی مقصودی

سال 1921 برای ایران به لحاظ انعقاد پیمان های تاریخ ساز با همسایگان سال مهمی تلقی می شود. از اولین ماه های سال 1921 به فاصله پنج ماه، مقامات رسمی کشور بر دو پیمان مودت و دوستی مهم صحه گذاردند که مناسبات نوین کشور ما را در قرن جدید با همسایه قدرتمند شمالی و همسایه هم زبان شرقی شکل بخشید. این دو قرارداد از حیث اهمیت و فراگیری در طول یکصد ساله اخیر از جمله تأثیرگذارترین و مبنایی ترین قرار دادهایی بوده است که عملا روابط ایران با این دو کشور را ساماندهی و جهت بخشید.

    اولین قرارداد در اسفند 1299 ه.ش همزمان با کودتای سوم اسفند و چند سال بعد از انقلاب بلشویکی و استقرار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منعقد شد؛ کشور جدید الولاده ای که از دل سرنگونی امپراطوری تزاری سربرآورد و در تلاطم جنگ در اقصی نقاط کشور و مرزهای خود با کشورهای متخاصم و ضد انقلابیون روس معروف به روس های سفید قرار داشت و بعد از کنگره 1920 باکو، جا پایی از نفوذ عقاید انقلابی خود را در قلوب ملل ستمدیده شرق و از جمله ایران جستجو می کرد و قرارداد 1921 را با احتساب ملاحظات استراتژیک جدید قراردادی ضدامپریالیستی و ضد الگوی توسعه طلبانه تزارها در راستای منافع ایران برمی شمرد.

    قرارداد دوم با افغانستان در تیرماه سال 1300 (1921) یا دومین سالگرد استقلال این کشور از انگلستان و سلطنت امان الله محقق شد. امان الله شاهی که بعد از ترور پدر با حمایت علما و رهبران اقوام در سال 1919 به تخت شاهی نشست و اعلام استقلال کرد؛ مرزهای امن کشور خود را در همسایگی ایران جستجو می کرد که بعدا مهمترین متحد این کشور نیز تبدیل شد و تعاملات رهبران دو کشور بستر بسیار مناسبی را برای تأمین اهداف دو کشور در ایجاد ثبات و توسعه در سایه همزیستی مسالمت آمیز و روابط دوستانه و برادرانه فراهم ساخت.

هر دو پیمان در شرایط گذار در نظام بین الملل بعد از جنگ جهانی اول و استقرار نظم نوین جهانی و نیز در شرایط گذار در ساختار نظام سیاسی سه کشور ایران، افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی منعقد گردید. در واقع خاتمه جنگ جهانی اوّل و تضعیف قدرت های مسلط جهانی و از جمله انگستان که با امواج استقلال خواهی مستعمرات آغاز شد و در ایران نیز تضعیف مواضع استعمارگر پیر را بدنبال داشت که تبلور خود را در مخالفت مجلس دوره ششم مشروطه با قرارداد 1919 یافت و عملا مرگ قرارداد تحمیلی و یکجانبه قرارداد کاکس- وثوق الدوله را رقم زد.

اما پیمان های 1921 در زمانی منعقد شد که در هر سه کشور کم و بیش نسل جدیدی از سیاستمداران با خاستگاه، اهداف و رویکرد های متفاوت اداره کشور و نظام سیاسی کشور را بر عهده گرفتند. این پیمان ها همچنین نسل جدیدی از قراردادها در اوایل قرن بیستم با هدف تأمین منافع متقابل، حسن همجواری و همزیستی مسالمت آمیز، گسترش مراوادات، حل و فصل اختلافات پیشین و چشم اندازسازی را در مناسبات فیمابین با مسئولیت دولت های نوین را موجب شد.

   بنظر می رسد این دو پیمان گام های اولیه ای در شکل دهی به دولت- ملت های نوین و تلاش های قابل توجهی در استقرار و تثبیت دولت های توسعه گرایی است که روند توسعه و پیشرفت ملی را از مسیر صلح سازی، ایجاد امنیت و ثبات و پیوندهای عمیق منطقه ای جستجو کرده و بدنبال کاهش زمینه های اختلافات و به ویژه اختلافات تاریخی، ارضی و مرزی هستند. کشورهایی که بعد از دوره های متمادی جنگ و درگیری در آستانه فروپاشی، مجددا ققنوس وار سر برآورده و در سایه اراده ملت های خود قدم در راه استقرار دولت های نوین نهاده اند.

   پیمان دو جانبه دو کشور ایران و افغانستان در سال های بعد الگو و طلیعه همکاری های عمیقی میان دو ملت گردید که نمونه هایی از این پیمان ها با دیگر همسایگان نظیر ترکیه و عراق هم ظهور و بروز یافت.

این یادداشت ضمن اذعان بر وجود موانع و بازدارنده های تعمیق روابط فیمابین و همگرایی تمدنی، به ویژه موانع و آسیب های هیدروپولیتیک و تشتت رهبران همسو؛ اراده و سرنوشت مشترک دو ملت را در به حاشیه رانی این تنگناها و آسیب ها قطعی دیده و امیدوار است در چارچوب بصیرتی فرهنگی و تاریخی همگرایی دو ملت و دو دولت تحقق یابد.

 

  • مجتبی مقصودی
۰۶
مرداد

 

آسیب‌شناسی سیاست‌گذاری مرتبط با مهاجران افغانستانی در ایران

     نویسنده: مجتبی مقصودی  

دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

 10.22059/JPPOLICY.2022.87951

فصلنامه سیاستگذاری عمومی. دوره 8، شماره 2، تیر1401

 

چکیده:

حضور دیرینه و گسترده­ مهاجران افغانستانی در ایران فرصت­ ها و چالش‌هایی را برای ساختار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی کشور به وجود آورده و متعاقب آن سیاستگذاری­ های پراکنده‌ای در این خصوص انجام شده است.

در این پژوهش تلاش داریم تا با بهره گیری از استراتژی های چهارگانه جامعه پذیری مهاجران «جان دبلیو بری» به بازخوانی آسیب شناسانه سیاست­گذاری­ های این حوزه اقدام نماییم. سؤال اصلی «مهم­ترین آسیب­ سیاستگذاری در روند  مهاجرت، ورود و اقامت مهاجران افغانستانی در جمهوری اسلامی ایران چیست؟» و فرضیه اصلی «سیاست‌گذاری های نامناسب به لحاظ وضع قوانین و مقررات، منجر به عدم تمهید و کاربست برنامه جامع جامعه پذیری اتباع افغانستانی در ایران از سوی نظام شده است که مهم ترین آسیب در مواجهه با روند ورود بی رویه و اقامت مهاجران افغانستانی محسوب می‌شود» می‌باشد. در ادامه از طریق روش کیفی با بررسی آثار و اسناد؛ وضعیت آموزش، تحصیلات، اشتغال و حقوق شهروندی مهاجران افغانستانی در ایران مطالعه شده و سیاستگذاری­ های هر حوزه و اعوجاجات، کمبودها و نارسایی های آن به تفکیک آسیب­ شناسی می­شود.

 

کلیدواژه ها: مهاجرت ، اتباع بیگانه ، جامعه‌پذیری ، افغانستان ​​​​​​​، سیاستگذاری ​​​​​​​​​​​​​​، آسیب‌شناسی

 

  • مجتبی مقصودی
۲۷
ارديبهشت

 

بررسی انتقادی مطالعات قومی از منظر صلح

مجتبی مقصودی

فصلنامه مطالعات ملی

دوره 23، شماره 89 ، فروردین 1401، صفحه 81-97

 

چکیده 

 مطالعات قومی در سطح جهان و ایران در چند دهه اخیر رشد و گسترش فراوانی داشته است. متناظر با تجربه‌های فراوان و پرهزینه‌ی ناشی از مناقشات قومی در سطح نظام بین‌الملل و درون مرزهای ملی کشورها، در حوزه مطالعات قومی آثار و ادبیات گسترده‌ای خلق و بازتولید و توزیع گردیده است که بعضاً از پس‌زمینه‌ها و محتواهای مطالبه‌جو و ناهمگرا حکایت داشته است. با چنین پیش‌زمینه‌ای این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش کلیدی است که دانش مطالعات قومی چه نسبتی با صلح می‌یابد و آیا درمجموع ادبیات تولیدی و علمی این حوزه توانسته است فضای این عرصه را تلطیف نماید و با مفهوم صلح اعم از صلح در مفهوم کلاسیک و منفی آن و یا صلح در مفهوم مثبت و جدید ارتباط برقرار نماید؟

درحالی‌که جان‌مایه، جهت‌گیری و برآیند اصلی صلح معطوف به عفو و بخشش، گذشت و ایثار، گفتگو، مذاکره و چانه‌زنی، آشتی و سازش، رضایت، نرمش و دوستی و نهایتاً مصالحه است؛ هسته اصلی و روح حاکم بر پژوهش‌های قومی، تولید و صورت‌بندی ادبیات «تمایز» و «تفکیک» هویتی است.

ادبیات تولیدشده در این دانش با تکیه و تأکید بر «تنوع» به‌مثابه یک واقعیت؛ «شناسایی و تحقق مطالبات هویت‌های متکثر قومی» را وجهه همت خویش قرار داده است و در فضای متأثر از «رویکرد انتقادی به مدرنیسم» به‌ویژه «نحوه و فرایند دولت- ملت‌سازی»، «بدکارکردی‌های دولت‌های مدرن» و «گسترش ادبیات جهانی‌شدن» به لحاظ معنایی، مفهومی، نظری، رویکردی، روشی و معرفتی در سپهر اندیشه ورزی، غلبه گفتمانی و بعضاً همدلانه یافته و شاید در رویکردی انتقادی بتوان ادعا کرد که این ادبیات در مواردی در پناه طرح عدالت توزیعی و ترمیمی، تحرکات واگرایانه خشونت‌گرا را با نگاهی همدلانه مورد کنکاش و بررسی قرار می‌دهد و چه‌بسا نهاد و ساحت دولت – ملت به‌مثابه مهم‌ترین سازه‌ی سیاسی بشری را در قالب لفاظی‌های آرمان‌گرایانه دچار بحران مشروعیت و هویت ساخته است.

پژوهش پیش رو تلاش دارد با بهره‌گیری از روش کیفی – تفهمی به شیوه‌ای اکتشافی و مروری نسبت این مطالعات را با صلح مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد که در نوع خود نوآورانه می‌نماید.

  • مجتبی مقصودی
۰۴
فروردين

مصالحه سیاسی و توسعه در ایران؛

بررسی چند گزاره ی نظری و انضمامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

 

نویسنده

مجتبی مقصودی  

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

 10.22034/IPSA.2022.4445.3861

 

چکیده:
پژوهش پیش رو ضمن تأکید بر توسعه به مثابه آرمانی ملی و فراگیر در سطح جهان، با طرح و تشریح نظریه‌ها و دیدگاه های معطوف به نسبت میان "مصالحه و مصالحه سیاسی" با "توسعه و توسعه ملی" به ویژه نظریاتی که مدعی اند توسعه در بستر صلح و جهان عاری از خشونت و جنگ محقق خواهد شد تلاش دارد نسبت میان مصالحه سیاسی و توسعه ملی در ایران را بازنمایی نموده، به ضرورت و بایسته های آن بپردازد.
در چارچوب ملاحظات نظری و رویکردی این اثر؛ جوامع و از جمله جامعه، نیروهای اجتماعی، نخبگان و نظام سیاسی در ایران برای رسیدن به توسعه ناچارند تا از میزان تعارضات و درگیری‌های درونی و بیرونی کاسته و توان و همت خود را در بستری مصالحه‌جویانه و آرامش طلبانه برای نیل به توسعه و پیشرفت تجمیع نمایند. بر اساس این الگو و در قالب روشی کیفی و گردآوری اسنادی- کتابخانه ای داده ها؛ مقاله به طرح 5 گزاره کلیدی که ناظر بر الزامات و بایسته های انضمامی و راهبردی برای دستیابی به مصالحه سیاسی و توسعه است می پردازد.
در وجوه ایجابی و سلبی؛ خروج از بدفهمی ها و کژفهمی ها نسبت به موضوع مصالحه، تبدیل گفتمان های سلبی به گفتمان های ایجابی و الگو بودگی، شناسایی حداکثری کنشگران، ظرفیت سازی برای توسعه نهادهای مدنی و آموزش شهروندی و گفتمان سازی درباره صلح، 5 گزاره ای است که نویسنده در این مقاله مورد دقت نظر قرار می دهد.

واژگان کلیدی: مصالحه، مصالحه سیاسی، صلح، توسعه، ایران

 

برای مطالعه متن کامل مقاله:

مقصودی, مجتبی. (1400). مصالحه سیاسی و توسعه در ایران؛ بررسی چند گزاره ی نظری و انضمامی. پژوهشنامه علوم سیاسی, 16(4), -. doi: 10.22034/ipsa.2022.4445.3861

  • مجتبی مقصودی
۰۴
فروردين

صلح ناپذیری در دانش سیاست و نهاد قدرت

نمره مردوی علوم سیاسی

مجتبی مقصودی

 

      در ترمینولوژی رشته های علوم اجتماعی بویژه جامعه شناسی و روانشناسی، اصطلاح جامعه پذیری یا  socialization  مفهومی کلیدی محسوب شده که در باره چیستی، ماهیت و کارکرد آن ادبیات نظری و تحقیقات کاربردی گسترده ای وجود دارد. موضوع مذکور در رشته علوم سیاسی، با ماهیت سیاسی با اصطلاح جامعه پذیری سیاسی Political socialization شاه کلید فهم و توضیح بسیاری از مباحث هست و در حال حاضر به موضوعی پرکاربرد در این رشته بدل گشته و عملا معیار سنجش پذیری برای درک تعلقات، باورها و ایستارهای سیاسی غالب در سطح جامعه است.

 نویسنده این یادداشت مدعی است نهاد قدرت و دانش سیاست در ایران پس از پیروزی انقلاب علیرغم مسئولیت اخلاقی، نهادی، حرفه ای و علمی بیش از آنکه مروج جامعه پذیری صلح در مناسبات انسانی، اجتماعی، محلی، منطقه ای و بین المللی و نیز در سطوح علمی و دانشگاهی باشند، متأثر از فضای سیاسی- ایدئولوژیک در ایران این دوران و نیز به دلیل بن مایه های ذهنی و پایگاه اجتماعی و فرهنگی رهبران نظام جدید خود یک طرف دعوا گردیده؛ بطوری که هم نهاد قدرت و جریانات سیاسی اصلی حاکم و هم نهاد رسمی دانش سیاست که از مجاری شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم رسمیت می یابند، مروج جامعه پذیری ناصلح گردیده اند و بصور مختلف خشونت آشکار و نهانی را در روح و فکر جامعه ملی و جامعه علمی علوم سیاسی کشور وارد نموده اند که در طول چهار دهه اخیر کم بیش این مسیر پیگیری می شود. این نگرش در ادامه طرح بحث می نماید که بخش قابل توجهی از جامعه پذیری سیاسی پر اعوجاج را سیاستگذاران نظام با ریل گذاری های جهت دار بر روی وضعیت های ناصلح قرار داده اند که در طول این سال ها با هم افزایی های فراوان این جامعه پذیری ناصلح شرایط پایداری یافته و تثبیت شده است. به همین لحاظ خروج از این وضعیت نامساعد به وضعیت های صلح زمانبر و نیازمند سیاستگذاری های جدید در همه عرصه ها و از جمله در نظام آموزشی و رشته علوم سیاسی رسمی کشور است.

 در ادامه نویسنده این یادداشت بر این نکته تأکید دارد که علیرغم چهره ژانوسی سیاست یا دو چهرگی سیاست در وجه جنگ و صلح، دشمنی و دوستی، نابردباری و بردباری؛ از اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 تاکنون، صورتبندی سیاست، چه در وجه نظری و آموزشی به مثابه یک علم و چه در وجه انضمامی و کاربردی در عرصه سیاست ورزی همواره ترسیم گر، بازتاباننده، متولی و کارگزار ناصلح بوده است و از وجه دیگر این چهره ژانوسی یعنی صلح و مدارا و دوستی در دانش سیاست و نهاد قدرت کمتر نشانه ای وجود داشته است و معدود نشانه های کوچک صلح خواهی و مداراجویی نیز به تیر جفا و تهمت به زیر کشیده شده است و طراحان آن جاده صاف کن های خوش خیال ساده لوح و یا مغرضین در خدمت بیگانگان شناخته شدند.

جهت مطالعه متن کامل مقاله رجوع کنید به:

مجتبی مقصودی، نوروز 1401، صلح ناپذیری در دانش سیاست و نهاد قدرت(نمره مردودی علوم سیاسی)، سیاست نامه، سال ششم، شماره 21، صص 45-48.

  • مجتبی مقصودی
۰۸
اسفند

 

 

🔲شماره نوروزی سیاست‌نامه

 دایره‌المعارف علم سیاست در ایران

حامد زارع

       سیاست‌نامه ۲۱ با همه شماره‌های پیشین متفاوت است. مجله‌ای که به عنوان ویژه‌نامه نوروز ۱۴۰۱ فراهم کرده‌ایم، حاوی تاریخچه یک قرن علم سیاست در ایران است. سیاست‌نامه با همیاری استادان معاصر علوم سیاسی در این شماره دایره‌المعارف تاریخ معاصر علم سیاست در ایران را در سیصد و چهل صفحه تدوین و منتشر کرده است. این شماره ویژه حاوی چهار بخش ویژه است که هر کدام گوشه و گونه‌ای از تبارشناسی دانش سیاسی از سال ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ خورشیدی را بر عهده دارد. تقریبا همه نامداران علم سیاست ایران در این مجله مطلب نگاشته‌اند و مهمتر از آن اینکه در نظرسنجی سیاست‌نامه در باب یک قرن علم سیاست در ایران مشارکت کرده و چهره‌های ممتاز صدسال علوم سیاسی ایران را انتخاب کرده و درباره آنها نوشته‌اند. اگر علاقمندید درباره نتایج نظرسنجی سیاست‌نامه و یا مفردات و محتوای چهار بخش این ویژه نامه را بدانید، لطفا ما را حمایت کنید. حمایت شما تنها راه بقای ماست.

لطفا شماره ۲۱ سیاست‌نامه را به مثابه دایره‌المعارف علوم سیاسی ایران پیش‌خرید کنید. برای پیش‌خرید نیز به صفحه گروه مطبوعاتی هم‌میهن مراجعه کنید و دایرکت دهید. همکاران من راهنمایی‌تان خواهند کرد.

آدرس صفحه هم‌میهن در اینستاگرام:

‏@hammmihangroup

 

  • مجتبی مقصودی