دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران» ثبت شده است

۰۳
دی
چکیده مقالات همایش بین المللی اسلام و روابط بین الملل، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان، رشت، 11 اسفند 1389.صص 114 و 115                                                                                                                 مجتبی مقصودی/ منیره عرب چکیده    کشورهای اسلامی به دلیل برخورداری از موقعیت های متنوع جغرافیایی، پراکندگی و توزیع جمعیتی در اقصی نقاط جهان و قاره ها و تنوع و گستردگی شرایط اقلیمی، و همچنین غنای فرهنگی از جایگاه و ظرفیت بالقوه بالایی در حمایت از توریسم داخلی و بین المللی برخوردارند.    در این بین تعدادی از کشورهای اسلامی با اعمال برخی محدودیت ها، سوء مدیریت ها، سیاستگذاری های غلط و تحجر فرهنگی عملکرد موفق و درخور توجهی را به لحاظ توسعه صنعت گردشگری و سرمایه گذاری در این حوزه نداشته اند. در مقابل کشورهایی چون ترکیه، مالزی به عنوان کشورهای مسلمان با حفظ ظرفیت ها و فضاهای مذهبی، ارزش ها و شعائر دینی با ارائه ی تسهیلات رفاهی و راهکارهای اجرایی از صنعت گردشگری سهمی مناسب، درخور و رو به رشدی را به خود اختصاص داده اند.    ایران علی رغم برخورداری از شرایط خاص اقلیمی، تنوع زیستی و غنای تاریخی و فرهنگی از جایگاه قابل توجهی در گردشگری و تبادلات فرهنگی در میان کشورهای اسلامی برخوردار نمی باشد. این امر از یک سو از بی توجهی با ارائه تسهیلات لازم و عدم بهره گیری از راهکارهای علمی در صنعت گردشگری نشأت گرفته و از سویی دیگر منبعث از کاستی ها و خلا های قانون گذاری و ضعف عملکرد نهادهای اجرایی که گاه به صورت غیررسمی محدودیت هایی را بر صنعت گردشگری کشور تحمیل می نماید، می باشد.    جمیع این عوامل سبب گردیده که ایران علی رغم برخورداری از امکانات و قابلیت های گسترده و بهره گیری از موقعیت های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در میان ملل اسلامی از سهم ناچیزی در گردشگری و تعاملات فرهنگی در میان این کشورها برخوردار گردد. حال آن که کشورهای ترکیه و مالزی با تدوین برنامه های اصولی و راهکارهای علمی و پایبندی به این تمهیدات، سعی در توسعه صنعت گردشگری و بهره گیری از مزیت های فرهنگی و اقتصادی آن نموده و در این راستا نیز دستاوردهای قابل توجهی کسب نموده اند.    این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که چه فرصت هایی برای گردشگری در میان کشورهای اسلامی به ویژه ایران، ترکیه و مالزی وجود دارد؟ ایران در مقایسه با دو کشور مذکور از چه ظرفیت هایی برخوردار است و دلایل عقب افتادگی صنعت گردشگری ایران چیست و سهم شایسته ایران در عرصه صنعت گردشگری جهان و کشورهای اسلامی چه می باشد و راه های خروج از این تنگنا چیست؟    در این پژوهش فرضیه نگارندگان این است که بهره گیری حداقلی از ظرفیت های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تکیه بر منابع نفتی و بی توجهی به چرخش سرمایه، تکنولوژی و نیروهای کار در صنعت گردشگری، سوء مدیریت و موانع ساختاری و فرهنگی ایران ( حتی در میان کشورهای اسلامی و به ویژه نسبت به دو کشور ترکیه و مالزی )، جامعه ایران را از توسعه شایسته صنعت گردشگری و ارتقاء جایگاه خود در تعاملات فرهنگی در میان کشورهای اسلامی بازداشته است.    در این پژوهش ضمن اشاره به جایگاه گردشگری در تبادلات فرهنگی و بهره گیری از مزایای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن، به بررسی وضعیت گردشگری در کشورهای اسلامی پرداخته خواهد شد. در این میان نگاهی گذرا خواهیم داشت بر وضعیت گردشگری در کشورهای ترکیه و مالزی و در نهایت برضرورت اتخاذ راهکارها و تدابیر لازم از سوی ایران به منظور بهره گیری از فرصت های گردشگری و تبادلات فرهنگی در میان کشورهای اسلامی تاکید خواهد شد. کلید واژه ها : گردشگری، تبادلات فرهنگی، ایران، ترکیه، مالزی، کشورهای اسلامی
  • مجتبی مقصودی
۱۵
آذر
دومین همایش بازنگری روابط ایران و کشورهای آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی و چشم انداز آینده، دانشگاه فردوسی مشهد، 4 و 5 آبان 1389.سی دی همایش.صص 282 - 265      مجتبی مقصودی و منیره عرب چکیده:جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به دلیل عدم برخورداری از تجربه کافی در زمامداری، تنش های داخلی، نابسامانی های اقتصادی و فقدان هویت فرهنگی مشترک با مشکلات عدیده ای مواجه بودند؛ لذا در پی توسعه انواع جدیدی از روابط در سطح منطقه برآمدند. این در حالی بود که تجزیه و اضمحلال شوروی و پایان نظام دو قطبی فرصت مناسبی را فراهم نمود تا بازیگران منطقه ای و بین المللی برای دستیابی به نقشی مهم و تأثیرگذار در راستای تحقق اهداف خود گام بردارند.  در این بین موقعیت خاص ژئوپلیتیک ایران در منطقه در کنار علقه های کهن و دیرپای فرهنگی، شرایط مساعدی برای ایفای نقش منطقه ای ایران فراهم نمود؛ که البته نه تنها ایران از این فرصت بی نظیر تاریخی  به خوبی بهره برداری نکرد ، بلکه با اتخاذ سیاست های نامناسب فرصت را به دیگر رقبای منطقه ای واگذار نمود. سرنگونی طالبان در افغانستان و بحران داخلی در تاجیکستان از دیگر فرصت هایی بود که ایران با توجه به توانایی ها و قابلیت های فرهنگی خود در منطقه می توانست برای افزایش قدرت نفوذ و تعاملات منطقه ای خود از آن بهره گیری نماید؛ این بار نیز، دستگاه سیاست خارجی با رویکرد حداکثری و ایدئولوژیک، در راستای برپایی نظامی سیاسی بر پایه مدل جمهوری اسلامی گام برداشت که با بی رغبتی داخلی، واکنش قدرت های بزرگ و مقاومت کشورهای منطقه رو به رو شد  و در نهایت کمرنگ شدن نقش ایران را در پی داشت. در میان کشورهای فارسی زبان، با توجه به ظرفیت های بالقوه اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی، ایران می تواند نقش پررنگ و مهمی در همگرایی و وحدت منطقه ای داشته باشد. در این مقاله سعی شده مشخص شود چه الزامات و ضرورت هایی برای بازنگری مناسبات ایران با کشورهای فارسی زبان وجود دارد و ایران چه رویکرد ، مواضع و کارکردهایی را باید در این عرصه در پیش گیرد؟ فرضیه پژوهش این است که با توجه به اشتراکات فرهنگی-   هویتی کشورهای فارسی زبان به ویژه ایران ، افغانستان و تاجیکستان و لزوم همگرایی منطقه ای ، ایران از توانایی ها و قابلیت های لازم برای افزایش قدرت نفوذ و ایفای نقشی کلیدی در منطقه برخوردار است. همچنین در نوشتۀ حاضر، ضمن بررسی جایگاه  همگرایی منطقه ای از دیدگاه سازه انگاری و در راستای تحقق اهداف همگرایی منطقه ای فارسی زبانان، بر ضرورت های توجه و بهره گیری بیشتر ایران  از ظرفیت های عمیق فرهنگی- هویتی( به ویژه عنصر مشترک زبانی ) با تأکید بر بازنگری در مناسبات ایران با حوزه فارسی زبانان پرداخته خواهد شد و نقش ، سهم و مسئولیت کلیدی و تاریخی ایران  مورد بررسی قرار خواهد گرفت. کلید واژه ها : سازه انگاری، سیاست خارجی، ایران، افغانستان، تاجیکستان، فارسی زبانان
  • مجتبی مقصودی
۱۱
آذر
تمدن ایرانی؛ فراسوی مرزهامجتبی مقصودی - ماندانا تیشه یارتهران: انتشارات تمدن ایرانی، 1388چاپ اول،173 صص مقدمه هنگامی که از ”تمدن“ صحبت به میان می‌آید، انسان ناخودآگاه به یاد گذشته‌های دور می‌افتد. گویی که این کلمه باری از قدمت و دیرینگی را به دوش می‌کشد. تمدن در نگاه نخست، یادآور ویژگی‌ها و خصوصیاتی است که مردم هر سرزمین از دیرباز روابط اجتماعی، شیوه زیست، نحوه حکومت‌داری، ارتباطات درون فرهنگی و مراودات خود با سایر اقوام و جوامع را براساس آن بنیان نهاده و بسیاری از آنها را نسل به نسل، به فرزندان خود منتقل نموده‌اند و اینک ما را به وارثان میراث عظیم بدل ساخته‌اند. این برداشت از تمدن البته گویای همه واقعیت وجودی آن نمی‌تواند باشد زیرا پویایی و تحول تمدن‌های قدیم و زایش تمدن‌های جدید طی سده‌های اخیر و تداوم این تحول تا عصر حاضر، موجب شده است که ما جز میراث داران تمدن‌های کهن، از نقش و جایگاه دیگری را نیز برخوردار باشیم. براین اساس مردمان هر دوره از جمله دوران معاصر جز وظیفه حفظ و انتقال پیشینه فرهنگی ـ تمدنی سرزمینی که به آن تعلق دارند، می‌بایست به نوبه خود از عهده فرآیند تمدن‌سازی نیز برآیند و چیزی را بر کاروان در حال حرکت و پویای تمدن بشری بیافزایند. این امری اجتناب‌ناپذیر است و سستی و انفعال در مقابل آن و یا گریز از آن مانع از آن نخواهد شد که نسل‌های آینده به دوران ما به عنوان دوران رشد و شکوفایی یک تمدن نوین و یا مقوم تمدنی کهن بنگرند و یا آنکه این عصر را دوران انحطاط تمدنی و واماندگی از قافله پیشرفت بشری بنامند. از این منظر، تمدن نمی‌تواند امری قدیمی، دور از دسترس و غیرقابل تغییر باشد. تمدن‌ها در هر عصر با انسان‌ها به دنیا می‌آیند، زندگی می‌کنند و بعد از آنان همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند. این تنها پیشینیان نبودند که وظیفه تمدن‌سازی را بر عهده داشتند، ما نیز نقش ویژه‌ای در ایجاد، احیا، حفظ و تقویت عناصر تمدنی عصر خود بر عهده داریم. با این همه نمی‌توان انکار کرد که توجه به مسائل تمدن و تحولات تمدنی در قرن گذشته تحت‌الشعاع بسیاری از معادلات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و ایدئولوژیک بوده و کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در واقع با نگاهی به پیشینه بحث‌های تمدنی در سده گذشته به جز مواردی معدود همچون آثار آرنولد توین بی که با بررسی 26 تمدن، بحث‌های نوینی را در حوزه شناخت تمدن‌ها مطرح نمود و یا فوکوتساوا یوکیشی که کتاب ارزشمند ”نظریه تمدن“ او به واسطه تأثیر بسزایی که در رشد و توسعه ژاپن در قرن بیستم بر جای گذاشت، توسط یونسکو به عنوان یکی از آثار برگزیده انتخاب شده است، به ندرت می‌توان به مطالبی بدیع و جامع در زمینه ویژگی‌های تمدنی در عصر حاضر دست یافت.
  • مجتبی مقصودی
۰۲
آبان

مقاله

SMS و کارکردهای سیاسی - اجتماعی آن

مجتب مقصودی و منیره عرب

اطلاعات سیاسی- اقتصادی،سال بیست و دوم، شماره 245-246،بهمن و اسفند 1386: 221 - 202

چکیده   

سرویس پیام کوتاه، در زمره آخرین دستاوردهای فناوری ارتباطی در یک دهه اخیر، طیف وسیعی از کارکردها و در مواردی کژکارکردی ها در سطح جهان و جامعه ایران را به همراه داشته است. نویسندگان مقاله با عطف توجه به گسترش بی سابقه این ابزار ارتباطی در سطح جامعه و به ویژه جوانان و دغدغه های حاصل از آن، با دستمایه قرار دادن نظریه کارکردگرایی، به طرح نکات فنی و تکنیکی از SMS مبادرت ورزیده و در ادامه مقاله، به طرح ویژگی ها و کاربردهای آن پرداخته اند.  

  تاریخچه SMS در ایران و کارکردهای گوناگون، به ویژه کارکردهای سیاسی- انتخاباتی و رقابتی آن در دو انتخابات اخیر کشور، بخش دیگری از این پژوهش را تشکیل می دهد.   

نویسندگان اثر، در آخرین بخش مقاله، تجربه برخی کشورهای توسعه یافته در اروپا و اقیانوسیه، کشورهای شرق آسیا و خاورمیانه را نیز مورد توجه قرار داده و نسبت میان SMS با موضوعاتی نظیر انتخابات، جنبش های سیاسی و دموکراسی را به بحث و بررسی کشیده اند.واژگان کلیدی: سرویس پیام کوتاه، ایران، کارکرد گرایی، انتخابات، جنبش های سیاسی و دموکراسی

  • مجتبی مقصودی
۲۹
مهر

تحولات سیاسی اجتماعی ایران 1357 - 1320

به اهتمام: دکتر مجتبی مقصودی

چاپ سوم، تهران، انتشارات روزنه، 

مقدمه چاپ دوم

تاریخ‌نگاری یا بازنمایی مکتوب گذشته سیاسی – اجتماعی و طرح حوادث و رخدادهای مهم و تأثیرگذار در ایران معاصر، رویکردها و گفتمان‌های متنوعی را تجربه کرده است، همچنان‌که محصول زمانه و واقعیت‌های سیاسی – اجتماعی کشور است، از گفتمان‌های غالب و مسلط تأثیر پذیرفته؛ به علاوه خود در شکل‌دهی و تقویت بنیان‌های گفتمانی و رهگیری مؤلفه‌ها و سازه‌های آن نقش درخور توجه و به گونه‌ای دیالکتیکی ایفا می‌نماید.با چنین مقدمه‌ای از طرح این سؤال گریزی نیست که کتاب «تحولات سیاسی – اجتماعی ایران 57 – 1320» که به قلم 17 تن از پژوهشگران دانشگاه‌های مختلف به رشتۀ تحریر درآمده است تحت تأثیر چه فضا، متغیرها و مناسباتی بوده است و جهت‌گیری نهایی و کلان خود را چگونه انتخاب و هدف‌گذاری کرده است؟ در ایضاح این پرسش ذکر این نکته ضروری می‌رسد که اصولاً در ایران معاصر طیف وسیعی از تاریخ‌نگاری‌ها قابل شناسایی و طبقه‌بندی است. از تاریخ‌نگاری‌های آرمانی – نوستالژیک، استعماری، حکومتی – دولتی، ژورنالیستی و نهایتاً علمی را می‌توان نام برد و به تشریح ویژگی، مضمون و محتوا و... هر یک پرداخت.

  • مجتبی مقصودی
۲۳
مهر
تحولات قومی در ایران؛ علل و زمینه هانویسنده: دکتر مجتبی مقصودیچاپ دوم، تهران: موسسه مطالعات ملی، 1382 512صص
  • مجتبی مقصودی
۲۲
مهر
مقدمه   تعدد و تنوع اقوام تشکیل دهنده جامعه ایران به نحوی است که اطلاق واژه‌ "جامعه چند قومی" بر ترکیب جمعیتی آن، از واقعیتی غیر قابل انکار خبر می‌دهد. حضور و زندگی قومیت‌های مختلف چون فارس‌ها، آذری‌ها، کردها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، عرب‌ها و لرها در جوار یکدیگر و در چارچوب جغرافیای سیاسی واحد، بیانگر تنوع فرهنگی - قومی جامعه ایران است.   در واقع الگوی فرهنگی - قومی کشور ایران همانند فرش‌های چشم نواز و نفیس کشورمان که برغم ویژگی‌های مشترک، از رنگ‌ها و طرح‌های متمایز و متنوعی بهره برده و بافته شده‌اند، الگوی پیچیده‌ای متشکل از گروه‌های قومی، زبانی، مذهبی، نژادی، فرهنگی و منطقه‌ای را به معرض نمایش می‌گذارد، تا جایی که به جرات می‌توان ادعا کرد این تنوع و پیچیدگی، خصیصه بنیاد - نه خاص - جامعه ایران است.   در طول تاریخ، هر یک از اقوام ساکن در ایران به سهم خود در نضج، دوام و استمرار تمدن ایرانی شرکت داشته و به رغم نشیب و فرازهای فراوان، توانسته اند به طرق مختلف، حیات سیاسی این مرز و بوم را پاس بدارند.   اگر همنوایی، همدلی و همزیستی مسالمت آمیز و برادرانه را به عنوان قاعده‌ای کلی بر مناسبات اقوام ایرانی بپذیریم، در کنار این قاعده، برهه‌هایی نیز وجود داشته که بر این روابط، سطوح مختلفی از تنش، منازعه و بحران حاکمیت پیدا کرده است.   این برهه‌ها در تاریخ معاصر ایران، به ویژه در یک صد ساله اخیر به تعداد معدودی قابل شناسایی و طرح و بررسی است. سال‌های اولیه پس از پیروزی انقلاب مشروطیت، اواسط دهه 1320 ه.ش و نیز اولین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی، سه مقطعی هستند که در تاریخ معاصر ایران به واسطه شدت و دامنه بحران، طول زمانی مناقشات، نوع و میزان درخواست‌ها، حجم تلفات، صدمات و خسارات، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌باشند.  
  • مجتبی مقصودی
۲۲
مهر
فصلنامه مطالعات ملی؛ سال چهارم، شماره 13، پاییز 1381:  206 - 185                                                                                                                   دکتر داود میر محمدیالف) شناسنامه اثر   کتاب “تحولات قومی در ایران؛ علل و زمینه‌ها”، تألیف دکتر مجتبی مقصودی در سال 1380 توسط مؤسسه مطالعات ملی با قطع وزیری و در 512 صفحه انتشار یافت و در فروردین 1382 به چاپ دوم رسید. این کتاب متشکل از هفت بخش و 19 فصل است که منازعات و بحران‌های قومی را از ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، روان‌شناختی و تاریخی مورد بررسی قرار داده است. به لحاظ ساختاری، کتاب را می‌توان به چهار قسمت اصلی تقسیم کرد:1- قسمت نخست که رویکردی نظری دارد و نویسنده در آن سعی کرده است رهیافت‌های مهم نظری را که به کمک آن می‌توان بحران‌ها و ستیزهای قومی را تحلیل و تبیین نمود، ارائه نماید. این قسمت از کتاب سه بخش و هشت فصل (239 صفحه) را به خود اختصاص داده است.2- قسمت دوم، رویکردی عملی و واقع‌گرا دارد. در این قسمت نویسنده کوشیده است بحران‌های قومی تاریخ معاصر ایران را در دو مقطع پس از انقلاب مشروطه (بین دو انقلاب) و بعد از انقلاب اسلامی در قالب دو بخش (بخش‌های چهارم و پنجم) و هفت فصل (فصل‌های نهم تا پانزدهم) بررسی و تشریح کند.3- در قسمت سوم یافته‌های تحقیق ارائه شده است. نویسنده در این قسمت علل و زمینه‌های بروز بحران‌های قومی در ایران را براساس مدل نظری و مفهومی در قالب یک بخش (ششم) و چهار فصل در 55 صفحه ارائه کرده است.4- قسمت انتهایی کتاب (بخش‌ هفتم) را جمع‌بندی مباحث، نتیجه‌گیری و پیشنهادات تشکیل می‌دهد که جمعاً شامل 14 صفحه می‌گردد. و در آخر، کتاب با ارائه فهرست منابع، مآخذ، یادداشت‌ها و نمایه‌ به پایان رسیده است.
  • مجتبی مقصودی
۱۴
مهر
فصلنامه مطالعات ملی؛ 25، سال هفتم، شماره 1، 1                                                                   نوشته: نصرت ا... بختورتاش                                                                                بررسی و نقد: مجتبی مقصودیکتاب «تاریخ پرچم ایران از باستان تا امروز» پژوهش و نوشته‌ی دکتر نصرت‌ا... بختورتاش در 568 صفحه به اضافه‌ی 16 صفحه عکس و تصاویر رنگی از پرچم ایران در دوره‌های مختلف به‌ شمارگان 2200 نسخه توسط انتشارات بهجت به صورتی نفیس و گالینگور با روبان‌هایی به رنگ‌های پرچم سه رنگ ایران سبز، سفید و قرمز، در سال 1383 به قیمت 12500 تومان منتشر شد.مقدمهآدمی از روزگاران بسیار دور و پیش از تاریخ، از پیکر یا چهره‌ی جانوران نشانه‌هایی برای خود برمی‌گزیده‌ است. الفباهای نخستین و گوناگون ریشه‌ای از پیکره و اندام گیاهان و جانوران دارد و نمونه‌هایی از خط هیروگلیف که در دست است یادمانی از روزگار کهن می‌باشد. در کشور ما ایران نیز که تاریخی کهن و فرهنگی ژرف دارد نیز از پیکره‌ی خورشید، ماه، اختران و نماد دام‌ها مانند: گوسفند، اسب سفید و گراز و ددان هم‌چون: شیر، پلنگ، گرگ و پرندگان همانند: شاهین، کبوتر و نیز برخی گیاهان چون برگ زیتون و خوشه‌ی زرین برای درفش‌ها و روی سکه‌ها بهره‌برداری کرده‌اند.چرا انسان به این نمادها دلبستگی دارد؟ آیا خواستن و دلبستگی به این نگاره‌ها که نمودار دلیری، نیرومندی و بلندپروازی یا زیبایی و سرفرازی به‌شمار می‌آید، نشان و یادمانی از دوران‌های نخستین و وحدت و یکپارچگی تاریخی ملت‌ها نیست؟همچون توتم  که نماد ویژه کلان2 است و کارویژه‌های وحدت‌بخش و شناسه‌ی خویشاوندی، یگانگی و سرنوشت‌ تاریخی مشترک دارد. درفش (بیرق ـ پرچم) نیز نماینده‌ی گروهی از «جمعیت» است که دارای «قلمرو» بوده و زیر نفوذ حاکمیت یک «قدرت برتر» اداره و رهبری می‌شود را به معرض نمایش می‌گذارد (صص 11-13).برگزیدن رنگ‌ها، پیکره‌ها و نشانه‌های پرچم‌ها بی‌شک با شیوه‌ی اندیشه، هدف، آرمان‌ ملی، صلح‌دوستی و نوع‌پرستی، کیش و ملیت و موقع جغرافیا و سرانجام توتم‌های  تیره‌ها بستگی گسست‌ناپذیر داشته و دارد.مردمانی که از گذشته‌ی دور در کنار دریاها و اقیانوس‌ها زندگی می‌کرده و به داد و ستد و بازرگانی از راه دریا می‌پرداخته، رنگ آب در اندیشه و درون آن‌ها جای دارد. چنان‌که کشور چین یا سرزمین خورشید بر گوشه‌ی پرچم خود نقش خورشید را دارد.امروزه، پرچم‌های بسیاری وجود دارد که بر آن‌ها نقش جانوران، ستاره، خورشید، ماه، پرندگان، درخت، گل و گیاه و شمشیر دیده می‌شود. رنگ‌ها نیز ضمن آن‌که با صلح‌دوستی مردم بستگی دارد، با شور و احساس آنان نیز در پیوند است. در برخی از دین‌ها مانند اسلام رنگ سبز مورد احترام و علاقه‌ی پیروان دین است. زیرا نماد و نشانه‌ی ویژه‌ی پیشوایان بوده است. رنگ سرخ، رنگی انقلابی، شورانگیز و مصداق تلاش‌ها، کوشش‌ها و خون‌های ریخته‌شده در راه آرمان‌های بزرگ آیینی و ملی را بیان می‌کند که گاه رنگ و زمینه اصلی پرچم‌ها و گاه بخشی از رنگ یک پرچم را تشکیل می‌دهد (صص 10-15).
  • مجتبی مقصودی
۱۳
مهر
چکیده مقالات همایش: ایران، سیاست، آینده شناسی، تهران: انجمن علوم سیاسی ایران،1389، ص 107                                                                                  مجتبی مقصودی     در آستانه ورود به دومین دهه قرن بیست ویکم و علیرغم  افزایش مشارکت و  حضور فعالانه زنان در اکثر حوزه های اجتماعی- فرهنگی و سیاسی در سطح ایران ، منطقه و جهان؛ ارتش و نیروهای مسلح ایران کم وبیش به لحاظ ساختاری با تفکیک جنسیتی و در قامتی مردانه حضور زنان را در بخش های مختلف نیروهای مسلح ارتش  به ویژه رزمی ، صف و فرماندهی و رده های میانی و بالا  تجربه نمی نماید و علیرغم عدم وجود ممنوعیت های قانونی برای عضویت زنان در نیروهای مسلح کشور، به زنان تنها فرصت حضور محدود، کمرنگ و در سایه را در مسئولیت های اداری،پزشکی و پرستاری را داده است و این در حالی است که در بخش قابل توجهی از ارتش های جهان مشارکت زنان درصفوف میانی فرماندهی و عملیات رزمی امری طبیعی و اجتناب ناپذیر تلقی می شود. از جبهه های جنگ عراق و افغانستان تا ساختار ارتش چین و کره شمالی و ارتش های حرفه ای در بیش از یکصد کشور جهان و...     قطعا عوامل و زمینه های مختلفی درعدم فراخوان وجذب زنان در نیروهای مسلح ارتش جمهوری اسلامی ذیمدخل است از موانع فرهنگی، اجتماعی، ساختاری تا ملاحظات ایئولوژیک و دینی نظام سیاسی در ایجاد این وضعیت موثر می باشد     از زمان تاسیس ارتش نوین در ایران از اوایل دهه سوم قرن بیستم و بجز آخرین دهه حکومت پهلوی که به صورت محدود از زنان در ساختار نیروهای ارتش ایران بهره جست ؛ ارتش ایران تا کنون بعضا دارای ساختاری مردانه بوده است . از منظر آینده پژوهی با توجه به شرایط و روندهای موجود و تلقی بخشی از نیروهای اجتماعی و از جمله اقشار قابل توجهی از زنان نسبت به این سیاستگذاری به عنوان تبعیض مثبت و به ویژه عدم مطالبات مشارکتی زنان برای عضویت و ایفاء نقش و جایگاه موثر در نیروهای مسلح ،بنظر نمی رسد در کوتاه مدت تغییر جدی در این وضعیت پدید آید هر چند در درازمدت از این مشارکت گریزی نیست.کلید واژه ها: مشارکت زنان، نیروهای مسلح، ارتش، ایران، آینده پژوهی
  • مجتبی مقصودی