تمدید فراخوان برگزاری اولین همایش سالانه "انجمن علمی مطالعات صلح ایران"
«چیستی صلح؛ مبانی مفهومی- نظری و چشم اندازهای راهبردی»
مقدمه
باوجودی که «صلح»، واژه ای پرکاربرد در جامعه امروز ما است و عمری به درازنای تاریخ اندیشه بشری داشته و پیشینه غنی در فرهنگ ایران و اسلام دارد؛ اما کمتر در مورد مفهوم، چیستی و ابعاد آن سخن رفته است، در نتیجه، درک عمیق و جامعی از صلح تاکنون حاصل نشده است و جامعه ما راه های نرفته بسیاری در این وادی پیش رو دارد. از این رو، انجمن مطالعات صلح ایران، که پیشبرد مطالعات مفهومی و تجربی و همچنین ارتقای گرایش های صلح در جامعه از اهداف اصلی تشکیل آن بوده است، بر آن شد که اولین همایش سالیانه خود تحت عنوان «چیستی صلح؛ مبانی مفهومی- نظری و چشم اندازهای راهبردی»، را با هدف آشنایی با نظریات و دیدگاه های مختلف در مورد مفهوم صلح و تبیین چشم اندازهای راهبردی برای تحقق صلح،برگزار کند. این همایش باتوجه به رویکرد «بین رشته ای» در مطالعات صلح با مشارکت اساتید، دانشوران، پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های متنوع دانشگاهی از جمله اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی، انسان شناسی، محیط زیست، علوم سیاسی و روابط بین الملل، حقوق، علوم دقیقه، تربیت بدنی و... برگزار می شود.
محورهای همایش:- مفاهیم و نظریات میان رشته ای صلح- مؤلفه های نظری و راهبردی صلح پایدار- جنبش های زیست محیطی و مفهوم صلح سبز- رویکردهای روانشناختی و انسان شناسی صلح- صلح؛ حقوق شهروندی و حکمرانی خوب- رویکردهای جامعه شناختی در مطالعات صلح- رسانه، ارتباطات و فرهنگ صلح- الگوهای نظری در آموزش صلح- نظریه های دینی و الهیات صلح- چشم انداز مفهومی به مشارکت زنان و جوانان در فرآیندهای صلح- توسعه اقتصادی، جهانی شدن و صلح- مفهوم پردازی در مطالعات صلح و ورزش- هنر صلح
تقویم همایش:
مهلت دریافت چکیده تا تاریخ 15 مرداد 1396
مهلت داوری چکیده تا تاریخ 1 شهریور 1396
مهلت دریافت مقاله تا تاریخ 1 مهر 1396
زمان برگزاری همایش: چهارشنبه 3 آبان 1396
دبیر علمی همایش: آقای دکتر محمدامین قانعی راد
دبیر اجرایی همایش: دکتر شقایق حیدری
آدرس ایمیل همایش:ipsan_conference@yahoo.com
شماره تماس: 09227479506
برگزار کننده: انجمن علمی مطالعات صلح ایران
مشارکت کنندگان:انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن علوم سیاسی ایران
فرمت مقالات:- مقالات باید به شکل فایل (word) و به زبان فارسی ارسال شود.- چکیده مقالات باید دارای بیان مسئله، سؤال اصلی ، فرضیه بوده و در چکیده مشخص شده باشد.- عنوان علمی، آدرس ایمیل و شماره تماس نویسنده و نویسندگان قید شده باشد.- حجم چکیده نباید بیشتر از 300 کلمه باشد.- چکیده باید دارای 5 کلید واژه باشد.- نحوه رفرنس دهی در اصل مقالات باید به شکل درون متنی باشد.- چکیده و اصل مقالات فقط از طریق نشانی پست الکترونیک همایش قابل دریافت خواهند بود.
نکاتی در مورد همایش:- شرکت در همایش رایگان است.- به شرکت کنندگان در همایش گواهی حضور اعطا می شود.- کتاب چکیده های همایش منتشر می شود.- مقالات برتر همایش در مجلات تخصصی منتشر می شود.
گزارش یک نشست؛
برنامه درسی مبتنی بر صلح
انجمن مطالعات برنامه درسی ایران با همکاری انجمن علمی مطالعات صلح ایران نشست «برنامه درسی مبتنی بر صلح» را در خانه اندیشمندان علوم انسانی در چهارشنبه 19 اسفند 1394 برگزار کرد.
در نشست «برنامه درسی مبتنی بر صلح» که در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار گردید «علیرضا صادقی» مسوول گروه برنامه درسی و فرهنگ، «محمد امین قانعی راد» رییس انجمن جامعه شناسی ایران، «مجتبی مقصودی» رییس انجمن مطالعات صلح ایران به بیان دیدگاه های خود پرداختند.
* تنوع اجتماعی بعنوان سرمایه در ابتدای نشست «محمد امین قانعی راد» رییس انجمن جامعه شناسی ایران، «صلح» را فقدان جنگ، همدلی و تفاهم، داشتن مناسبات انسانی مبتنی بر اخلاق، ارتباط انسانی، حل تعارض ها و جامعه فارغ از خشونت، تعریف می کند. به نظر ایشان مدارس ما فاقد برنامه درسی هستند که بتواند صلح را تامین کند. در گذشته برخی از دروسی که مربوط ادبیات فارسی بود به مساله صلح می پرداخت و به دانش آموزان از خود گذشتگی، عدم خشونت، فرهیختگی، روحیه گفتگو، همدلی و تفاهم را منتقل می کرد اما اکنون، دروس آموزشی ما نگرش های قالبی و پیش داوری قومیتی، مذهبی، جنسیتی و طبقاتی و... را القا و تقویت ممی کنند. پیدایش «تنوع اجتماعی» مهمترین تحول اجتماعی در دوران معاصر بوده است. تنوع اجتماعی همانند «تنوع زیستی» دارای اهمیت زیادی می باشد ما برای غنی تر کردن زندگی، بارور کردن فرهنگ، توسعه اجتماعی و پیشرفت تمدن می بایست تنوع و تفاوت اجتماعی را به شکل یک «سرمایه» نگاه کنیم و همانند «تنوع زیستی» به «تنوع اجتماعی» اهمیت بدهیم. در اینجا این بحث مطرح می شود که این تنوع اجتماعی در فقدان فرهنگ صلح، می تواند آسیب زا باشد و به گسترش خشونت در بین گروه های اجتماعی بیانجامد. پس این تنوع اجتماعی از طرفی ظرفیت خلاق دارد و از طرفی هم نقش ویرانگر دارد. ممکن است تنوع اجتماعی، گروه ها را در مقابل هم قرار داده و زندگی اجتماعی را با خطر مواجه سازد. ما باید به سمت جامعه ای برویم که تنوع کمتری دارد یا جامعه ای متکثر و متنوع همراه با تضاد میان گروه ها؟
برخی از اندیشمندان به تکثرگرایی (Pluralism) و تنوع فرهنگی (Cultural Diversity) در جامعه باور دارند، به نظر آنها پذیرش تکثرگرایی، باعث شکل گیری نسبیت (Relativity) اجتماعی و معرفتی می گردد. برخی دیگر از زاویه مخالف به مساله می نگرند و به یگانگی (Monism) در جامعه اعتقاد دارند از نظر آنها چندگانگی باعث تفرق و چند دستگی در جامعه می گردد. از سوی دیگر ما دیدگاه هایی در فلسفه و جامعه شناسی داریم که جنگ و تضاد را «نیروی حیاتی» (Vital Force) می داند. به نظر آنها جنگ و تضاد نه تنها نامناسب نیست بلکه «پیش راننده» (Driver) تاریخ می باشد و تمدن را یک مرحله به جلو می برد. به نظر آنها گروه های متکثر در برهه های خاص تاریخی در فرایندهای مانند جنگ و نزاع مسائل خود را حل می کنند تا تاریخ به پیش رود. نظریه بقای اصلح چارلز داروین در زیست شناسی (تنوع زیستی Bio Diversity)، «تکامل اجتماعی» هربرت اسپنسر در جامعه شناسی (تنوع اجتماعی Social Diversity)، و آرای فلاسفه ای چون هگل، و به تبعیت از آن کارل مارکس که «دیالکتیک» (Dialectic) را اصل اساسی تاریخ می دانند. از نظر هگل و مارکس طرفداران صلح، محافظه کار و دشمنان نوآوری محسوب می شوند. در این مورد حتی اندیشمندانی چون هانا آرنت در کتاب خشونت، فرانتس فانون، مغضوبین روی زمین، ژرژ سورل در بحث سندیکالیسم و سارتر، جنگ و ستیز را در عرصه تمدن مطرح می کنند و حتی برای خشونت تقدس قایل می شوند. در نزد آنها تقدس خشونت دارای بار ارزشی و انقلابی می باشد. و حتی در جاهایی برای آن «توجیهات قدسی» نیز قائل می شوند. مثل بحث دفاع از سرزمین و آیین که در فضای مذهبی، ناسیونالیستی و روشنفکری کشورها وجود دارد. در بین فلاسفه، تقسیم بندی نیچه یعنی فرهنگ «دیونیزوسی و آپولونی» از اهمیت بالایی برخوردار است.
در دوران روم و یونان فرهنگ دیونیزوسی (خدای شراب و شادکامی) حاکم بود و در آن انسان ها می جنگیدند و از زندگی لذت می بردند. به نظر نیچه، این نوع فرهنگ انسان های والایی را بوجود می آورد. در دوره آپولونی (خدای تفکر و تامل) ما شاهد شکل گیری انسان های ضعیفی هستیم که به تفکر و تامل بها می دهند. همین امر مانع بروز عقده های آنها شده و باعث تبلور آن بشکل عقلانی و اندیشه ای آن می شود. به نظر نیچه انسان آپولونی برعکس دیونیزوسی، کینه توز می باشد. ما چگونه انسانی را در جامعه و چه دانش آموزی را مدرسه می خواهیم پرورش دهیم؟ بچه های بی تفاوت، بی انگیزه و سربه زیری که تولید تنش نمی کنند و بلد نیستند از حقوق خود دفاع کنند و بر عکس آموزشی که به آنها داده شده، دست به خشونت می زنند؟ یا کسانی که شیوه حل مسائل را از طریق گفتگو بلد می باشند؟ قانعی راد تاکید می کند، روح انسان نیاز دارد، انرژی عاطفی در آن تولید، برانگیخته و در موقعیت هایی تخلیه شود و این روند برای بوجود آمدن انسان انرژیک لازم می باشد. مشکلی که مدارس ما دارد این است که انسان انرژیک تولید نمی کند. ما باید صلح را تمرین کنیم و گزاره های آن را تبدیل به عادت واره کنیم. برای «عمل» (Practice) صلح می بایست برنامه درسی ایجاد شود که در آن بچه ها در موقعیت تعارض قرار گیرند. ما باید عرصه هایی را فراهم کنیم تا بچه ها در مدارس حس خشونت مدنی، سازمان یافته و مهار شده را تمرین و کنترل کنند. ما از نظر سلامت روانی به تنش (Tension) و اشتیاق (passion) نیاز داریم. باید به دانش آموزان مهارت ابراز مخالفت، گفتگو، خود کنترلی، و فیصله اختلاف را یاد بدهیم و آنرا تمرین کنیم. پس مدارس ما به جای انتقال صلح، فضا را برای ایجاد تعارض و حل آن (به شکل بازی) مهیا کند. امروزه ورود تلفن همراه به زندگی بچه ها باعث شده که آنها به جای بازی در فضای واقعی، گوشه آپارتمان به بازی های مجازی مشغول باشند که این موجب کینه خواهد شد چون در موقعیت تعارض و حل آن در تجارب عینی روابط اجتماعی قرار نگرفتند. *
فقدان مولفه صلح در دروس علوم سیاسی سخنران دوم نشست «مجتبی مقصودی» رییس هیات مدیره انجمن مطالعات صلح ایران بود به نظر وی نظام آموزشی به مجموعه ساختارها، نهادها و فرایندها در ذیل نظام فرهنگی اطلاق می شود که متولی امر آموزش و تعلیم است و مسوولیت نظارت و راهبری امر آموزش در جامعه را دارا می باشد. در هر نظام آموزشی چند عنصر برجستگی دارد:
اهداف و چشم انداز نظام آموزشی، ابزارها و مکانیزم های آموزشی (فضا و امکانات آموزشی)، کمیت و کیفیت آموزش دهندگان(معلم و استاد، سطح دانش و بینش)، جامعه هدف، فرایند آموزشی و برنامه آموزشی و درسی. برنامه درسی در جامعه ایران به چند مقطع تقسیم می شود؛ هرچند طبیعی است که نقش اصلی، هویت ساز و جامعه پذیر نمودن جامعه هدف برای مقاطع اولیه تحصیلی است. با این حال ما شاهد مقطع پیش دبستانی، مقطع دبستانی – راهنمایی، مقطع متوسطه و دبیرستانی، دوره دانشگاهی، مقطع بزرگسالان و برنامه های درسی آزاد هستیم. عنصر اصلی این نظام آموزشی، اهداف و چشم انداز نظام آموزشی است.
نظام آموزشی چه انسانی را می خواهد، خلق کند انسان آرمانی چه نوع انسانی است و به دنبال چه هدفی می باشد. معمولا در هر نظام آموزشی، ارزش های مسلط از دل نظام آموزشی بروز پیدا می کند، برنامه درسی جزیی از نظام آموزشی هر کشور و برآیند هدف گذاری های و جهت گیری های فرهنگی و جامعه پذیری سیاسی است. محتوای برنامه درسی مبتنی بر صلح دارای موارد زیر می باشد: «آموزش تساهل و رواداری»، «آموزش حقوق بشر و نوع دوستی»، «آموزش گفتگو و ظرفیت سازی آموزشی برای ایجاد فضای گفتگوی انتقادی»، «شناسایی و احترام به تفاوت ها اعم از نژادی، قومی، زبانی، مذهبی و دینی و احترام به تنوع عقاید و باورها»، «تعاون وهمبستگی و پذیرش شهروندی»، «مسوولیت پذیری در حوزه فردی و جمعی وحرفه ای»، «افزایش آستانه تحمل فردی و انتقادپذیری اجتماعی»، «آموزش حل مسالمت آمیز اختلافات و بهره گیری از ظرفیت های خشونت پرهیزی در متون درسی». این برنامه اهداف زیر را دنبال می کند: - آموزش راه و روش و سبک زندگی مبتنی بر صلح و دوستی - آموزش صلح، آشنایی و دوستی با خود - آموزش صلح، آشتی و دوستی با همنوع (همنوع پروری) - آموزش احترام به تنوع عقاید و باورها - آموزش صلح با محیط زیست - آموزش صلح با حیوانات - آموزش اجتناب از طبیعی سازی خشونت در زندگی روزمره و تلطیف فضای روزمره و حرکت بسوی جامعه ی امن تر 320
گفتگو و تعامل تنها راه نجات خاورمیانه و ضرورت شکل گیری کمپین صلح خواهی
مصاحبه با خبر آنلاین
سعید جعفری/ سه شنبه 20 بهمن 1394
/ http://khabaronline.ir/
مقصودی: تنها راه نجات خاورمیانه گفتگو، تعامل و شکل گیری اعتدال با محوریت ایران، ترکیه و عربستان است
بین الملل > دیپلماسی -
رئیس سابق انجمن علوم سیاسی ایران در کافه خبر معضلات و مشکلات پیرامون عدم شکل گیری تفکر صلح خواهی در منطقه خاورمیانه را مورد بررسی قرار داد.
سعید جعفری
نگاه حذفی تنها به تشدید منازعات منتج می شود. این جمله کلیدی گفتگوی حاضر است. مصاحبه با رئیس سابق انجمن علوم سیاسی ایران. مجتبی مقصودی به کافه خبر آمده بود تا درباره راهکارهای ترویج اندیشه صلح طلبی بگوید.
رئیس انجمن مطالعات صلح معتقد است "دو عامل سبب جدی تر شدن مفهوم صلح خواهی در منطقه خاورمیانه شده است. نخست واقع گرا شدن نخبگان و دیگری حس ناامنی و خشونت از سوی توده مردم". این دو مولفه باعث شده تا امید برای شکل گیری کمپین صلح خواهی در منطقه تقویت شود. استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی. واحد تهران مرکز همچنین بر این نظر است "تفکر حذفی و هویت سازی های ایدئولوژیک جز بر سامان ناامنی و خصومت ورزی برقرار نخواهد بود". مقصودی همچنین ترویج نگاه بین الاذهانی و فهم مشترک را راهکاری ضرورری برای دستیابی طرف های مختلف مناقشه به منافع ارزیابی کرد و اظهار داشت "جز با در نظر گرفتن منافع همه گروه های حاضر، صلح و آرامش حاصل نمی آید". مشروح پرسش و پاسخ ما با عضو هیئت مدیره انجمن علوم سیاسی ایران را در ادامه می خوانید.
بحث را با موانع شکل گیری مفهوم و اندیشه صلح در منطقه خاورمیانه آغاز کنیم. ما عموما از جنگ به معنای خشونت آمیزش زیاد می شنویم و مفاهیم و اندیشه های جنگ شناسی بیش از صلح شناسی مورد عنایت قرار می گیرد و مبنای عملی اش هم دیده می شود. ولی تلاش ها در جهت تبیین و تسری صلح در منطقه کمتر دیده می شود. ریشه یابی و ریشه شناسی این بحران به کجا باز می گردد؟ به روحیات مردم منطقه مربوط است، کم کاری نخبگان را باید مسئول بدانیم یا عوامل دیگری مورد توجه است؟
در منطقه خاورمیانه ما با دو دسته نیروها مواجه هستیم. اگر بخواهیم سنجشی میان این نیروها داشته باشیم به نظر می رسد به دلایل متعددی وزن نیروهای صلح طلب و مصالحه جو تضعیف شده و جایگاه و پایگاهشان را از دست داده باشند. یک دلیل تضعیف وضعیت و جایگاه طبقات متوسط اجتماعی و اقتصادی به دلیل تحولات اخیر باشد که در نتیجه توان این نیروها رو به تنزل گذاشته است.
نکته کلیدی این صلح خواهی با تجربیات قبلی در این است که مطالبه ی جدید غیر سیاسی است؛ بدین لحاظ، صلح فی النفسه در حال تبدیل شدن به یک مفهوم ارزشی است. مشخصا در این سال ها جایگاه و پایگاه اقتصادی طبقه متوسط مطالبه گر در اکثر این کشورها تضعیف شده است. دومین عامل هم این است که اگر در گذشته نوعی فضای رقابتی میان شرق و غرب وجود داشت و روشنفکران با مددجویی از این رقابت به تبیین نظرات خود و یارگیری می پرداختند و قدرت مانور داشتند، با تغییر فضا و یکدست شدن فضا به نفع سرمایه داری لیبرال، مواضع نیروهای فرهنگی و روشنفکری صلح طلب تضعیف شده است. تجربه دیگری هم که حاصل آمد تجربه سیاست خیابانی است. یعنی فهم سیاسی، سیاست در جایگاه آرمانی و مدینه فاضله تا اندازه ای رنگ باخت. بخش هایی که تولید کننده اندیشه و ایده و عمل بودند و نهایت آن ایده های روشنفکری بودند به دولت هایی انجامید که خیلی مطلوب نظر جامعه روشنفکری نبود و در نتیجه سرخورده از آن نگاه آرمانی از دولت های سوسیالیستی در سطح منطقه گرفته تا دولت های ناسیونالیستی عربی و حتی برخی از دولت های اسلامگرا در کل جامعه مشاهده شد و موجبات سرخوردگی جریان های آوانگارد جامعه گردید. به نظر می رسد نیروهایی که با آگاهی و فهم درست می توانستند پیش قراول اندیشه و پرچم صلح شوند به دلایلی چون تجربه تاریخی، ناتوانی در برآورده ساختن نگاه و ایده های آرمانی در استقرار دولت های دموکراتیک به حاشیه رانده شدند. نقش نظام های اقتدارگرا و ایدئولوژی های اقتدارگرا و حامیان آنها افزایش پیدا کرد. در واقع در پی استقرار و روی کار آمدن دولت های اقتدارگرای ایدئولوژیک شاهد رادیکالیزه شدن کل فضای منطقه هستیم. یعنی با هویت سازی های افراطی و ایدئولوژیک عملا جوامع آنتاگونیستی و تضادها ترمیم ناپذیر و آشتی ناپذیر شد.