دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۳۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی مقصودی» ثبت شده است

۲۳
آذر
سخنرانی استادان علوم سیاسی    انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری برخی انجمن های علمی و نهادهای دانشگاهی و پژوهشی کشور  و از جمله انجمن علوم سیاسی ایران به منظور تقویت دانش و گسترش ادبیات علمی حوزه علوم اجتماعی و ارتقاء کمی و کیفی پژوهش اجتماعی و فرهنگی، سومین همایش دوسالانه ملی « پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران» را با محور ویژه «آینده پژوهی اجتماعی و فرهنگی» و با 23 میزگرد و نشست تخصصی، و حضور اساتید برجسته این عرصه در روزهای چهارشنبه و پنج شنبه مورخ 26 و 27 آذرماه 1393برگزار می کند. این همایش عرصه ای را برای بحث و تبادل نظر اصحاب و علاقمندان علوم اجتماعی پیرامون پژوهش اجتماعی و فرهنگی فراهم می سازد.     در این همایش از سوی استادان علوم سیاسی چهار سخنرانی ارائه خواهد شد. دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی با موضوع "رویکردهای اجتماعی و فرهنگی در پژوهش سیاسی " در سالن آفتاب مجموعه ایوان شمس در ساعت 10/30 صبح چهارشنبه 26 آذر سخنرانی خواهند داشت. در بعد ازظهر روز دوم (پنجشنبه27 آذر ساعت 14)  در سالن آسمان سه استاد دیگر علوم سیاسی سخنرانی خواهند داشت. دکتر مجتبی مقصودی با عنوان " جای خالی مشارکت علمی در فرایند تحول و ارتقاء علوم سیاسی ایران؛ نگاهی آینده پژوهانه" ،  دکتر محمد جواد حق شناس  با عنوان " تدوین قانون جامع فعالیت های سیاسی  ضرورت امر توسعه  سیاسی" و دکتر علی مرشدی زاد با عنوان "مساله شناسی فرهنگ سیاسی از دریچه توسعه سیاسی"  سخنرانی خواهند داشت.
  • مجتبی مقصودی
۰۶
آبان
بشیریه: بومی سازی، درونی سازی و کاربردی سازیگفتگو با مجتبی مقصودیمهرنامه، سال پنجم؛ شماره 38، مهرماه 1393، ص50 و 51 دکتر بشیریه یکی از مولفان و مدرسان اصلی جامعه شناسی سیاسی در ایران پس از انقلاب بوده اند. فکر می کنید وضعیت این علم در ایران امروز چگونه است و دکتر بشیریه چه تاثیری روی آن گذاشته اند؟     اجازه می خواهم با رویکردی انتقادی نسبت به سوال شروع کنم که مفهوم و جهت گیری تقلیل گرایانه ای در بطن آن نهفته است. بشیریه تنها یکی از مولفان و مدرسان اصلی جامعه شناسی سیاسی در ایران پس از انقلاب و تنها در محدوده ی دانشگاه نبود. جامعه شناسی سیاسی در ایران به مثابه یک علم، مدیون اندیشه های دکتر حسین بشیریه است. بشیریه تجسم تمام نمای جامعه شناسی سیاسی مدرن در ایران است. مانایی، پایایی و تاثیر سنت فکری و مطالعاتی بشیریه در حوزه جامعه شناسی سیاسی ایران و در سطح کشور، همچون اندیشه های مارکس در سطح جهان است که نه تنها موافقان و موافقان بر جایگاه اندیشه ای و قوت و پایگاه علمی آن اذعان دارند و بخش زیادی از اندیشمندان بعد از مارکس و حتی تا کنون بر له و یا علیه وی قلم فرسایی کرده اند . بلکه، تاثیرگذاری این اندیشه در پرورش نسلی از پرورش یافتگان علوم سیاسی و علوم اجتماعی انکار ناپذیر است. در مورد جامعه شناسی سیاسی ایران نیز چنین است. اصولا مگر می شود از جامعه شناسی سیاسی ایران سخن راند ولی آثار بشیریه را از قلم انداخت.   بشیریه در پیوند نظر و عمل، اندیشه ورزی و سیاستگذاری گام های موثری برداشت و کمتر دانشجو و پژوهشگر حوزه سیاسی – اجتماعی که حداقل مطالعاتی داشته باشد، می تواند نقش این استاد گرانقدر را نادیده بگیرد. چارچوبه های نظری و مفهومی بشیریه و الگوهای اندیشه ای وی همچنان در اکثر کلاس های دانشگاهی تدریس می شود. به نظر من جامعه شناسی سیاسی در ایران بدون بشیریه رشته ای ناتمام و ابتر محسوب می شود.     برخی معتقدند جامعه شناسی سیاسی به مانند دیگر علوم اجتماعی با سابقه فرهنگی و تمدنی ایران نسبتی ندارد و به طور مشخص  اصطلاحات جامعه شناختی مانند چپ و راست و طبقه متوسط و  ایدیولوژی های سیاسی  گویای اوضاع اجتماعی و فرهنگی ایران نیست. فکر می کنید دکتر بشیریه تا چه اندازه توانست این دانش را در ایران بومی کند؟     واژه "برخی" مفهومی کلی و بدون هویتی است. ادبیات نفی و سلبی، کلی گویی هایی بدون بنیان های علمی چاره تحلیل، تفسیر و تبیین های جامعه شناسی سیاسی نیست. بدوا مشخص نماییم مشکل ما آیا بشیریه و اندیشه های وی است و یا علمی به نام جامعه شناسی سیاسی؟!  جدای از این نکته که حتی جامعه شناسی سیاسی در تاریخ فرهنگی ایران دارای ریشه های تاریخی است؛ سنت گفتگو و نقد علمی را در این عرصه کارساز می بینم. برخی مفاهیم نظیر نیروها و گروه های اجتماعی، یا به نقل از شما دقیقا همین اصطلاحات چپ، راست، طبقه متوسط سنتی و جدید، احزاب و گروه های ذینفوذ را چه بنامیم که گویای محتوی، مضمون، هویت و ساختار و واقعیت وجودی آنها باشد؟  فراموش نکنیم جامعه شناسی سیاسی با نیروها و گروههای اجتماعی، مفهوم و گونه شناسی دولت، مفاهیم، مسائل و پارادایم ها ...پدیده های اجتماعی، مناسبات و روابط اجتماعی و مطالعات روش شناسی، رویکردی، نظری و آینده پژوهانه سروکار دارد و دقیقا با همین ابزارها می توان جامعه ایران را فهم کرد. قطعا بومی سازی، غنی سازی، کاربردی سازی  درونی سازی از طریق فهم و کاربست انتقادی حاصل خواهد آمد و سهم بشیریه در این عرصه ارج نهادنی است.    از مهمترین دغدغه های دکتر بشیریه در دهه هفتاد «گذار به دموکراسی» بود. این در واقع، تعیین یک سرفصل برای علوم سیاسی بود که دانشجویان زیادی را هم از خود متاثر کرد؟ فکر می کنید گذار به دموکراسی هنوز هم به عنوان موضوع علوم سیاسی دارای اهمیت است؟    گذار به دموکراسی به ویژه برای کشورهای در حال توسعه امری مهم، حیاتی و گاه با سرنوشت سیاسی و آینده حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشورها همبسته است. در این عرصه دو رویکرد کلان وجود دارد. سنت جامعه شناسی سیاسی کلاسیک، گذار به دموکراسی را یک پروسه طولانی مدت می داند. دموکراسی ماندگار محصول تجربه ی تاریخی، تمرین دموکراسی، همزیستی قانونمند و بستر سازی های فرهنگی- روانی و آموزشی، اجتماعی و اقتصادی است. در این سنت درونزا؛ آموزش، تمرین دموکراسی و پذیرش، به رسمیت شناختن و شناسایی دیگری از هر دین، مذهب، نژاد، قوم و قبیله و آیینی به مثابه یک ارزش از جایگاه ویژه ای برخوردار است و حقوق شهروندی بدنه و جوهره اصلی دموکراسی را تشکیل می دهد. تجربه دموکراسی های اروپایی بهترین مثال در این عرصه است.    جامعه شناسی مدرن با تکیه بر نهادسازی های نوین راه میان بر را ترویج و توصیه می نماید. روایتی که در افغانستان و عراق در حال تجربه شدن است و ارزیابی توفیق و یا عدم توفیق آن نیازمند زمان بیشتری است. در این نحله نهادگرایان نوین این نظر را مطرح می نمایند که با نهادسازی و ساختارسازی های مردم سالارنظیر؛ تدوین قانون اساسی، نهاد پارلمان، نظام حزبی، مکانیزم های قانونی و شفاف پیکارهای سیاسی، استقرار نهادهای نظارتی و کنترلی شرایط لازم برای همکاری و تعامل گروه های سیاسی – اجتماعی مهیا خواهد شد و فرایند چند سده ای در کوتاه مدت قبل و گاه به شکل برونزا حصول خواهد بود. آنچه با قاطعیت می توان بیان نمود این است که فارغ از هرگونه رویکردی گذار به دمکراسی برای کشورهای در حال توسعه با مشروعیت نظام های سیاسی و کارآمدی و مقبولیت همبسته است. اگر دکتر بشیریه در دهه 1370 با آینده اندیشی موضوع گذار به دموکراسی را به عنوان دغدغه جامعه شناسی سیاسی ایران مطرح کرد، این موضوع در حال حاضر در سطح خاورمیانه تبدیل به یک اپیدمی و در میان اکثر طبقات و اقشارموضوعی فراگیر شده است. از تونس تا مصر، لیبی، سوریه و یمن متاثر از این مطالبه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی اند. علیهذا، امیدوارم در برنامه ریزی جدید آموزشی رشته علوم سیاسی، این سرفصل مهم مغفول نیفتد و آن چنان که شایسته و بایسته است به آن، حداقل با رویکرد انتقادی بدان پرداخته بشود و صد البته جا دارد از نقش و جایگاه دکتر بشیریه در گسترش ادبیات گذار به دموکراسی، به ویژه به جهت بومی سازی، درونی سازی، کاربردی سازی و کمک به امر سیاستگذاری در ایران و از جمله تاثیر ان در اجرای قانون شوراها و تدوین پیش نویس قانون شهروندی تجلیل شایسته ای به عمل آید.    نظریه گذار به دموکراسی دکتر بشیریه بسیار متکی به نقش نخبگان در فرایند گذار به دموکراسی بود. نظر شما در این باره چیست؟ اتفاقات چند سال گذشته ایران این نوع نگاه را تائید نکرده است؟   هر چند در کلیت موضوع با شما موافقم و منطقی است و آرزو دارم  که از نخبه سالاری در فرایند گذار به دموکراسی به عنوان حاملان اصلی و پیشگامان این عرصه عبور کنیم و هر فردی به عنوان شهروند مسئول دغدغه محور، سهمی در این فرایند را بر عهده بگیرد؛ ولی چه باید کرد که نمی توان نقش نخبگان سیاسی- اجتماعی و فرهنگی را نادیده گرفت. آنچه در پرسش شما کلیدی است و بنده با آن موافقم: تضعیف طبقه متوسط نخبه گرا در طول 8 ساله گذشته است که عملا با افول وضعیت اقتصادی، کاهش سطح درآمدی؛ استقلال و توانمندی اقتصادی خود را تا حدودی از دست داده است و از اعتماد به نفس گذشته خود در تقویت فرایند گذار به دموکراسی تا حدودی فاصله گرفته است. هرچند با همه ی این ملاحظات این طبقه و این نخبگان همچنان بخت و نقش اول را در گذار به دموکراسی ایفاء خواهند کرد.
  • مجتبی مقصودی
۰۲
مهر
مجتبی مقصودی در کافه خبرچگونه می توان داعش را مهار کرد؟خبر آنلاین / کافه خبرسعید جعفری پویا   منطقه پرهویت و پر قومیت خاورمیانه همچنان در ریشه اختلافات و تضادها می‌سوزد، بی آنکه از حجم واگرایی‌ها کاسته شود. نه تنها دولت - ملت‌سازی به مفهوم کامل آن در میان جوامع عربی خاورمیانه شکل نگرفته که همچنان قومیت، دین و مذهب حرف اول و آخر را در یارگیری‌ها و نزاع‌های این جوامع می زند. دکتر مجتبی مقصودی رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی معتقد است گام‌هایی برای عبور و خروج از این وضعیت برداشته شده است، اما کافی نبوده است، چرا که غیریت سازی‌های ایدئولوژیک و دینی امکان تعامل و کنار گذاشتن اختلافات را نمی‌دهد. استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز بر این نظر است تا زمانی که با خشونت پاسخ خشونت داده می‌شود نمی‌توان به خروج از این وضعیت امیدوار بود. مجتبی مقصودی که روزهای پایانی تابستان به کافه خبر آمده بود؛ تنها راه پیش روی خاورمیانه گفتگو، تعامل و شکل‌گیری اعتدال با محوریت ایران، ترکیه و عربستان می داند.. رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی که طی این سال‌ها توانست تحولی اساسی در این نهاد غیردولتی ایجاد کند و انجمن را به عنوان یکی از موفق ترین مجموعه های علمی غیردولتی کشور معرفی کند، این روزها در کسوت عضو هیئت‌ رئیسه انجمن در صحنه حضور دارد. در ادامه مشروح گفتگوی خبر آنلاین با بانی و مؤسس انجمن علوم سیاسی ایران و مدرس دانشگاه می‌خوانید.    خاورمیانه عربی همچنان در بن بست شکل‌گیری و تشکیل روند دولت - ملت‌سازی قرار دارد و شاهدیم که مردم این جوامع بیش از اینکه بر اولویت‌های ملی تاکید کنند، همچنان بر مؤلفه‌های قومی، دینی و مذهبی اصرار می‌ورزند. این عقب‌ماندگی از چه عواملی نشأت گرفته است؟    در منطقه خاورمیانه عربی تقریباً 20 کشور حضور دارند که حدوداً 300 میلیون جمعیت هم در این کشورها زندگی می‌کنند. برای پاسخ به سؤال شما بهتر است ابتدا وضعیت اجتماعی و جمعیتی این مناطق را بررسی کنیم. البته در همه جای جهان ناهمگونی وجود دارد، ولی ناهمگونی منطقه خاورمیانه عربی قابل تأمل است.  تلفیقی از اعراب و دیگر گروه‌های قومی و نژادی در این منطقه حضور دارند. تقریباً حدود 50 میلیون غیر عرب در این منطقه زندگی می‌کنند. اگر بخواهیم به ترکیب جمعیتی به لحاظ قومی، مذهبی و دینی رجوع کنیم، منطقه خاورمیانه خاستگاه ادیان الهی است و بزرگ‌ترین ادیان الهی آنجا هستند و خود این ادیان الهی هم بعدها شاخه‌شاخه شدند. از بین مسلمانان هم دو گروه عمده شیعه و سنی هستند ولی این تنها ترکیب موجود نیست و مجموعه گسترده‌تری مشاهده می‌شوند و حتی ایزدی‌ها، علوی‌ها، دروزی ها در مجموعه مسلمانان حضور دارند که به لحاظ تعلق خاطر تفاوت‌هایی دارند و هر کدام از این‌ها به لحاظ تمرکز جمعیتی در بخش‌هایی از مناطق چند کشور حضور دارند و این خود مخاطره برانگیز است. درعین‌حال اقلیت‌های مسیحی مانند قبطی ها در مصر، ارمنی‌ها در سوریه و لبنان، آشوری‌ها در موصل و مارونی ها در لبنان هم بر پیچیدگی این مجموعه افزوده است. در نتیجه این ترکیب جمعیتی برخواسته از آن خاستگاه دینی - مذهبی  تنوع ویژه‌ای را به این منطقه می‌بخشد. شاید در شرایط عادی شما مطرح کنید که این تنوع ترکیب جمعیتی در همه جای جهان است، بله همین طور است، ولی در همه جای جهان زودتر فرآیند دولت - ملت‌سازی آغاز شده است. گام‌های زیادی برداشته شد و در واقع پروسه دولت - ملت‌سازی را تا اندازه‌ای پیش بردند. اما مشکل آنجایی آغاز می‌شود که پروسه دولت - ملت‌سازی در کشورهای خاورمیانه دیرتر انجام و آغاز شد.      این روند با تأخیر، موفقیت‌هایی هم داشته است؟      واقعیت این است که این روند چندان قرین توفیق نبوده است. تا حدودی می‌توانیم بگوییم گام‌های اولیه برداشته شد ولی نمی‌توانیم بگوییم به صورت کامل این روند انجام پذیرفته است. اگر ما فرآیند دولت - ملت‌سازی را استحاله گروه‌های قومی، دینی، مذهبی و نژادی در یک بافت اجتماعی فراگیرتر به نام ملت ببینیم، به طور مشخص در خاورمیانه کمتر این رویه انجام شده است. البته طبیعتاً برخی کشورها گام‌های بیشتری برداشتند و در برخی گام‌ها محدودتر بوده است. در واقع مقصود من این است که پروژه دولت - ملت‌سازی به دلایلی به توفیق کامل منتج نشد.      این دلایل را بر می شمرید؟ چه عوامل و مؤلفه‌هایی سبب شده تا این فراگرد قرین موفقیت نباشد؟    بخشی از این ناکامی و تأخیر متأثر از عوامل برونزا هستند. بخشی هم البته درون‌زا هستند. شاید تفاوت دولت - ملت‌سازی در کشورهای اروپایی و توسعه‌یافته با کشورهای خاورمیانه عربی این است که در آن کشورها بیشتر عوامل درون‌زا تأثیرگذار بوده‌اند، اما در خاورمیانه عربی بیشتر مؤلفه‌های برونزا موثر بوده‌اند. یکی دیگر از دلایلی که این روند قرین موفقیت نشد، انقطاع‌های تاریخی است. اساساً دولت - ملت‌سازی با مفهوم مدرنیته شکل می‌گیرد. یکی از روندهای مدرنیته ورود نهادهای مدرن سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به جامعه است. مانند حزب، نهادهای مدنی جدید، مجلس، پارلمان، دستگاه‌های کنترلی و نظارتی قانون اساسی و ارتش نوین، نظام آموزشی نوین و امثالهم جز ابزارهای دولت - ملت‌سازی هستند. یعنی در تمام کشورهایی که دولت - ملت‌سازی را با موفقیت سپری کرده‌اند، این روندها مشاهده شده است. در خاورمیانه عربی هم این روندها آغاز شد، ولی نکته‌ای که وجود داشت این است که این رویه در این کشورها با ایدئولوژی همراه بود و این ایدئولوژی‌ها نتوانست این پروسه را به سرانجام برساند. ضمن اینکه این ایدئولوژی‌ها به صورت کامل و پیوسته نبوده است. در یک دوره‌ای ناصریسم، در دوره‌ای بعثیسم، در دوره دیگر سوسیالیسم و حتی در بازه زمانی دیگر پان عربیسم!. این‌ها اجزایی از ایدئولوژی سازنده دولت - ملت‌های نوین در خاورمیانه عربی بودند. به نظر من این شیوه دولت- ملت سازی به اتمام نرسیدند و هر یک از آن‌ها در یک جایی دچار انقطاع شدند. هر یک از این‌ها با مشکلات درون‌زا و برونزا مواجه شدند. به نظر می رسد تا زمانی که نظام بین‌المللی دو قطبی بود، تکلیف دولت ملت‌سازی‌ها مشخص تر بود. ضمن اینکه ایدئولوژی‌های فائقه که یکی سوسیالیسم و دیگری سرمایه‌داری بود و مشخص بود که شما در  کدام جبهه هستید و آن اردوگاه از شما حمایت می‌کرد. محمل سوسیالیستی خیلی از تکالیف را برای شما مشخص می‌کرد و هدف و مسیر را معین می‌کرد، اما با برداشته شدن چشم‌انداز سوسیالیستی و آرمان‌خواهی‌های سوسیالیستی کل کشورهای خاورمیانه با توجه به فرآیند جهانی شدن، دچار خلاء آرمانی و از هم پاشیدگی فکری شدند. پس یک مولفه انقطاع تاریخی است، دوم عدم بهره‌گیری مناسب و مستمر از ایدئولوژی تمام کننده است و هر از چند گاهی با یک ایدئولوژی رقیب رو به رو شدند. در آوردگاه خاورمیانه عربی در مقابل اسرائیل عدم موفقیت در مقابل آن رژیم به نوعی نقطه منفی در کارنامه دولت - ملت‌سازی آن‌ها هم محسوب می‌شد. یعنی اگر دولت مصر می‌توانست صحرای سینا را پس بگیرد و با اسرائیل مقابله کند، در روند دولت - ملت‌سازی توفیق محسوب می‌شد. هیچ‌یک از این‌ها نتوانستند در مقابل آوردگاه اسرائیل و متحدانش علی‌رغم اینکه 20 کشور بودند قرین توفیق شوند و در نتیجه آن ناتوانی، اصلاً سازه دولت - ملت آن‌ها را هم زیر سؤال برد. البته این مسئله باعث شد تا مؤلفه‌های هویتی را هم پررنگ کند. این مسئله انسجام هویتی را میان اعراب بیشتر کرد ولی تنها در این حد بود که نظام‌ها را حفظ کند. اینکه حرکتی به پیش بردارند که ملت‌های مسلمان منطقه را مجاب کند که این دولت ملت‌سازی موفق شوند خیلی قرین موفقیت نبوده است.
  • مجتبی مقصودی
۳۱
شهریور
نگاهی به انجمن علوم سیاسی ایران در گفت‌وگو با مجتبی مقصودیاز اندیشه آرمانشهری تا واقع‌گرایی                                                                                                          روزنامه فرهیختگانشماره 1481، دوشنبه 31 شهریور 1393، ص 7سیرانوش موسوی      حوزه علوم سیاسی کشور در سال‌های اخیر، به‌ویژه در یک دهه گذشته با فعالیت‌های گسترده‌ای علمی روبه‌رو بوده است. نام انجمن علوم سیاسی ایران، به‌عنوان یک نهاد کاملا تخصصی و علمی بر سر زبان‌هاست. کسب رتبه «الف» از سوی کمیسیون انجمن‌های علمی کشور و برگزاری حدود 30 همایش ملی، نشست‌های کارشناسی، جلسات نقد و بررسی کتاب و راه‌اندازی سه دفتر منطقه‌ای در تبریز، مشهد و زنجان، برگزاری کارگاه‌های آموزشی و گسترش رویکرد علمی به دانش سیاست به واسطه فعالیت‌های انجمن علوم سیاسی ایران، بهانه‌ای شد تا با مجتبی مقصودی، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، موسس و رئیس سابق انجمن علوم سیاسی و مدیرمسئول و سردبیر پژوهشنامه علوم سیاسی ایران گفت‌وگویی داشته باشیم و از فعالیت‌های جاری و پیش روی ایشان و همچنین از روند کتاب انجمن علوم سیاسی از آرمانشهری تا واقع‌گرایی جویا شویم.   ایده تالیف کتاب «انجمن علوم سیاسی از اندیشه آرمانشهری تا واقع‌گرایی» از چه زمانی در شما تقویت شد؟    به دنبال استعفا از ریاست هیات‌مدیره انجمن علوم سیاسی فرصتی به دست آمد تا پس از 10 سال فعالیت همه‌جانبه و طاقت‌فرسا برای راه‌اندازی، استقرار، تثبیت و تعالی نهادی فراگیر، علمی و تاثیرگذار در حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، استراحتی بکنم و کاری را که از دو سال قبل با همکاری یکی از پژوهشگران ارشد آغاز کرده بودم با شتاب بیشتری پیش ببرم و اثری را درحدود 500 صفحه آماده انتشارکنم. کتاب «انجمن علوم سیاسی ایران و سیاست‌ورزی؛ از اندیشه آرمانشهری تا واقع‌گرایی» محصول تلاش‌های دو ساله‌ و مشترکی است که اگر تعریف از این اثر نباشد در نوع خود کم‌نظیر است.  چرا موضوع و عملکرد انجمن علوم سیاسی ایران را دستمایه فعالیت خود قرار دادید؟    از نظر من و بسیاری از ناظران بی‌طرف، بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین نهاد حوزه علوم سیاسی کشور در یک دهه اخیر انجمن علوم سیاسی ایران است. معتقد بودم که باید 10 سال فعالیت مستمر، داوطلبانه، سخت و نتایج و دستاوردها و نقاط ضعف و قوت این نهاد خودجوش، مستقل و غیردولتی را که خود بزرگ‌ترین بازیگر و فعال در این نهاد بودم، ثبت و ضبط کنم.    ما باید زحمات تک تک همکاران دانشگاهی، دانشجویان و دیگر عزیزان را مورد طرح و بررسی قرار می‌دادیم، تا مبادا خدای ناکرده به دلیل ضعف حافظه تاریخی بخش‌هایی از جامعه ایران فراموش یا غرض‌ورزی‌های فردی و گروهی در این کار دخیل شود یا تحلیل‌ها و تفسیرهای ناصواب و غیرمنصفانه به میان آید. قصد ما ارائه روایتی متعادل، منصفانه و واقعی از تاسیس تا تثبیت انجمن علوم سیاسی ایران بود. مسئولیت تاریخی بنده و همکارانم برای تاریخ‌نگاری مسئولانه و دقت نظرهای لازم به این لحاظ بوده است، به علاوه دلبستگی عاطفی و روحی من به این نهاد که شاهد زایش، رشد، نمو و تنومندی آن بوده‌ام. من نمی‌توانستم تنها شاهدی نظاره‌گر باشم بنابراین در قالب روش‌شناسی مشاهده محور و مشارکتی این پژوهش را سر و سامان دادیم.  آیا برای انتخاب عنوان «انجمن علوم سیاسی از آرمانشهری تا واقع‌گرایی» دلیل خاصی داشتید؟   در انتخاب عنوان کتاب دو نکته مدنظر ما بود. نخست پیوند علم سیاست به‌عنوان قدیمی‌ترین علم و مادر همه علوم با حوزه عملی و اجرایی سیاست و تعامل با کنشگری سیاسی. دوم زمینه‌سازی علم سیاست با توجه به نیازها و الزامات قرن 21در قالب ارائه راهبردها و راهکارهای اجرایی برای توصیف، تحلیل و تبیین واقعی شرایط و وضعیت پیچیده ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی و نیز ارائه راهبرد و راهکار. به این لحاظ تلاش کردیم سیاست‌ورزی و واقع‌گرایی را در دستور کار علم سیاست قرار دهیم و به این شبهه منتقدان سیاست علمی که با سیاست به مفهوم رئال و عینی آن بیگانه‌اند، پاسخ دهیم.   قطعا خوانندگان و علاقه‌مندان به حوزه دانش سیاست علاقه‌مند هستند که اطلاعات بیشتری در مورد ساختار کتاب «انجمن علوم سیاسی ایران و سیاست‌ورزی؛ از اندیشه آرمانشهری تا واقع‌گرایی» داشته باشند. امکان دارد در این مورد توضیح بیشتری دهید؟    این کتاب در 10 بخش سازماندهی شده است. ابتدا چارچوب و مبانی نظری و کارکردی نهادهای علمی توضیح داده شده است. نهادسازی، تخصص‌گرایی، توانمندسازی و اثر بخشی به لحاظ آموزشی، پژوهشی، مشاوره‌ای، مشارکتی و احراز جایگاه اتاق فکر از جمله مباحثی هستند که در فصل اول این بخش به لحاظ نظری مورد طرح و بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم این فصل تاریخچه‌ای از علوم سیاسی در ایران و سپس ساختار اداری و تشکیلاتی انجمن مطرح شده است. در بخش دوم هفت همایش سالانه و اختصاصی، چهار همایش مشترک و چهار همایشی که مورد حمایت انجمن علوم سیاسی ایران بوده است در ابعاد مختلف و به صورت دقیق و تفصیلی به مثابه روندها و عملکردهای تاثیرگذار در سه فصل تشریح شده است.    15 نشست علمی با حضور ده‌ها صاحب‌نظر با طرح موضوعات حساس و مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی دستمایه بخش سوم این کتاب شد.    در اهمیت مباحث مطروحه همان بس که در این ارتباط انجمن توانست فضای گفت‌وگو در تعاملات علمی علوم سیاسی کشور را به نحو مناسبی ساماندهی کند. نشست های بررسی آسیب‌شناسی درس مبانی علم سیاست در ایران، آسیب‌شناسی روش پژوهش‌های سیاسی در ایران،  بررسی ابعاد سیاسی و بین‌المللی تهاجم اسرائیل به غزه، سلسله‌نشست‌های مطالعات امنیتی و توسعه سیاسی در ایران و شصتمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت ازجمله مباحثی است که در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش چهارم 10 کتاب شاخص و نیز آثار دکتر محمود سریع‌القلم مورد نقد و بررسی جدی از سوی صاحب‌نظران و پژوهشگران جوان قرار گرفته است.  آیا تولیدات دیگری نیز در عملکرد انجمن علوم سیاسی در سال‌های اخیر دیده می‌شود؟     بله. تولیدات علمی انجمن و از جمله سه پروژه مطالعاتی؛ ممیزی مطالعات امنیتی، ممیزی مطالعات علوم سیاسی و ممیزی مطالعات قومی، انتشار 28 شماره از پژوهشنامه علوم سیاسی با حدود 200 مقاله، هفت جلد چکیده مقاله، سه جلد کتاب و مجموعه مقالات و چند شماره گاهنامه در بخش پنجم مورد توجه قرار گرفته است. راه‌اندازی پنج کمیته تخصصی و تشکیل 10 عنوان کارگاه آموزشی به مثابه الگوهای تخصص‌گرایی و کادرسازی در فصل ششم و هفتم کتاب ارائه شده است.    کمیته‌های جامعه‌شناسی سیاسی، روابط بین‌الملل، مطالعات منطقه‌ای، اندیشه سیاسی و اقتصاد سیاسی و نیز کارگاه‌های آموزشی پروپوزال نویسی، مقاله نویسی، تحلیل گفتمان، روزنامه‌نگاری سیاسی، فن ترجمه، اندیشه سیاسی در قرن بیستم، آینده‌پژوهی و مهارت مذاکرات بین‌المللی نیز در این زمره هستند. در بخش هشتم، تجلیل از پیشکسوتان در قالب یادمان فرهیختگان دانش سیاست به مثابه تلاش‌های قابل تحسین انجمن در برقراری پیوند میان گذشته و حال مورد طرح قرار گرفته است. بررسی کمی یک دهه فعالیت انجمن علوم سیاسی ایران موضوع اختصاصی فصل نهم است. پایان بخش این کتاب یا بخش دهم این اثر پرحجم، ناظر بر بهره‌گیری از مدل تحلیلی روندهای طبیعی (استپ) و مدل سوات در تشخیص نقاط قوت و ضعف و چشم‌اندازهای انجمن علوم سیاسی ایران است.
  • مجتبی مقصودی
۱۰
شهریور
علوم سیاسی و لزوم پاسداشت سرمایه عظیم علمی مجتبی مقصودی  روزنامه فرهیختگان ویژه نامه نیمکت     جدای از پیشینه تاریخی رشته علوم سیاسی که از تلاش های علی اکبر دهخدا و مدرسه علوم سیاسی در دوران قاجار آغاز می شود  و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 سه دانشگاه و مرکز شامل دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی  و موسسه امور حزبی متکفل آموزش رشته علوم سیاسی بودند؛ در دوران جمهوری اسلامی، تدوین عناوین و سرفصل های دروس رشته علوم سیاسی به دوران پس از پیروزی انقلاب و به ویژه مقطع بروز انقلاب فرهنگی برمی گردد. بطور مشخص، اولین گام بومی سازی، انقلابی سازی و اسلامی سازی متون و سرفصل ها و عناوین رشته های دانشگاهی و به ویژه علوم سیاسی  متاثر از انقلاب فرهنگی است؛ حرکتی که خود محمل و  زمینه ساز تدوین سرفصل های جدید بر اساس الزامات و شرایط انقلابی آن روز بود که اسلامی کردن دروس در دستور کار قرار داشت.     تصمیمات و سیاستگذاری علمی- فرهنگی اوایل دهه 1360 در طول 3 دهه اخیر مبنای تدریس و آموزش در دانشگاه ها شد و علیرغم تغییرات گسترده در سطح جهان، منطقه و داخل کشور این عناوین و سرفصل ها تغییری نیافت، تا اینکه در چند سال اخیر به دلیل الزامات جدید و نیازهای فزاینده تحول در علوم انسانی برای بومی سازی، کارآمدسازی،اسلامی سازی و کاربردی سازی  در دستور کار سیاستگذاران فرهنگی قرار گرفت .     بطور مشخص، الزام به بازبینی عناوین و سرفصل های درسی ناشی از این تلقی است که رشته های علوم انسانی و از جمله علوم سیاسی ناتوان از فهم، تبیین و تحلیل مناسب، واقعی و عینی وقایع و حوادث سیاسی – اجتماعی و نیز  متناسب با ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی اند. لذا در صورتی که با محتوی و بن مایه های متون اسلامی ترکیب شوند و از فرهنگ های وارداتی غربی تبری جویند مشکلات موجود در جامعه اسلامی حل و فصل خواهد شد و فهم جدید و متفاوتی در اصحاب این رشته و به ویژه دانشجویان ساری و جاری خواهد شد.     هرچند که کلید آغاز تغییرات  با توجه به مفروضات فوق چند سالی است که زده شده است اما نقطه شروع اجرایی سازی آن از رشته علوم سیاسی و از مهرماه سال جاری است.    قطعا ضرورت های تغییر و اصلاح سرفصل های رشته علوم سیاسی بر هر ناظر منصف و بیطرفی پوشیده نیست، ولی شیوه و مکانیزم های بکار گرفته شده محل بحث است که در این یادداشت مختصر،تنها به یک مورد خواهم پرداخت. واقعیت آن است که بخش قابل توجهی از اصحاب و اساتید رشته در فرایند اصلاح و تدوین سرفصل های جدید نقشی نداشته اند و از این روند یک سویه ابراز ناخرسندی می کنند.     در واقع پرسش کلیدی این است که چرا از نظرات اساتید و صاحبنظران این رشته آنچنان که باید و شاید بهره گرفته نشده است و دلایل این همکاران چیست؟ آیا خرد جمعی اصحاب دانش و علم نمی تواند در بومی سازی، کارآمدی و اسلامی سازی موثر باشد و سرفصل ها و عناوین مناسب تری تدوین کند؟    جای سئوال است که چرا انتخاب اعضاء شورای تحول رشته علوم سیاسی به دانشگاه هایی بسیار خاص محدود شده است؟ آیا این طیف می توانند آراء و اندیشه های حداقل بخش وسیعی از جامعه علوم سیاسی ایران را نمایندگی کنند؟ جای همکاران دانشگاه های مشهد، مازندران، تبریز، شیراز، اهواز، کرمان،رشت و یزد کجاست؟ و چرا تنها به تهران و آن هم به محوریت دانشگاهی خاص محدود ماند؟ آیا جا نداشت که حداقل استادانی از مجموعه دانشگاه های آزاد اسلامی اعم از واحدهای علوم و تحقیقات، تهران مرکزی، جنوب، زنجان، قزوین و اصفهان و...در این فرایند شرکت داشته باشند؟ این تلقی و رویکرد متعلق به کدامین عصر است که حذف بخش زیادی از مجموعه دانشگاهیان را از تولید محصولی که خود مصرف کنندگان آن است دور می سازد و این هم افزایی علمی و خرد جمعی را برنمی تابد و ضمن توجیه این گونه ی عنوان گذاری درسی وسرفصل نویسی، کاربرد ادبیات حذفی را برای توجیه کارکرد ناصواب خود روا می دارد؟    خواسته 160 استاد و مدرس علوم سیاسی دانشگاه های مختلف کشور آیا چیزی جز کمک به نظام آموزشی کشور و رشته علوم سیاسی است؟ چه مطالبه سنگینی وجود دارد که نظام آموزش عاجز از پاسخگویی به این درخواست محترمانه و منطقی است؟ جا دارد ریاست محترم شورای انقلاب فرهنگی و مسئولین نظام آموزشی ضمن توجه و پاسداشت این سرمایه عظیم علمی، اجتماعی و فرهنگی و فشردن دست های گرم استادانی که با دغدغه توسعه، پیشرفت و آبادانی کشور، نظام آموزشی و رشته علوم سیاسی یکپارچه آمادگی خود را برای کمک به دست اندرکاران وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام داشته و با اسم و رسم به پاخواسته اند  به گرمی بفشارد و ضمن دعوت از آنان و تکریم این عزیزان، ظرفیت ها و تمهیدات لازم را برای مشارکت علمی آنان فراهم کند.نیمکت، ویژه نامه روزنامه فرهیختگان، شماره 1434، 4مرداد1393، ص 5
  • مجتبی مقصودی
۲۱
تیر
گفت و گو مهرنامه با مجتبی مقصودی در باره نامه استادان این علم به رییس جمهور ماه نامه ی علوم انسانی مهرنامه، سال پنجم، شماره 36، تیرماه 1393، صص 36 و 37   در روزهای اخیر موضوع اصلاح سرفصل‌های رشته علوم سیاسی و انتشار نامه 160 استاد علوم سیاسی از دانشگاه‌های مختلف کشور خطاب به رییس‌جمهور و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث و نظرهای گسترده و متفاوتی را برانگیخت. برای روشن شدن ابعاد و اجزاء مورد بحث مصاحبه‌ای را با آقای دکتر مجتبی مقصودی، دانشیار گروه علوم سیاسی و رییس سابق انجمن علوم سیاسی ایران و مدیر مسئول و سردبیر پژوهشنامه علوم سیاسی، انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد.   آقای دکتر مقصودی، با توجه به سال‌ها آموزش و پژوهش و انتشار تعدادی اثر در حوزه آموزش و پژوهش در رشته علوم سیاسی و با توجه به سال‌ها مسئولیت جنابعالی در کسوت ریاست انجمن علوم سیاسی ایران، بازبینی و اصلاح عناوین و سر فصل‌های رشته‌ علوم سیاسی از چه جهت ضرورت دارد؟ پیچیدگی‌های دنیای امروز به ویژه در قرن بیست و یکم درسطح بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی و فروملی بیش از پیش ضرورت بازبینی در سرفصل‌های علوم سیاسی را ضروری می‌سازد تا این رشته به عنوان قدیمی‌ترین، بنیادی‌ترین و تأثیرگذارترین رشته‌های علوم انسانی بتواند تبیین و تحلیل مناسبی از وقایع، حوادث و پدیده‌های سیاسی اجتماعی جهان معاصر ارائه بدهد. سرفصل‌های موجود که در حال حاضر در رشته علوم سیاسی تدریس می‌شود حدود سی سال پیش تهیه و تنظیم شده و بسیاری از مسایل و پدیده های سیاسی موضوعیت خود را از دست داده و در مقابل بسیاری از مسایل جدید ظرفیت طرح و بررسی یافته اند. در واقع، ضرورت بازبینی و اصلاح سرفصل‌ها معطوف به کارآمدی و کاربردی‌سازی، بومی‌سازی، افزایش ظرفیت‌های پرسشگری، پژوهشگری و پاسخگویی بوده و منطقاً می‌باید معطوف به حل و فصل مشکلات و مطالبات جامعه باشد.   عمده دغدغه‌ استادان علوم سیاسی دانشگاه‌های کشور، در حوزه‌ تعیین محتوایی دروس چیست؟ آموزش نسلی از فارغ‌التحصیلان علوم سیاسی با دغدغه‌های اسلامی ایرانی، کارآمد و توانمند، محقق، پژوهشگر و پرسشگر مهم‌ترین دغدغه بنده به عنوان استاد دانشگاه است. در عین حال فراموش نکنیم که دولتی‌سازی، حکومتی‌سازی و ایدئولوژیک‌سازی رشته علوم سیاسی آسیبی بزرگ برای کشور، جامعه دانشگاهی و رشته علوم سیاسی است. تجربه ناموفق کشورهایی که به نحو مشابه‌ای عمل نموده‌اند بزرگ‌ترین زنهار باش در این عرصه است. چرا در تدوین، سرفصل‌های درسی این رشته مهم علوم سیاسی تاکنون کمتر از نظرات علمی استادان علوم سیاسی استفاده شده است؟ قطعاً اینگونه نیست که استادان رشته علوم سیاسی در تدوین سرفصل‌ها نقشی نداشته‌اند بلکه صحبت بر سر مشارکت فراگیر و حداکثری اساتید این حوزه است که می‌توانست بهتر از این عمل گردد. در حالی که در حال حاضر حدود سی هزار دانشجو در مقاطع مختلف رشته علوم سیاسی در دانشگاه‌های دولتی، آزاد و پیام نور مشغول به تحصیل هستند؛ آیا اساتید این حوزه در دانشگا‌ه‌های مختلف نظیر مشهد، مازندران، شیراز، تبریز، یزد، کرمان و ... در تدوین سرفصل‌های جدید دیده شده‌اند. جایگاه 160 استاد درخواست‌کننده در این فرآیند کجاست؟ از نظر من، بومی‌سازی علوم سیاسی در ایران از کانال مشارکت جامعه علوم سیاسی کشور و توجه به خرد جمعی فراگیر و بدون تبعیض امکان‌پذیر است.
  • مجتبی مقصودی
۲۴
ارديبهشت
برگزاری نشست علمی «بررسی تحولات خاورمیانه » توسط گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت و انجمن علوم سیاسی ایرانبه گزارش روابط عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت،نشست علمی « بررسی تحولات خاورمیانه » توسط گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت با همکاری انجمن علوم سیاسی کشور،با حضور جمع کثیری از دانشجویان علاقمند به مباحث سیاسی، در سالن اجتماعات دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت برگزار شد. در این همایش اساتید و دانشجویان در سالن اجتماعات این دانشگاه در رابطه با تحولات خاورمیانه بحث و تبادل نظر کرد ند. در این نشست علمی، دکتر مجتبی مقصودی، از اعضای هیأت علمی دانشگاه با ارائه بحثی مبسوط در خصوص تحولات خاورمیانه از منظر مفهوم هویت خواهی ، خشونت و اعتدال ، مطالبی را ارائه داد. وی گفت : خاورمیانه، شمال آفریقا به مثابه پرآشوب ترین منطقه دنیا، در چهارسال اخیر آبستن حوادث جدید و گسترده ای بودند که کمتر ناظر و تحلیل گرسیاسی تا چند سال قبل آن را پیش بینی می کرد. در بسیاری از موارد، خیابانها عرصه زورآزمایی و وزن کشی های سیاسی بود. این استاد دانشگاه ادامه داد: همسو با تأثیرات نمایشی وسایل ارتباط جمعی و بهره گیری از شبکه های اجتماعی، گسترش بیداری و هویت خواهی دینی، مذهبی و قومی، دومینوی فروپاشی و سرنگونی نظام های سیاسی تونس، مصر، لیبی و یمن را رقم زد و تکانه های شدید ساختار سیاسی نظام های اقتدار گرایی سنتی را لرزانده است.همچنین دکتر قدیر نصری، عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی نیز با ارائه بحث در خصوص خاورمیانه به دنبال فهم ماهیت و آینده مداری تحول در خاورمیانه امروز بود. دکتر مهدی حجت از اساتید گروه علوم سیاسی نیز با ارائه موضوع منازعه سنت و مدرنیته ، تحولات خاورمیانه و از نگاه تقابل های فکری سنت و تجدد مورد واکاوی قرا داد. در ادامه دکتر مجید استوار، استاد علوم سیاسی و مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت،با ارائه موضوع « خزان اقتصادی بهار عربی» این پرسش را مطرح کرد که چرا تمدن خاورمیانه به سرعت شکل گرفت و آیا مردم این کشور ها به آمال آرزوهای خود رسیدند .از نگاه وی انگیزه کلیدی مردم خاورمیانه در تحول خواهی عنصر اقتصاد بود. از منظر نمادین، محمد بو عزیزی جوان تونسی نماد نسلی بود که با تحصیلات عالیه و سن 26 سال ، امکان ورود به عرصه اجتماعی و یافتن شغل مناسب را نداشت و با وضعیت فعلی خاورمیانه به نظر می رسد اصلاح سیاست های اقتصادی و ایجاد شرایط توسعه اقتصادی با ثبات در مصر، تونس و دیگر کشور ها راهکارخروج از بحران سیاسی موجوداست. بنظر می رسد این کشور ها برای خروج از فلاکت یعنی رشد اقتصادی منفی ، بیکاری فزاینده و نرخ تورم بالا چاره ای جز توسعه اقتصادی و شکل گیری نهاد های اقتصاد بازار آزاد ندارند . قابل ذکر است دکتر سید محمد مرادی، دکتر محمد حسین باقری ، دکتر مجید روحی و خانم انجم افروز و حسین شریفی از اساتید گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت از دیگر سخنرانان این نشست بودند .
  • مجتبی مقصودی
۱۴
ارديبهشت
تغییرات در ترکیب هیات مدیره انجمن علوم سیاسی ایران       در آخرین جلسه هیات مدیره انجمن علوم سیاسی ایران که در عصر روز یکشنبه چهاردهم اردیبهشت 1393 در دفتر انجمن و با حضور همه اعضاء و بازرس شامل؛ دکتر مجتبی مقصودی، دکتر قاسم افتخاری، دکتر حسین سلیمی، دکتر علی مرشدی زاد، دکتر محمد کاظم سجادپور و خانم دکتر طاهره ابراهیمی فر تشکیل شد، بترتیب دکتر محمد کاظم سجادپور، دکتر قاسم افتخاری و دکتر علی مرشدی زاد به عنوان رییس، نایب رییس هیات مدیره و خزانه دار انجمن برگزیده شدند. در همین جلسه دکتر مجتبی مقصودی به عنوان سردبیر فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهشنامه علوم سیاسی انتخاب شد.         لازم به توضیح است  پیش از این دکتر مجتبی مقصودی، دکتر حسین سلیمی و دکتر سجادپور بترتیب مسئولیت رییس، نایب رییس و سردبیری را بر عهده داشته اند، همچنین، از فروردین ماه سال جاری دکتر علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به واسطه مسئولیت های فراوان و عدم امکان حضور در جلسات هیات مدیره و نیز مشارکت در فعالیتهای انجمن جای خود را به دکتر علی مرشد زاد عضو هیات علمی دانشگاه شاهد داده بود.
  • مجتبی مقصودی
۱۱
فروردين
تحلیل توصیفی و استنادی مقالات پژوهشنامه علوم سیاسی مجتبی مقصودی / رضا دوستدار پژوهشنامه علوم سیاسی، سال نهم، شماره 33 (زمستان 1392) چکیده:     پژوهش و بررسی در خصوص نشریات علمی و تحلیل محتوایی و موضوعی آنها امروزه اهمیت یافته است. بر همین اساس در این پژوهش برای اولین بار به بررسی توصیفی و تحلیل استنادی مقالات پژوهشنامه علوم سیاسی ایران پرداخته شده است.هدف این پژوهش بررسی وضعیت مقاله‌های منتشر شده در پژوهشنامه علوم سیاسی از سال 1384 تا 1391، 28شماره  است که از روش توصیفی و تحلیل استنادی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش مقالات 28 شماره منتشر شده این نشریه (شماره 1 الی 28) است که به صورت تمام شماری تمامی مقالات منتشره در این 28 شماره به تعداد 187 مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.    در این پژوهش تعیین گرایش و پراکندگی موضوعی، رتبه علمی نویسندگان، دانشگاه یا موسسه پژوهشی نویسندگان، تعداد نویسندگان مقالات، میزان استناد به منابع مختلف مورد توجه قرار گرفته است.روش و ابزار گردآوری داده ها مشاهده اسنادی و تهیه فهرست اولیه است.نتایج تحقیق نشان داد بیشترین پوشش موضوعی حوزه اندیشه سیاسی بوده است. همچنین بین میان مشارکت مردان نسبت به زنان در این نشریه تفاوت معناداری وجود دارد. برای تعیین و پراکندگی موضوعی مقالات پس از بررسی چند مقوله در نظر گرفته شده است.. بررسی مقوله‌ها نشان می‌دهد که بیشترین فراوانی مربوط به حوزه موضوعی اندیشه سیاسی است. ضمن آنکه برخی حوزه‌های موضوعی فاقد مقاله در این نشریه بوده اند. همچنین بررسی ها نشان داد که23.5 درصد از مجموع مقالات توسط  8 نویسنده به نگارش در آمده است. همچنین  مشخص گردید که 62 درصد از مقالات به صورت تک نفره و 29 درصد به صورت دونفرهو 9 درصد با بیش از 2 نفر نویسنده به نگارش در آمده است. کلید واژه ها: مقالات، پژوهشنامه علوم سیاسی، تحلیل توصیفی- استنادی، حوزه های موضوعی     کاربران محترم می توانند با مراجعه به وبسایت پژوهشنامه علوم سیاسی، نشریه علمی پژوهشی انجمن علوم سیاسی ایران، به آدرس  http://www.ipsajournal.ir/  ، متن کامل مقاله  را دریافت نمایند.
  • مجتبی مقصودی
۲۸
اسفند
در نشست «ایران و صلح و امنیت بین المللی و منطقه‌ای» مطرح شد قدرت‌ گرفتن‌ ا‌یران‌ در خاورمیانه‌ دیگر به‌ زیان‌ آمریکا نیستپایگاه تحلیلی رصد/ مصطفی انتظاری هروی در حال حاضر واقعیت این است که با وجود قدرت گرفتن چین و روسیه، قدرتمند شدن ایران در منطقه دیگر به زیان آمریکا نیست و در همین راستا ما باید به جای تاکید بر اختلافات موجود با آمریکا بر مشترکات تکیه کنیم. رصد، مصطفی انتظاری هروی/ «ایران و صلح و امنیت بین المللی و منطقه ای» عنوان نشستی تخصصی بود که عصر یکشنبه به همت انجمن علوم سیاسی ایران در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد. در این نشست تخصصی، دکتر محمدرضا دهشیری استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل و معاون پژوهشی و آموزشی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، به بررسی منازعات در جریان بحران سوریه پرداخت، دکتر محمدجواد حق شناس عضو هیات علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد تهران مرکزی، روابط ایران و آمریکا را بررسی کرد، دکتر مجتبی مقصودی، دانشیار دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران مرکزی، ضعف مطالعات صلح در نظام دانشگاهی ایران را مورد ارزیابی قرار داد و دکتر کیهان برزگر رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، نظرات خود پیرامون بحران اوکراین را بیان کرد.
  • مجتبی مقصودی