دکتر مجتبی مقصودی

استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گفتگو» ثبت شده است

۲۰
مهر

 

گفتگوی اختصاصی یورونیوز با متخصص مسائل قومیتی؛

آیا جنگ با اسرائیل احتمال تجزیه ایران را افزایش داد؟

مجتبی مقصودی

نگارش از سعید جعفری

https://l.euronews.com/nNkA

تاریخ انتشار ۰۹/۱۰/۲۰۲۵

مجتبی مقصودی، رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی ایران می‌گوید هرچند برخی گروه‌ها در ایران به دنبال بزرگنمایی خطر تجزیه کشور هستند اما در شرایط فعلی، صداهای جدایی‌طلبی در مناطق پیرامونی چندان موضوعیت ندارد.

حمله اسرائیل به ایران و جنگ ۱۲ روزه، بحث‌های جدی را پیرامون آینده جغرافیای ایران به راه انداخت. گروهی که دل در گرو هویت ملی و میهنی دارند از خطر تجزیه کشور گفتند و در مقابل طرفداران مطالبات قومیتی و هویتی از احتمال پدید آمدن فرصتی برای طرح خواسته‌ها و شاید هم استقلال بیشتر از مرکز و حتی جدایی از ایران سخن گفتند. در این میان نمونه‌هایی چون عراق بعد از صدام، لیبی بعد از قذافی و سوریه سالهای پایانی بشار اسد از جمله نمونه‌هایی بود که برخی از گروه‌های سیاسی از آن به عنوان سرنوشت احتمالی ایران بعد از جنگ با اسرائیل یاد می‌کردند. اما این نگرانی تا چه اندازه جدی است؟ آیا اساسا ظرفیت بالا گرفتن مطالبات قومی در جهت واگرایی و فاصله گرفتن از ملی‌گرایی ایرانی در کشور وجود دارد؟ آیا نگرانی‌هایی که از احتمال تجزیه ایران به مناطق مختلف از سوی برخی مطرح می‌شود تا چه اندازه با واقعیت‌های روی زمین منطبق است؟ و در نهایت اینکه سیاست‌های جمهوری اسلامی و ناکامی‌ها، مشکلات اقتصادی، فشار تحریم‌ها و ناکارآمدی‌ها تا چه اندازه می‌تواند موجب شدت‌گرفتن مطالبات قومی در جهت واگرایی بیشتر از مرکز شود؟

برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها به سراغ یکی از کسانی رفتیم که در این امر از متخصصین است. مجتبی مقصودی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز که سال‌ها به صورت تخصصی مطالعاتش بر مسائل قومیتی و هویتی متمرکز بوده معتقد است با وجود مشکلات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی همچنان برخی صداهای تجزیه‌طلبانه در مناطق قومی کشور جدی نیست. رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی ایران همچنین می‌گوید محرومیت‌های ایجاد شده در کشور تنها مختص مناطق پیرامونی نیست و این مشکلات در سراسر کشور احساس می‌شود. رئیس پیشین انجمن مطالعات صلح ایران در عین حال هشدار می‌دهد که برای تغییر شرایط و خروج از وضعت فعلی، حاکمیت در جمهوری اسلامی باید به سمت بازنگری اساسی در شیوه حکمرانی و همچنین تعامل خود با نظام بین‌الملل حرکت کند.

آقای مقصودی در پایان خاطرنشان می‌سازد که «دیگر نمی‌توان گفت ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است؛ چون دیگر این ماهی گران شده و چاره‌ای هم نیست جز اینکه این ماهی را که خودمان باعث گران شدنش شده‌ایم، بگیریم تا تغییری در شرایط کشور ایجاد شود.

مشروح گفتگوی سعید جعفری، خبرنگار یورونیوز با دکتر مجتبی مقصودی را در ادامه می‌خوانید:

مساله تمامیت ارضی کشور از جمله مسائلی بوده که به ویژه بعد از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بسیار مطرح شده. گروه‌های مختلفی از دو سر طیف از احتمال تجزیه ایران سخن گفته‌اند، گروهی در حمایت از حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی در مناطق مرزی و دسته‌ای هم از سر نگرانی از احتمال تغییر جغرافیای ایران. اما اساسا این موضوع تا چه اندازه می‌تواند یک دغدغه جدی باشد و با توجه به شرایط کنونی، احتمال بروز و ظهور چنین شرایطی تا چه میزان واقعی است؟

نگرانی‌های ناشی از تنش‌های قومی و هویتی، به لحاظ تاریخی همواره یک «نگرانی زمینه‌ای و مزمن» بوده و دست‌کم در یکصد ساله اخیر در بازه‌های زمانی مختلف وجود داشته است. در این مدت جامعه نخبگانی و سیاسی،همواره ترس از این داشتند اگر تحولی رخ دهد، شرایط دچار دگرگونی شود، مبادا ما با واگرایی‌های قومی رو به رو شویم. در نتیجه این نگرانی مربوط به امروز و دیروز نیست و می‌توان گفت از زمان مشروطه به بعد با این مساله دست و پنجه نرم کرده‌ایم.

در عین حال باید پذیرفت که «تنش‌های قومی و مسائل آن چندوجهی، چند سطحی و چند لایه‌ای» است و تنها معطوف به یک عامل نیست که بگوییم مثلا مولفه خارجی مهم‌ترین است و با وجود عامل خارجی چنین و چنان خواهد شد؛ ضمن اینکه باید به خاطر داشت که وجود بسترهای زمینه های داخلی لزوما منجر به واگرایی قومی نخواهد شد. همه اینها می‌‌توانند تحت شرایطی تشدید کننده باشند اما طبیعتا برخی «عوامل شتاب‌زا» بوده و می‌توانند در برخی موارد این فرآیند را تسریع کنند.

از نظر من، برآورد اینکه تنش‌های قومی و هویتی می‌تواند در شرایط فعلی بروز و ظهور پیدا کند کار دشواری است و مجموعه عوامل باید در کنار هم قرار گیرند اما دست‌کم فعلا به نظر نمی‌رسد در جامعه امروز ایران این بسترها همزمان بتوانند وجود داشته باشند. ضمن اینکه ما «ملات‌های هویتی و هویت ملی» را داریم و به لحاظ تاریخی این تعلق خاطر به هویت ملی همواره مهم‌ترین استحکام بخش به بقا و حیات ملی و تمامیت ارضی کشور بوده است.

در نتیجه با وجود تمام نارضایتی‌ها، ناخرسندی‌ها، دل نگرانی‌ها نسبت به وضع موجود، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و عدم مشارکت سیاسی و کاهش چشمگیر آن از سوی جامعه، در عین اینکه نگران کننده است، ولی این باعث نشده که آنها از تعلقات هویت ملی خود دست بکشند. در بزنگاه‌های تاریخی جامعه ایران نشان داده از آن هویت ملی و تاریخی خود حمایت کرده است.

 

اما آیا جنگ ۱۲ روزه باعث نشده این مسئله پررنگ‌تر شود؟ برخی معتقند بروز یک عامل خارجی و برخی تحریک‌های پس پرده باعث شود ظرفیت‌هایی که وجود دارد از حالت بالقوه به وضعیت بالفعل در آید و اینها گسترش پیدا کنند. ضمن اینکه ما می‌دانیم چنین پتانسیل‌هایی در غرب و شمال غرب کشور، جنوب غرب، جنوب شرق و حتی شمال شرق کشور وجود دارد.

شرایط کشور در اکثر حوزه‌ها وضعیت نامناسبی دارد. از تورم و بیکاری گرفته تا شرایط آب و برق و امثالهم. همزمانی این شرایط بحرانی با درگیری و منازعه خارجی، قطعا بستر بهتری را برای کسانی که به دنبال واگرایی هستند پدید می‌آورد؛ ولی به نظر نمی‌رسد با وجود تمام این شرایط نامناسب، جنگ و درگیری با اسرائیل، موجب افزایش جدی واگرایی قومی شده باشد و شاید هم برعکس؛ «جامعه ایران به واسطه ترس و نگرانی مزمن تاریخی و زمینه‌ای با احتیاط رفتار کرد».

البته برخی جناح‌ها ممکن است این موضوع را به نفع خود تعبیر کنند و بگویند جامعه از نظام سیاسی حمایت کرد، اما به نظر من جامعه در واقع موضع‌گیری نکرد و با نیروهای خارجی همراهی نکرد. اما همزمان در حال و محاسبه بود که هر تحرکی چه اثرات و تبعاتی به همراه خواهد داشت. تمامیت ارضی کشور چه وضعیتی خواهد داشت. در نتیجه من خیلی معتقد نیستم که جنگ و درگیری باعث واگرایی قومی و هویتی شده باشد. اگر استمرار داشت شاید چنین می‌شد، ولی چون آن جنگ کوتاه‌مدت بود، جامعه و نیروهای مختلف سیاسی در کشور در حال برآورد بود که آینده کشور به چه سمتی خواهد رفت. این بیم و امیدهایی که وجود داشت جامعه سیاسی را به حرکت جدی وادار نکرد. در نتیجه به نظر من با قاطعیت می‌توان گفت که جنگ ۱۲ روزه به افزایش واگرایی قومی منتج نشده است.

  • مجتبی مقصودی
۱۸
بهمن

 

جامعه ایرانی پدیدارشناسی انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری رادیو گفت‌وگو صدای جمهوری اسلامی ایران برگزار می‌کند:

«برنامه رادیویی الفبای سیاست»

 

قسمت یازدهم:

حق مداخله کردن: چه کسی مداخله می‌کند؟

 

با حضور:

دکتر مجتبی مقصودی

(عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی)

 

تهیه‌کننده: مهسا غیاثوند

 

کارشناس مجری:

دکتر حمید ملک زاده

(عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه کاشان)

The alphabet of politics

زمان: پنجشنبه ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۳‌، ساعت ۱۸

پخش در رادیو گفت‌وگو، فرکانس ۱۰۳.۵ مگاهرتز

لینک مربوط به پخش زنده برنامه:

https://radio.iranseda.ir/live/?VALID=TRUE&ch=29

  • مجتبی مقصودی
۱۵
اسفند
گزارش نشست «زنان و صلح؛ بررسی پیشران‌های قانونی»  گفتگو و هم‌اندیشی «زنان و صلح؛ بررسی پیشران‌های قانونی» به همت کارگروه زنان انجمن علمی مطالعات صلح ایران و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو با حضور دکتر رضا اسلامی،  دکتر مجتبی مقصودی، دکتر مریم افشاری، دکتر فاطمه احمدی و دکتر حسن فدایی در تاریخ ۱۴ اسفند 1396 در سالن سلام دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.این نشست در قالبی متفاوت، به صورت مخاطب محور و با تاکید بر پرسش و پاسخ و دیالوگ برنامه ریزی و مدیریت گردید. هر یک از سخنرانان در جلسه ابتدائا بحثی مقدماتی راجع به موضوع ارائه داشته و در ادامه پاسخگوی سوالات مخاطبین بودند. در ابتدای این نشست دکتر مریم افشاری از کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو، ضمن تبریک روز جهانی زن با طرح بحثی از کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق زن، به مغایرت برخی از قوانین داخلی با آنها و با حقوق بشر پرداخت و قوانین حقوق بشری را در راستای احقاق حقوق زنان و صلح برشمرد.در ادامه دکتر رضا اسلامی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با طرح انتقاداتی از سیستم حقوقی ایران، این سیستم را در حوزه زنان ناقص، ناکامل و جهت دار ارزیابی کرد. به نظر این صاحبنظر حقوق بشر، در سیستم حقوقی ایران، زنان به عنوان یک واحد کامل و فرد مستقل انسانی در نظر ‌گرفته نمی شوند تا جایی که در بسیاری از حوزه‌ها، کسب این حقوق منوط به رضایت و حضور دیگری اعم از پدر و همسر می‌باشد. این عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: قوانین موجود در ایران در بسیاری مواردازعرف جامعه ما به شدت عقب تر هست  و اینکه چگونه قانون و عرف به هم نزدیک شوند کاری است که یاری حوزه‌های مختلف از جمله روشنفکران دینی را می‌طلبد. دکتراسلامی در ادامه مثالی در باب طلاق توافقی و چگونگی ساقط شدن حقوق زنان در این امر بیان داشت. از نظر وی طلاق توافقی مظهر خشونت علیه زنان است چرا که خود زن از حق محدود و اندکی که قانون برای او در نظر گرفته می‌گذرد تا از نوعی زندگی نامناسب رهایی یابد. ایشان یکی از مؤثزترین راهکارها در حوزه زنان را، ایجاد شبکه‌ها و نهادهایی دانست که توانمندسازی زنان را در دستور کار خود قرار دهند؛ نتیجه این امر، افزایش مطالبه‌گری است که در نهایت توجه همگان به آن جلب می‌شود.دکتر فاطمه احمدی از دیگر سخنرانان حاضر در نشست، بیان داشت: در جوامعی که تنوع فرهنگی و قومیتی وجود دارد، موضوع زنان از مباحث چالش‌برانگیز آن جوامع بوده است. او در ادامه بحث تابعیت فرزندان متولد از مادر ایرانی و پدر خارجی را مطرح ساخت و انتقاداتی به قوانین مبهم و نارسا در این حوزه وارد کرد. او همچنین شرحی از فعالیت‌های صورت گرفته در این مورد را بیان داشت.مدیر آموزش کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو، حسن فدایی دیگر سخنران این نشست، سه چالش اساسی را که زنان در بحث صلح با آن روبرو هستند مطرح ساخت. اولین چالش، عدم باورمندی به حقوق مساوی که برخواسته از نگاه مردسالارانه در تدوین قوانین ایران است. دومین چالش، تبعیض جنسیتی و سومین چالش، برخورد دوگانه حاکمیت و حکومت در گزینش زنان است.در انتها دکتر مجتبی مقصودی رئیس هیات مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران، در ارتباط با زنان و صلح، بدوا ضمن ارایه تعریفی از صلح؛ به سطح‌بندی و نسبت یابی زنان و صلح در سطوح فردی، خانواده، اجتماعی، ملی و فرا ملی و بین المللی  پرداخت. او مهمترین مانع در راستای صلح و استیفای حقوق زنان را فراتر از ایدئولوژی و موارد اعلامی، متاثر ازعنصر منافع و منابع کمیاب دانست؛ چرا که در چارچوب فرهنگ مردسالار، منابع کمیابی چون ثروت، قدرت، حیثیت بالسویه امکان توزیع و تقسیم ندارد. این استاد دانشگاه در ادامه، ضمن برشمردن برخی بازدارنده های حقوقی و قانونی؛ بایسته‌ها و راهکارهایی در این باب ارائه دادند. از جمله راهکارهای مطرح شده، کمپن‌سازی، شبکه‌سازی، نهادسازی های نوین بود.نشست با اهداء لوح تقدیر و هدایایی به سخنرانان نشست پایان یافت.کارگروه زنان و صلح
  • مجتبی مقصودی
۱۵
اسفند

گزارش نشست

«زنان و صلح؛ بررسی پیشران‌های قانونی»

 

 

به همت کارگروه زنان انجمن علمی مطالعات صلح ایران و کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو با حضور دکتر رضا اسلامی،  دکتر مجتبی مقصودی، دکتر مریم افشاری، دکتر فاطمه احمدی و دکتر حسن فدایی در تاریخ ۱۴ اسفند 1396 در سالن سلام دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.

این نشست در قالبی متفاوت، به صورت مخاطب محور و با تاکید بر پرسش و پاسخ و دیالوگ برنامه ریزی و مدیریت گردید. هر یک از سخنرانان در جلسه ابتدائا بحثی مقدماتی راجع به موضوع ارائه داشته و در ادامه پاسخگوی سوالات مخاطبین بودند. در ابتدای این نشست دکتر مریم افشاری از کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو، ضمن تبریک روز جهانی زن با طرح بحثی از کنوانسیون‌های بین‌المللی حقوق زن، به مغایرت برخی از قوانین داخلی با آنها و با حقوق بشر پرداخت و قوانین حقوق بشری را در راستای احقاق حقوق زنان و صلح برشمرد.

در ادامه دکتر رضا اسلامی عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با طرح انتقاداتی از سیستم حقوقی ایران، این سیستم را در حوزه زنان ناقص، ناکامل و جهت دار ارزیابی کرد. به نظر این صاحبنظر حقوق بشر، در سیستم حقوقی ایران، زنان به عنوان یک واحد کامل و فرد مستقل انسانی در نظر ‌گرفته نمی شوند تا جایی که در بسیاری از حوزه‌ها، کسب این حقوق منوط به رضایت و حضور دیگری اعم از پدر و همسر می‌باشد.

این عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی افزود: قوانین موجود در ایران در بسیاری مواردازعرف جامعه ما به شدت عقب تر هست  و اینکه چگونه قانون و عرف به هم نزدیک شوند کاری است که یاری حوزه‌های مختلف از جمله روشنفکران دینی را می‌طلبد. دکتراسلامی در ادامه مثالی در باب طلاق توافقی و چگونگی ساقط شدن حقوق زنان در این امر بیان داشت. از نظر وی طلاق توافقی مظهر خشونت علیه زنان است چرا که خود زن از حق محدود و اندکی که قانون برای او در نظر گرفته می‌گذرد تا از نوعی زندگی نامناسب رهایی یابد. ایشان یکی از مؤثزترین راهکارها در حوزه زنان را، ایجاد شبکه‌ها و نهادهایی دانست که توانمندسازی زنان را در دستور کار خود قرار دهند؛ نتیجه این امر، افزایش مطالبه‌گری است که در نهایت توجه همگان به آن جلب می‌شود.

دکتر فاطمه احمدی از دیگر سخنرانان حاضر در نشست، بیان داشت: در جوامعی که تنوع فرهنگی و قومیتی وجود دارد، موضوع زنان از مباحث چالش‌برانگیز آن جوامع بوده است. او در ادامه بحث تابعیت فرزندان متولد از مادر ایرانی و پدر خارجی را مطرح ساخت و انتقاداتی به قوانین مبهم و نارسا در این حوزه وارد کرد. او همچنین شرحی از فعالیت‌های صورت گرفته در این مورد را بیان داشت.مدیر آموزش کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو،

حسن فدایی دیگر سخنران این نشست، سه چالش اساسی را که زنان در بحث صلح با آن روبرو هستند مطرح ساخت. اولین چالش، عدم باورمندی به حقوق مساوی که برخواسته از نگاه مردسالارانه در تدوین قوانین ایران است. دومین چالش، تبعیض جنسیتی و سومین چالش، برخورد دوگانه حاکمیت و حکومت در گزینش زنان است.

در انتها دکتر مجتبی مقصودی رئیس هیات مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران، در ارتباط با زنان و صلح، بدوا ضمن ارایه تعریفی از صلح؛ به سطح‌بندی و نسبت یابی زنان و صلح در سطوح فردی، خانواده، اجتماعی، ملی و فرا ملی و بین المللی  پرداخت. او مهمترین مانع در راستای صلح و استیفای حقوق زنان را فراتر از ایدئولوژی و موارد اعلامی، متاثر ازعنصر منافع و منابع کمیاب دانست؛ چرا که در چارچوب فرهنگ مردسالار، منابع کمیابی چون ثروت، قدرت، حیثیت بالسویه امکان توزیع و تقسیم ندارد. این استاد دانشگاه در ادامه، ضمن برشمردن برخی بازدارنده های حقوقی و قانونی؛ بایسته‌ها و راهکارهایی در این باب ارائه دادند. از جمله راهکارهای مطرح شده، کمپن‌سازی، شبکه‌سازی، نهادسازی های نوین بود.

نشست با اهداء لوح تقدیر و هدایایی به سخنرانان نشست پایان یافت.

کارگروه زنان و صلح

  • مجتبی مقصودی
۲۵
بهمن

گفتگو  و تعامل تنها راه نجات خاورمیانه و ضرورت شکل گیری کمپین صلح خواهی

مصاحبه با خبر آنلاین

سعید جعفری/ سه شنبه 20 بهمن 1394

/ http://khabaronline.ir/

مقصودی: تنها راه نجات خاورمیانه گفتگو، تعامل و شکل گیری اعتدال با محوریت ایران، ترکیه و عربستان است

بین الملل > دیپلماسی -

 رئیس سابق انجمن علوم سیاسی ایران در کافه خبر معضلات و مشکلات پیرامون عدم شکل گیری تفکر صلح خواهی در منطقه خاورمیانه را مورد بررسی قرار داد.

سعید جعفری   

  نگاه حذفی تنها به تشدید منازعات منتج می شود. این جمله کلیدی گفتگوی حاضر است. مصاحبه با رئیس سابق انجمن علوم سیاسی ایران. مجتبی مقصودی به کافه خبر آمده بود تا درباره راهکارهای ترویج اندیشه صلح طلبی بگوید.

رئیس انجمن مطالعات صلح معتقد است "دو عامل سبب جدی تر شدن مفهوم صلح خواهی در منطقه خاورمیانه شده است. نخست واقع گرا شدن نخبگان و دیگری حس ناامنی و خشونت از سوی توده مردم". این دو مولفه باعث شده تا امید برای شکل گیری کمپین صلح خواهی در منطقه تقویت شود. استاد علوم سیاسی  دانشگاه آزاد اسلامی. واحد تهران مرکز  همچنین بر این نظر است "تفکر حذفی و هویت سازی های ایدئولوژیک جز بر سامان ناامنی و خصومت ورزی برقرار نخواهد بود". مقصودی همچنین ترویج نگاه بین الاذهانی و فهم مشترک را راهکاری ضرورری برای دستیابی طرف های مختلف مناقشه به منافع ارزیابی کرد و اظهار داشت "جز با در نظر گرفتن منافع همه گروه های حاضر، صلح و آرامش حاصل نمی آید". مشروح پرسش و پاسخ ما با عضو هیئت مدیره انجمن علوم سیاسی ایران را در ادامه می خوانید.    

   بحث را با موانع شکل گیری مفهوم و اندیشه صلح در منطقه خاورمیانه آغاز کنیم. ما عموما از جنگ به معنای خشونت آمیزش زیاد می شنویم و مفاهیم و اندیشه های جنگ شناسی بیش از صلح شناسی مورد عنایت قرار می گیرد و مبنای عملی اش هم دیده می شود. ولی تلاش ها در جهت تبیین و تسری صلح در منطقه کمتر دیده می شود. ریشه یابی و ریشه شناسی این بحران به کجا باز می گردد؟ به روحیات مردم منطقه مربوط است، کم کاری نخبگان را باید مسئول بدانیم یا عوامل دیگری مورد توجه است؟   

  در منطقه خاورمیانه ما با دو دسته نیروها مواجه هستیم. اگر بخواهیم سنجشی میان این نیروها داشته باشیم به نظر می رسد به دلایل متعددی وزن نیروهای صلح طلب و مصالحه جو تضعیف شده و جایگاه و پایگاهشان را از دست داده باشند. یک دلیل  تضعیف وضعیت و جایگاه طبقات متوسط اجتماعی و اقتصادی به دلیل تحولات اخیر باشد که در نتیجه توان این نیروها رو به تنزل گذاشته است. 

   نکته کلیدی این صلح خواهی با تجربیات قبلی در این است که مطالبه ی جدید غیر سیاسی است؛ بدین لحاظ، صلح فی النفسه در حال تبدیل شدن به یک مفهوم ارزشی است. مشخصا در این سال ها جایگاه و پایگاه اقتصادی طبقه متوسط مطالبه گر در اکثر این کشورها تضعیف شده است. دومین عامل هم این است که اگر در گذشته نوعی فضای رقابتی میان شرق و غرب وجود داشت و روشنفکران با مددجویی از این رقابت به تبیین نظرات خود و یارگیری می پرداختند و قدرت مانور داشتند، با تغییر فضا و یکدست شدن فضا به نفع سرمایه داری لیبرال، مواضع نیروهای فرهنگی و روشنفکری صلح طلب تضعیف شده است. تجربه دیگری هم که حاصل آمد تجربه سیاست خیابانی است. یعنی فهم سیاسی، سیاست در جایگاه آرمانی و مدینه فاضله تا اندازه ای رنگ باخت. بخش هایی که تولید کننده اندیشه و ایده و عمل بودند و نهایت آن ایده های روشنفکری بودند به دولت هایی انجامید که خیلی مطلوب نظر جامعه روشنفکری نبود و در نتیجه سرخورده از آن نگاه آرمانی از دولت های سوسیالیستی در سطح منطقه گرفته تا دولت های ناسیونالیستی عربی و حتی برخی از دولت های اسلامگرا در کل جامعه مشاهده شد و موجبات سرخوردگی جریان های آوانگارد جامعه گردید.    به نظر می رسد نیروهایی که با آگاهی و فهم درست می توانستند پیش قراول اندیشه و پرچم صلح شوند به دلایلی چون تجربه تاریخی، ناتوانی در برآورده ساختن نگاه  و ایده های آرمانی در استقرار دولت های دموکراتیک به حاشیه رانده شدند. نقش نظام های اقتدارگرا و ایدئولوژی های اقتدارگرا و حامیان آنها افزایش پیدا کرد. در واقع در پی استقرار و روی کار آمدن دولت های اقتدارگرای ایدئولوژیک شاهد رادیکالیزه شدن کل فضای منطقه هستیم. یعنی با هویت سازی های افراطی و ایدئولوژیک عملا جوامع آنتاگونیستی و تضادها ترمیم ناپذیر و آشتی ناپذیر شد.

  • مجتبی مقصودی