دکتر مجتبی مقصودی

استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انجمن علوم سیاسی ایران» ثبت شده است

۱۵
بهمن
یاران را چه شد ؟! به مناسبت گردهمایی یاد ایام دکتر بابک نادرپور        نهم بهمن ماه 1392 بدون تردید به عنوان یکی از خاطره انگیزترین روزهای زندگیِ تعدادی از دانشجویان رشته علوم سیاسی ورودی سالهای نیمه اول دهه 1360 دانشکده خقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، در ذهن آنان حک خواهد شد .دانشجویان جوان آن زمان، اکنون در کسوت اساتید دانشگاه ، روزنامه نگار، نویسنده، کارشناس ارشد ، سفیر و رایزن فرهنگی، کنش گر سیاسی، نماینده مجلس و ... بعد از قریب به یک ربع قرن همدیگر را ملاقات می کردند .      این اقدام سترگ ، هرچند دیر هنگام ، اما بسیار ارزشمند بود. باید به ریاست محترم انجمن علوم سیاسی ایران دست مریزاد گفت که بار اصلی انجام هماهنگی های لازم جهت برگزاری هرچه بهتر این ‹‹ مجمع خوبی و لطف›› را یک تنه بر دوش کشیدند. این گردهمایی به یک اعتبار ماکتی از یک آشتی ملی نیز بود. دوستانی که به اقتضای جوانی و شرایط زمانه کمتر تاب تحمل همدیگر را داشتند ، اکنون با رویی گشاده و لبی خندان با همدیگر چاق سلامتی  و خوش و بش می کردند. کاش شاهد نشست هایی از این دست در مقیاس بزرگتر ملی، آن هم در بین سیاستمداران متعلق به جناحهای سیاسی کشور نیز می بودیم .       مراسم از ساعت 4 عصر آغاز شد . همانطوری که انتظار می رفت قیافه ها همه دیدنی بود. تقریبا چهره ای نبود که در آن نشانی از چین و چروک نباشد. ظاهرا آرایش هم دردی را دوا نکرده بود ! خانمها که بنا به سرشت شان کمتر زیر بار پیری می روند ! در گفتار و کردار چنین می نمودند که در این خصوص منطقی می اندیشند. دیگر کسی طاقچه بالا نمی گذاشت ! بعضی ها بی خیال آرایش شده بودند، برخی نیز چادر را به یک سو فکنده و به جرگه روسری داران پیوسته بودند. برخی از آقایان بی هیچ مقاومتی سرنوشت محتوم میان سالی  را پذیرفته بودند . بعضی ها با ‹‹سیاه›› کاری ! و لطایف الحیل خواسته بودند گذشت زمانه را دور زنند. اما حساب چهره های پرچین و جبین های پرآژنگ را نکرده بودند!  برخی با ‹‹ریش›› زدائی در حال می خواستند بگویند که در گذشته از وضعیت حاکم دل ‹‹ریشی›› داشته اند. عده ای نیز با پوششی صوفی مآبانه ، قیافه ای شبیه شمس تبریزی ! آراسته بودند و تلویحا از گذشته استغفار می کردند. همه حرفهای خوبی می زدند. اما به قول شاعرمرحوم قیصر امین پور ‹‹ چقدر زود دیر می شود›› !
  • مجتبی مقصودی
۱۵
بهمن
گپ و گفتی در دلتنگی و خاطرات آن روزها در گردهمایی یاد ایام نرجس براهویی  سلام به همه دوستان.      نیامدم که سخنرانی کنم، فقط آمدم با شما دوستان گپ بزنم البته با اجازه استادان محترم. به آقای مقصودی پیشنهاد کرده بودم که جلسه  بی نظم باشد، یعنی ما فرصت داشته باشیم تا همدیگه رو ببینیم اما ایشان که طرفدار نظم هستند، فکر کردند شاید اینطوری بهتر باشد.   وقتی هم  گفتند که 5 دقیقه ای صحبت کنم،  گفتم که نمی تونم، واقعا هم برام راحت نبود. با خودم گفتم من که 4 سال در دانشکده جرات نداشتم  حاضر اسمم رو بگم، چطور الان جلوی همان کسانی که این خاطره را با آنها دارم، می تونم حرف بزنم، هر چند که به قول استاد عزیزم آقای دکتر نقیب زاده زبانم دراز شده باشد. یه بار هم انصراف دادم اما وقتی آقای مقصودی اصرار کرد با خودم گفتم که وقتی جهانگیر معینی که حتی در دوره فوق لیسانس وقتی بهش سلام می کردی، تا بناگوش قرمز می شد و جواب سلام رو نمی داد  حالا دانشجو راه می اندازه و کلاس اداره می کنه، چرا من نتونم جلوی دوستان هم دانشکده ای دو کلمه حرف بزنم.
  • مجتبی مقصودی
۱۳
بهمن
خطابه‌ای از «نسل سوخته» محمدعلی علومی . رمان‌نویس     روزنامه شرق،شماره 1944، دوشنبه 1392/11/14 موضوع اول: بنابه اصطلاحی رایج اما اشتباه، نسل ما را، معمولا «نسل سوخته» می‌نامند، اما از جنبش مشروطه به بعد، کمتر نسلی در میهن ما بوده که به‌نحوی از انحاء نسوخته و استعدادهای فراوانش به هدر نرفته باشد! نسل ما، همانند نسل‌های پیش از خود درواقع با حماسه آغاز کرد اما آیا با تراژدی پایان یافته یا نه؟ به باور من، نه! ما، ‌نسل سوخته نیستیم، بلکه در این صدو‌اندی‌سال، همه نسل‌ها در شرایط دشوار‌گذار به سر می‌برند و ما نیز همچنین! به چندین دلیل بر این باورم؛ نخست و مهم‌تر از همه، آنکه زندگی انسان هنوز با فاجعه‌ای جهانی پایان‌نیافته (که حتی اگر پایان هم می‌یافت‌، باری به‌هرحال جان‌به‌دربردگان، زندگی را باز آغاز می‌کردند) و به قول همینگوی در «پیرمرد و دریا» انسان پیروز است، مرگ هست و شکست نیست. دلیل بعدی، حضور فعال هم‌دانشکده‌ای‌هاست که بیشترشان یا استادان دانشمند و واقعی دانشگاه‌ها یا روزنامه‌نگارانی تاثیرگذار یا انسان‌هایی هستند که به قول شادروان احمد شاملو: انسان را پاس داشته‌اند. موضوع دوم: امر سیاست در ذهن و رفتار ما و نسل‌های پیش از ما، نه امری اثباتی و زمینی و حتی پوزیویستی، بلکه اساسا امری متعلق به آرمان‌های نیک انسانی بوده و ناگزیر، سپهری معنوی و ایجادگر هستی‌شناسی خاصی محسوب می‌شد. عده زیادی از مبارزان نسل‌های قبل از ما، به رغم هوش زیاد و تحصیلات عالی، به سبب همان رویکرد غالب رمانتیک و احساسی و خیالی به امر سیاست (که امری بسیار واقعی است)، طوری دیگر رفتار می‌کردند.  حتی بدیهی‌ترین امور واقعی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را نمی‌خواستند، ببینند، مثال بهمن‌خان قشقایی مثال خوبی در این مورد است که تحت‌تاثیر انقلاب چین، او تحصیلات‌عالی خود را در اروپا رها کرد و به ایل خود برگشت و تعدادی تفنگچی جمع کرد تا همچون مائو، از طریق انقلاب دهقان‌ها، شهرهای بزرگ را به محاصره اقتصادی درآورده و تسلیمشان کند. بهمن‌خان چنان مجذوب تفکرات رمانتیک و عاطفی و خیال‌پردازی‌های خود بود که (نمی‌خواست) این امر واقعی و بدیهی را ببیند که رژیم و دربار شاه می‌تواند با فروش نفت، محصولات کشاورزی و آذوقه مورد نیاز شهرهای بزرگ را وارد کرده و اصلا هیچ احتیاجی به دهات ورشکسته و به محصولات دامداری چند ایل تارومارشده نداشت! موضوع سوم: اما از سویی، همان بینش با غلبه وجوه رمانتیک حماسی در جدال نهایی میان نیک مطلق و اهورایی با بدمطلق و اهریمنی بود که انسان‌هایی خاص و توانمند می‌ساخت. می‌توان آقای سیدمحمود دعایی را مثال آورد که باز برای همه شما دانشجویان سابق علوم‌سیاسی دانشگاه تهران، مثالی آشناست که در ضمن تحصیلات علوم دینی، اعلامیه‌های متعددی را در شرایط سنگین پلیسی، چاپ و خود ایشان، ‌آنها را در شهرهای مختلف، منتشر و پخش می‌کرد و با روش‌های ابتکاری، در محاکمات سران نهضت آزادی، به‌طور ناشناس شرکت کرده و جریان محاکمات فرمایشی و سفارشی رژیم سابق، مثلا در محاکمه مهندس مهدی بازرگان که رای از قبل تعیین‌شده و به اطلاع قاضی رسیده بود، حضور داشته و آن همه را به اطلاع عام می‌رساندند و به ملاقات محبوسان سیاسی در تبعید می‌رفتند و... . یا دکترشریعتی که عمر کوتاهش را صرف فعالیت‌های فرهنگی کرده و بر نسلی فعال و هوشمند و توانا، بسیار تاثیرگذار بود یا جلال‌آل‌احمد و... . مثال‌ها بی‌شمار است و نسل‌‌ ما متاثر از آنها، بر این باور و یقین بود که می‌تواند همزمان از عهده انجام امور متعدد و حتی ماهیتا متفاوت و به هر حال، مهم به‌خوبی برآید. موضوع چهارم: یکی از نقاط‌ضعف یا پاشنه‌آشیل یا چشم اسفندیار در نسل ما، همین عدم رویکرد واقعی در سنجش واقعیت‌ها و توانایی‌های خود به سبب تاثیرپذیری فراوان و شدید عاطفی از نمونه‌های حماسی، با تصویرپردازی‌های شبه‌اسطوره‌ای در جهان و در ایران از اشخاص موثر بود که عده‌ای از ما را به سرگذشت‌هایی با وجوه تراژیک دچار ساخت. در ایران و نسل‌های قبل از ما، جنبه‌های تراژیک بارها و به دفعات اتفاق افتاده است. موضوع پنجم: اما به باور من یک وجه کمتر معرفی شده تراژدی نگاه به سرگذشت آدم‌هایی باهوش و بااستعداد است که اگر به مرگ با آمپول هوا یا در زندان‌ها، مانند مورد شادروان فرخی یزدی، دچار نشدند، مرگی دردناک‌تر داشتند، مرگ در روح و روان، مانند شاعران قدرتمندی چون نصرت رحمانی یا اسماعیل شاهرودی که خود را به عمد و به‌شدت تخریب کردند، چون که تاب تحمل شرایط دشوار غالب و مرگ آرمان‌ها و آرزوهای انسانی‌شان در کودتای 28 مرداد 1332 را نداشتند.موضوع آخر: نسل ما، حامل تجربه‌های به صحنه بروز درنیامده و از این منظر آرمان‌های نسل‌های پیش از خود بود و در عین حال آخرین نسل از دورانی بود که جهان به دو قطب اجتماعی بزرگ تقسیم می‌شد و جنگ سرد و تبلیغات یکی از وجوه شاخص آن جهان و دوران محسوب می‌شد. پس از نسلی مشهور به «نسل سوخته»، دنیا دگرگون شد و خیلی‌ها در سرتاسر جهان بهت‌زده ماندند که... تا چه زاید سحر، کاین شب آبستن است؟!  (خلاصه متن قرائت‌شده در گردهمایی دانش‌آموختگان دهه60 رشته علوم‌سیاسی دانشگاه تهران)
  • مجتبی مقصودی
۱۱
بهمن
یادگار ایام ؛ دوستیدکتر محبوبه پاک نیا دوستی همواره از تعریف می گریزد و مشکل می توان تعریفی از آن ارایه داد و اساسا جهد برای تعریف آن معمولا حاصلی اندک در بر دارد. شاید بتوان از واژگونه رفتن بهتر به مقصد نایل شد  و گفتن اینکه چه روابطی روابط دوستی نیست به مفهوم آن نزدیک تر شد. می دانیم که انواع روابط انسانی وجود دارد؛ روابط خویشاوندی و خونی (روابط نسبی و سببی)، روابط همکاری و هم گروهی، روابط صنفی، روابط حزبی و اجتماعی بطور اعم، و دیگر انواعی که البته در همه آنها یک نقطه اشتراک وجود دارد و آن هدفدار بودن آن روابط است. به عبارتی دیگر درتمامی روابطی که نام برده شد انسان هدفی مشخص را  پی می گیرد و اساسا می توان گفت که بدون آن هدف آن رابطه هم شکل نمی گیرد. اما دوستی تنها نوع رابطه انسانیست که به یک معنی هدف دیگری جز خود دوستی هدف آن محسوب نمی شود. دوستان دوست می شوند برای آنکه دوست باشند و البته در کنار دوستی ممکن است مسایلی بوقوع بپیوندد که بخشی از اهداف زندگی هر فردی را تشکیل می دهد اما؛ بواقع دوستی برای هیچکدام از آن اهداف بوجود نمیاید زیرا اگر برای آن اهداف باشد، دیگر دوستی نیست، نوع دیگری از رابطه است. بدین ترتیب با حذف اینکه چه نوع رابطه هایی دوستی نیست می توان بهتر به مفهوم دوستی نزدیک شد. البته در تمامی روابط بالا که ذکر آن رفت نیزمی توان بواقع دوستی هم داشت . مثلا می توان در عین خواهری دوستی را هم تجربه کرد و یا در همسری و یا در همکار بودن؛ اما صرف خواهر بودن یا همسر بودن و یا همکار بودن دوستی شکل نمی گیرد. البته سخن در باب فلسفه دوستی مجال و فرصتی فراخ تر نیاز دارد که در حوصله این جلسه نیست. مورد دیگری که می توان مطرح کرد مکان ها و فضاهایست که دوستی در آن شکل می گیرد. البته شاید محیط بیرون از خانواده در اولین سالهای زیست و آموزش انسان اولین مکانهایست که دوستی در آن فضا معنی پیدا می کند. مدرسه ها و مکانهای آموزشی جزو این اولین ها محسوب میشود. دوستی در این فضاها جزو اولین تجربیات در این باب است . اما به جهاتی مراکز آموزشی نظیر دانشگاه شاید مطلوبترین محیط برای این تجربه انسانیست. می دانیم که به چند دلیل شرایط ادمی در این محیط برای دوست یابی ارجح تر از دیگر مواقع و دیگر مکانهاست. شروع بزرگسالی جدی و در عین حال پایداری شور جوانی یکی از علل دوست یابی در این دورانهاست. و از طرفی شروع فهم تحلیلی نیز در این زمان آغاز میشود. تا پیش از آن در دبیرستان بیشتر آموختن بود و در محیط دانشگاه بیشتر فهم و آموختن با تحلیل و مباحثه عجین می شود  و ضرورت همراه و دوست به این معنی بیشتر خودش را نشان می دهد و باز به همین خاطر است که ما بیشترین دوستان خود را در این زمان بر میداریم و یادگارهای مهمی را از آن ایام با خود همراه می کنیم.
  • مجتبی مقصودی
۱۱
بهمن
"روی خطوط موازی"  شعری از هاشم اکبریانی به مناسبت یاد ایام   از جمله دوستان گرانقدری که از هم کلاسی های دهه 1360 دانشگاه تهران بوده و امروز از شاعران، نویسندگان و روزنامه نگاران مطرح  وصاحب نام کشور محسوب می شود محمد هاشم اکبریانی است. اکبریانی در سال های اخیر چهره نام آشنا و پر کاری محسوب می شود که در هر دو حوزه نظم و نثر و نیز داستان های بلند و کوتاه صاحب آثار بسیاری است. دفترهای شعر؛ "نیست تا نیست" ( نشر ثالث)، "نیم غبار دلخوشی" ( آمیتیس ) در حوزه نظم پارسی و کتاب های "هذیان"، "چهره مبهم" ( نشر آموت)، "آرام بخش می خواهم" ( نشر افکار )، "باید بروم" ( نشر چشمه )، "عذاب ابدی" (نشر ثالث)  در حوزه داستان نویسی از جمله آثار این فعال ادبی و اجتماعی است.    هاشم اکبریانی به مناسبت برگزاری گردهمایی یاد ایام که با حضور 150 نفر از دانش آموختگان علوم سیاسی دانشگاه تهران از سوی دکتر مجتبی مقصودی و انجمن علوم سیاسی ایران در روز نهم بهمن در خانه اندیشمندان علوم سیاسی  برگزار شد قطعه شعر منتشر نشده ای را که از اعماق دل برآمد و بر دل نشست را قرائت کردند که با رویکردی نوستالژیک حال و حوای کوی دانشگاه و فضای دهه 1360 ه. ش را نزد مخاطب ترسیم نمود. با هم این قطعه شعر را می خوانیم: روی خطوط موازی   کلمات از مسیر خود خارج شده‌اند گمان نمی‌کردم در چهل و هفت سالگی قاشق و چنگال آشپزخانه‌ام بیفتد به سلف خوابگاه امیرآباد و صبحانه‌ام پر شود از خامه و مربای فروشگاه آقا ناصر و چایم مزه چای کافی‌شاپ دانشکده حقوق و علوم سیاسی در طبقه اول را بدهد   مدتی است نیمه‌های شب از خواب می‌پرم و باید کمی بگذرد تا به خود بیایم و مطمئن شوم روی تخت خوابگاه نیستم و خبری از محسن و علیرضا و محمد و اصغر نیست   این روزها در تابلوی اعلانات اداره‌ام روی همه بخشنامه‌ها نمرات دانشجویان ورودی 63 را می‌بینم و قبل از همه سراغ نامی می‌روم که اگر نمره الف گرفته باشد همه دوستان را به بهانه دروغ ازدواج برادرم به عصرانه دعوت می‌کنم. آن دوست هنوز هم نفهمیده است الفِ قامت او ستون لبخندم در روزهای آوارگی بود   این روزها هر بحث سیاسی و تاریخی و فکری که می‌شنوم                                           از هر شبکه‌ای که باشد اطرافم را دیوارهای اتاق 12 در ساختمان 23 پر می‌کنند     وقتی خبر بازداشت رجایی و زیدآبادی به گوش می‌رسد به سفری که باید می‌رفتم بی‌اعتماد می‌شوم من هنوز هر وقت دست به جیب می‌برم بهت بیرون می‌آید گفتند: «دهدشتی که به جبهه رفت دیگر نخواهد آمد» و علی       که فامیلش را زمان بی‌رحمانه از من دزیده است نمی‌دانم تشنگی‌اش از جنس چه بود که فقط مرگ سیرابش کرد مرگ هیچگاه شرمگین نمی‌شود حتی اگر نامش خودکشی باشد   آن روز که به دانشکده رفتم درخت‌های پایین حیاط سلام نظامی دادند و این یعنی من هنوز ژنرال جهانی هستم که خود آن را می‌سازم و می‌بینم   من هنوز عاشقم و می‌دانم دلم در کلاس «اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم» مانده است؛ دختری که هیچ وقت نشناختمش نگاهش به نگاهم افتاد   حتم دارم جغدی که در آن تاریک‌روشنای پس از غروب پاییزی روی بام دانشکده نشسته بود آوازش شوم نبود نفس‌ها را زیر بال آن جغد گذاشته‌ام تا گرم بماند   من هم‌چنان با رفاقت و با آب می‌رقصم از داستان علومی عشق به انسان می‌چینم با صیادی به کافه می‌روم از صدری حرف‌هایی می‌شنوم که التهاب سیاسی روزنامه‌ها را ندارد و کاشی را استاد خطاب می‌کنم و هر دو می‌خندیم   من هم‌چنان زنده‌ام هر روز که از کوچه فیس‌بوک می‌گذرم درِ خانه سلاله را می‌زنم و می‌گویم «سلام همسایه، مراقب لبخندت باش، مدتی است دزدها فقط لبخند می‌دزدند» از باغچه افسانه هم کلماتی می‌چینم و در گلدان پشت پنجره می‌کارم و در حیاط ناصر و جمال فرشی پهن می‌کنیم و زیر سایه نقاشی‌ها و جملات دریایی‌شان دو سه استکان احوالپرسی می‌نوشیم                                درست به صمیمیت نوشیدن چای                                در سبزه‌های خوابگاه
  • مجتبی مقصودی
۰۳
بهمن
گروه "روندهای فکری" پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و کمیته دانشجویی انجمن علوم سیاسی ایران برگزار می کنند:     نشست با موضوع "ماجراهای فهم و ترجمه متون سیاست خارجی و بین الملل"     با حضور علی رضا طیب  مترجم بیش از چهل اثر اساسی در سیاست بین الملل     زمان: روز یکشنبه 6 بهمن ماه 1392                  ساعت:  19:00- 17:00   مکان: تهران، بلوار کشاورز، خیابان شهید نادری، شماره 6، سالن همایش های پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه خواهشمند است حضور خود را با دبیر گروه روندهای فکری سرکار خانم طیبه دومانلو به آدرس الکترونیکی tayebeh_domanlou@yahoo.com    هماهنگ فرمایید.
  • مجتبی مقصودی
۰۱
دی
چالش های اقتصاد و سیاست در ایران      نشست روزچهارشنبه 27 آذر ماه اقتصاددان برجسته دکتر محسن رنانی با انجمن علوم سیاسی ایران بازتاب گسترده ای یافت. این نشست که به اهتمام کمیته دانشجویی انجمن علوم سیاسی ایران و گروه روندهای فکری پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در خانه اندیشمندان علوم انسانی و تحت هدایت و مدیریت چند ماهه ی دکتر قدیر نصری عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی برگزار گردید؛ از سلسله نشست های پروژه "ماکجا ایستاده ایم؟" است که حضور گسترده و پرسوال مخاطبین و بازتاب وسیع رسانه ای آن از اهمیت علمی و عطش جامعه ایران به آگاهی از مهمترین مسایل کشور خبر می دهد. این گردهمایی علمی در آخرین روزهای پاییزی بازتاب بیش از انتظاری در سایت های خبری، خبرگزاری ها و روزنامه هایی نظیر؛ فرارو، روحانی نیوز، انتخاب، سفیر نیوز، تابناک، شرق پارسی، ندای انقلاب ، فارس نیوز و آفتاب یافت. تیتر هایی چون؛ هیچ کس صدای مرا نشنید! ، ناظر سقوط بهمن هستم، محسن رنانی در تحلیل اقتصادی مناقشه اتمی ایران می گوید و.....  از جمله تیترهای است که برای این جلسه انتخاب شده است برای آشنایی مخاطبان تنها به انتشار گزارش  روزنامه اعتماد اکتفا می نمایم:                                                         **************************       وقتی از محسن رنانی پرسیده می شود که روند آینده اقتصاد ایران را چگونه ارزیابی می کند، سوال را خطرناک ارزیابی می کند، می خندد و می گوید ترجیح می دهد که درباره این سوال سکوت کند و در این باره اظهارنظر نکند. این در حالی است که عصر روز چهارشنبه 27 آذرماه این استاد نام آشنای اقتصاد دانشگاه اصفهان تقریبا از پاسخ دادن به هیچ سوالی درباره پروژه فکری و آثارش طفره نرفت و با حوصله و متانتی مثال زدنی به نقدهایی که دانشجویان یا مخاطبان نشست بر او وارد آوردند، گوش کرد و با پذیرش برخی از آنها یا تشریح دیدگاه هایش کوشید از بدفهمی ها ابهام زدایی کند. در این نشست که در ادامه نشست های «در کجا ایستاده ایم» در خانه اندیشمندان علوم انسانی به همت انجمن علوم سیاسی ایران برگزار می شد، ابتدا آرش ابراهیمی دانش آموخته اقتصاد انرژی روایتی از دیدگاه های دکتر رنانی در سه کتاب «بازار یا نابازار» (1376)، «چرخه های افول اخلاق در اقتصاد» و «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» (1392) و سایر مقالات و گفت وگوهای ایشان از جمله «سقوط سرمایه اجتماعی» (1381)، عرضه کرد و برخی از مهم ترین مفاهیمی را که دکتر رنانی در حوزه اندیشه اقتصادی و سیاسی ما وارد کرده چنین خواند: سرمایه اجتماعی، تله بنیانگذار، آنتروپی اقتصادی، تکینگی اقتصادی، سرمایه های نمادین، کهولت اقتصادی، امتناع سیستمی و اقتصادی، دولت مردد و دولت متناقض. سپس روزبه حاتمی محقق امنیت بین الملل و نسرین قنواتی، دانشجوی دکترای سیاستگذاری عمومی نقدهایی متعدد به دیدگاه های دکتر رنانی وارد کردند. ادامه نشست با پاسخ های دکتر رنانی همراه بود. اگرچه جلسه به همین جا ختم نشد و روند پرسش و پاسخ ها از سوی مدعوین و حضار جلسه تا حدود سه ساعت ادامه داشت. در ادامه با توجه به محدودیت های صفحه ناگزیر از آن هستیم که به مهم ترین بخش از پاسخ های دکتر رنانی بپردازیم:        متنی برای به وحشت انداختن سیاستمداران    دکتر رنانی در آغاز از برگزاری این نشست جدی اظهار خرسندی کرد و گفت: از زمانی که کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی» را به صورت اینترنتی منتشر کردم، هیچ کس نقد جدی بر کتاب نکرده بود که امری نگران کننده است. حتی در جلسه مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری احساس کردم که دست اندرکاران حوزه انرژی یا کتاب را نخوانده بودند یا موافق تحلیل ها نبودند. من در نگارش این کتاب همچون آدمی بودم که پای کوهی ایستاده و ناظر سقوط بهمن است و فقط می خواهد داد بزند. در زمان نگارش کتاب احساس می کردم همه چیز دارد به زیان ما تمام می شود و فقط باید بقیه را آگاه کرد. دنبال یک نوشته علمی نبودم، بلکه قصدم نگارش متنی بود که هر سیاستمداری که می خواند، وحشت کند. این وحشت به تدریج در من شکل گرفت. از سال 1384 با مساله خط لوله گاز پاکستان و حتی پیش از آن متوجه این موضوع شدم که ما در حال طی کردن یک مسیر خطا هستیم. البته جلوی بلوغ تمدنی را نمی شود گرفت، اما باید به آن و پیامدهایش آگاه شد.
  • مجتبی مقصودی
۲۷
آذر
دهمین همایش ملی خلیج ‌فارس9 تا 12 اردیبهشت 1393 مهلت ارسال اصل مقالات 15 اسفندماه اعلام نتایج داوری 30 اسفندماه 1392 ارسال مقالات،  ثبت نام و کسب اطلاعات  از طریق پایگاه اطلاع رسانی همایش خلیج ‌فارس  www.istta.ir و www.persiangulf-co.ir و نیز  66491222- 66491136
  • مجتبی مقصودی
۱۸
آذر
کمیته دانشجویی انجمن علوم سیاسی ایران و گروه روندهای فکری برگزار می کنند:   سومین نشست از سلسله نشست های  در کجا ایستاده ایم؟ روندها و آینده اقتصاد سیاسی ایران با حضور: دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان  معاون پژوهشی اسبق مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی نویسنده کتاب های پر مخاطب  بازار یا نابازار؟ چرخه‌های افول اخلاق و اقتصاد  اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران: درآمدی بر عبور تمدنها     مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی(خیابان ویلا، نبش ورشو) زمان: چهارشنبه 1392/9/27 ساعت 17  شرکت برای عموم آزاد است
  • مجتبی مقصودی
۰۹
آذر
بررسی حیات دانشجویی در انجمن علوم سیاسی ایران کمیته دانشجویی انجمن علوم سیاسی ایران برگزار می کند: دقایق، ظرافت ها و چشم انداز های حیات دانشجویی در ایران امروز با حضور: دکتر علی اصغر قاسمی عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی کیانوش دلزنده دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی. واحد تهران مرکز مهدی رحمانی دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تهران محمد مهدی اردبیلی پژوهشگر، نویسنده و مترجم احسان زاهدی کیا دانشجوی دکتری علوم سیاسی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی - اجتماعی زمان: یکشنبه هفدهم آذر ماه 1392 ساعت 17 الی 19 مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی؛ خیابان استاد نجات اللهی (ویلا)، نبش کوچه ورشو
  • مجتبی مقصودی