دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روشنفکران» ثبت شده است

۱۰
آذر

خبرگزاری کار ایران. چهارشنبه 10 آذر 1400

https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1163883

در گفت‌وگوی مجتبی مقصودی با ایلنا مطرح شد؛

اصولا دموکراسی، همواره در حال "صیرورت" است. حتی امروز، پیشرفته‌ترین دموکراسی‌ها نیز در حال "شدن" و "ترقی" هستند. اینگونه نیست که در دموکراسی‌ها از ابتدا همه شهروندان دارای حق رأی بوده و مشارکت داشته باشند. در ایران نیز همین روال جاری بود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، امروز ۱۰ آذر، سالگرد شهادت سیدحسن مدرس است. مدرس در دوران سلطنت رضاشاه، بخشی از زندگی‌اش را در تبعید گذراند. در همان دوران تبعید بود که توسط مأموران امنیتی به شهادت رسید. در تقویم کشور، این روز را با عنوان روز مجلس می‌شناسیم. در همین رابطه مجتبی مقصودی (بنیانگذار و رییس هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی) ضمن بررسی روند روبه رشد دموکراسی در تاریخ مجلس ایران گفت: «بخش اعظمی از این خواسته (داشتن مجلس) به رفت و آمدهای ایرانیان به فرنگ بازمی‌گشت. کسانی که به فرنگ رفت و آمد داشتند، نوعی از توسعه‌گرایی و قانونمندی را می‌دیدند که می‌توانست آرزوی هر ایرانی باشد.» مقصودی که بین سالهای ۸۰ تا ۸۴ مدیریت گروه سیاست دفاعی دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی را عهده‌دار بود، گفت: «نهادهای حکومتی همچون مجلس، از جمله دستاوردهای تفکر غربی است. الگوبرداریِ ما در این مورد خاص، از همین غرب بود. اولین کاری که در مجلس رخ داد، ترجمه متون قانون اساسی دیگر کشورها است. در غرب اما ضمن چنین فعالیت‌هایی، کلیسا به عقب رانده شد و سیاست و دیانت را از هم جدا کردند.» عضو هیئت مدیره انجمن علوم سیاسی ایران با اشاره به نقش همیشگی روسیه و انگلیس در تعیین قدرت در ایران ابراز داشت: «روس‌ها ترجیح می‌دادند تنها در مذاکره و معامله با شاه، بتوانند منافع خود را تأمین کنند. چنین روندی ضمن وجود یک مجلس قدرتمند، دچار اختلال می‌شود. حتی در بند هفت عهدنامه‌ی ترکمنچای روس‌ها تعهد کردند که در رقابت شاهزادگان برای جانشینی شاه، از عباس میرزا به عنوان ولیعهد حمایت کنند. بدین ترتیب روس‌ها در مقابل مشروطه خواهان و انگلیسی‌ها در کنار مشروطه خواهان بودند.» با مطالعه این مصاحبه می‌توانید با تفاوت‌های مجلس اول و مجلس دوم عهد قاجار، نقش روحانیون در شکل‌گیری مجلس، رویکرد شاهان قاجار، پهلوی‌ها در قبال مجلس بیشتر آشنا شوید.

در ۱۵ مهرماه ۱۲۸۵ خورشیدی اولین مجلس در ایران افتتاح می‌شود. جرقه‌ی این تفکر که «باید در ایران مجلس داشته باشیم»، از چه موقعی زده شد؟ رفت و آمدهای روشنفکران به کشورهای خارجی و بخصوص اروپایی، چه تاثیری در این مساله داشت؟

از شما تشکر می‌کنم که در این بحبوحه، یادی از مجلس و تاریخ آن داشتید. برای پاسخ به این سوال باید در قدم اول، به رشد سرمایه‌داری در ایران اشاره کرد. می‌دانیم که سرمایه‌داری دارای الزاماتی است؛ از جمله اینکه باید از فئودالیته فاصله گرفت. از طرفی رشد بورژوازی نیاز به امنیت و جمعیت شهرنشین دارد. بخش مهمی از شکل‌گیری فرایند انقلاب مشروطه متأثر از رشد و گسترش همین فرماسیون بود. بورژوازی ملی و از جمله بورژوازی تجاری به نوبه خود، به قانون و نظم نیاز داشت. ضمن اهمیت سرمایه‌داری در اجتماع، حاکمیت نباید به آن دست‌اندازی می‌کرد؛ چراکه مهمترین منشاء ناامنی نسبت به امنیت سرمایه و گسترش سرمایه‌داری شخص شاه بود. لذا برای ادامه‌ی روند رو به رشدِ سرمایه‌داری، باید دارای نظم و نسق قانونی و به ویژه نهاد قانون اساسی می‌شدیم که طبق آن سرمایه‌داری رو به رشد می‌توانست با خیال آسوده‌تری و احساس امنیتی بیشتری فعالیت داشته باشد. در چارچوب این قانون اساسی حقوق ملت به رسمیت شناخته شده و مناسبات حقوقی دولت و ملت مشخص می‌شد.

بخش اعظمی از این خواسته (داشتن مجلس) به رفت و آمدهای ایرانیان به فرنگ بازمی‌گشت. کسانی که به فرنگ رفت و آمد داشتند، نوعی از توسعه‌گرایی و قانونمندی را می‌دیدند که می‌توانست آرزوی هر ایرانی باشد. در مجموع، تن دادن به قانون و توسعه اصلی‌ترین دلایلی بود که کشور را به سمت تأسیس نهاد پارلمان شدن سوق داد. از طرفی بعد از سال‌ها فعالیت برای قانونمند شدن کشور، هنوز ایران به لحاظ قانونی، درجا می‌زد و پیشرفتی را کسب نکرده بود. به همین علت فرنگ رفته‌ها و روشنفکران یا منور‌الفکران سعی کردند موسسات تمدنی را به ایران منتقل کنند. استقرار قانون اساسی از جمله خواسته‌های این افراد بود. تاسیس مجلس موسسان و مجلس شورای ملی از جمله محصولات این مطالبات شد. منطقا طی تأسیس این نهادها، کشور رنگ قانون به خود می‌گرفت و رفتارهای مردم و دولت، بر اساس معیار مشخصی، تعیین می‌گردید و به عبارتی حقوق ملت تأیید و تثبیت و حقوق دولت تحدید می‌شد.

در آن دوره‌ جامعه‌ی روحانیت بر طبق شریعت، قوانینی را در روابط بین مردم اعمال می‌کردند. آنها حتی در دعاوی مردم هم حکمیت داشتند. با این وصف ضمن تلاش برای تاسیس مجلس، اعتراضی از سوی روحانیون در دوران مظفر‌الدین شاه و محمدعلی شاه، نمی‌بینیم. علت چیست؟

بله؛ آنها نیز در آن دوران همراهی می‌کنند. بخشی از افرادی که خواهان تغییر وضعیت بودند، از بازاریان یا طبقه متوسط سنتی هستند. بعد از اینکه مجلس توسط محمدعلی شاه به توپ بسته می‌شود، انقلابیون به ائتلاف با اقشار مختلف مردم، (ازجمله روسای ایلات و قبایل گوناگون از جمله سردار علی‌قلی‌خان اسعد بختیاری و محمد ولی خان تنکابنی یا سپهدار اعظم) تن می‌دهند. اگر در ابتدا خواسته‌های آنها مقداری رادیکال بود، در ادامه و در مجلس دوم، برخی از خواسته‌ها را کنار می‌گذارند. در قدم بعدی به جهت حضور اقشار گوناگون مردم، خواسته‌ی تدوین قانون اساسی پررنگ‌تر شد. بعدها روزنامه‌هایی نیز به این رویه پیوستند و دست به روشنگری زدند. این یک حقیقت است که ایرانیان خارج از کشور، نقش مهمی در این قضیه داشتند. آنها نیز مانند سایر مردمان، تعلق خاطر جدّی به ایران داشتند. البته فراموش نکنیم که برخی از خبرگان سیاسی، (مثل میرزا حسین خان سپهسالار، از جمله نسل سومی‌های اصلاح‌طلبان که بعد از عباس میرزا و امیرکبیر به مسئولیت می‌رسد) نقش مهمی را در این زمینه ایفا می‌کنند. او وزیر خارجه، وزیر جنگ و معروف به مشیرالدوله بود و سعی داشت برخی از موسسات تمدنی را در کشور ایجاد کند. سپهسالار، به تنهایی خدمات چشمگیری در زمینه‌ی ایجاد روشنگری در کشور داشت. در چنین فضایی، برای علما فعلا صدر و ذیل قضیه‌ی تأسیس مجلس و قانونمندی چندان مشخص نیست. البته اینکه فکر کنیم همه‌ی روحانیانِ وقت، در سیاست دخالت داشتند، باید گفت خیر؛ همه آنها در سیاست شرکت نمی‌کردند.

یعنی بخشی از روحانیون آن زمان، دین خود را از سیاست جدا کرده بودند و در قبال مساله‌ی قانونمندی جامعه و تاسیس مجلس، سکوت پیشه می‌کردند.

بله؛ همینطور است. شاید به اندازه انگشتان دو دست، سراغ نداشته باشیم که روحانیون آن زمان در چنین مسائلی موضعگیری کرده باشند. در مجموع به لحاظ تاریخی، آن تعداد از علمایی که در عصر قاجار فعالیت سیاسی داشتند، ضمن همراهی با بازاریان، قدم در راه قانونمند کردن کشور گذاشتند.

بورژوازی تجاری در آن زمان نیاز به امنیت داشت. به عنوان نمونه، کسانی مثل برادران حاج امین الضرب و امثال اینان تجار بزرگی بودند که در قبال فعالیت‌هایِ خود، احساس آرامش و امنیت نداشتند. عامل ناامنی در آن زمان شاه بود. قائم مقام فراهانی، امیرکبیر و حاج ابراهیم کلانتر از جمله افرادی بودند که توسط همین شاهان کشته می‌شدند. طبیعی است که تجار به چنین وضعیتی خوشبین نیستند. لذا برای آرامش، راهی نیست جز اینکه متمسک به ابزارهای نوینی شوند تا شاید اینگونه فرجی حاصل شود. مردمی که راه به جایی ندارند، در حاشیه قرار دارند و صدایشان شنیده نمی‌شود برای رهایی به هر چیزی که چشم انداز رهایی را ایجاد کند، متمسک می‌شوند و از ابزارهای مدرنیته بهره می‌برند.

  • مجتبی مقصودی
۰۴
بهمن
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران؛ اول بهمن 1390http://jamaran.ir/fa/NewsContent-id_20175.aspx   اشاره: دکتر مجتبی مقصودی، استاد علم سیاست و رییس انجمن علوم سیاسی ایران، میهمان برگ چهارم اقتراح « برابری قومی؛ بینش عدالت‌طلبانه قومی و مذهبی معمار نظام » پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران است. وی در این گفتگو، با تحلیل تاریخی مساله قومیت در ایران، به تاکید بر رعایت حقوق شهروندی و حقوق قومیت ها، اجرای اصل 15 را نخستین راه چاره می داند و می گوید: نباید در شرایط فعلی اجرای اصول ۱۵ و ۱۹ را به تعلل واگذار نماییم. این استاد علوم سیاسی، در جای دیگری از گفتگو می گوید: متاسفانه همچنان کفه ترازو به سمتی سنگینی می کند که در ایران مسایل قومی  به خارجی ها پیوند زده و از تحلیل و تبیین واقعی، همه جانبه نگر و واقع بینانه سرباز زده می شود.     آقای دکتر! شما در کتاب «تحولات قومی در ایران؛ علل و زمینه ها» دو  واژه مهم را در حوزه مطالعات قومی مفهوم یابی کردید؛ قومیت و بحران قومی. در ابتدای مصاحبه می خواهم به همین دو مفهوم بپردازیم. برخی از صاحبنظران بر این نکته تاکید دارند ، که در جامعه ایران پدیده و تحولی به نام بحران قومی نداشته و نداریم. برای من جالب بود که شما ضمن نقض این دیدگاه، این بحران قومی را بررسی و تشریح و در مواردی انضمامی و مصداقی کرده، به توصیف و چند و چون آن پرداخته اید. می‌خواهم ابتدا شما تعریفی جامعه شناختی از قومیت در ایران ارائه کنید بعد بحث های بعدی را پی بگیریم.    قوم و قومیت و هویت قومی با مولفه های فرهنگی مثل زبان، مذهب، پیشینه تاریخی، سنن دیر پا، سمبل های فرهنگی و ...  مورد شناسایی قرار می گیرد.‌ دومین عنصر در شناسایی قوم و قومیت و هویت قومی تعاملات اجتماعی است این تعاملات اجتماعی موجب شکل گیری هویتی به نام قوم می شود. این تعامل به دو گونه است یک تعامل درون قومی و دیگری تعامل با دیگران. تعامل درون قومی باعث انسجام و هویت یابی می شود و تعامل بیرونی هم از طریق غیریت سازی و دیگرشناسی، خود و هویت قومی معنا پیدا می کند سومین عنصر موثر در فهم قوم، قومیت و هویت قومی، آگاهی قومی است. وجود این سه عنصر تعلقات قومی را رقم می زند؛ بدین لحاظ  مفهوم قومیت مفهومی جدیدتر از اقوام است. اقوام در همیشه‌ی تاریخ وجود داشته است اما همزمانی این سه عنصر؛ یعنی وجود شناسه های فرهنگی، آگاهی  های هویتی و تعاملات اجتماعی در قرن بیستم و گسترش وسایل ارتباطی و اطلاعاتی باعث شد جوامع به لحاظ هویتی بیش از گذشته از هم تفکیک شوند و مفهوم هویت قومی برجسته شود    و آیا در ایران، با همین تعریف شما، مفهوم قومیت شکل گرفته است؟ یعنی مثلا قومیت را با این سه مولفه ای که گفتید می توانیم بر کردها اطلاق کنیم؟   بله. در ایران نیز هر سه عامل مذکور به ویژه از قرن بیستم موجبات شکل گیری و به مفهوم دقیق تر برجسته سازی هویت های قومی شد. هر چند در گذشته جامعه ایران، جامعه ای ایلی- عشیره ای بوده است، ولی همزمان با شکل گیری مفهوم دولت مدرن، مفهوم قومیت نیز شکل گرفت. به عبارتی هویت های قومی هم متاثر از شکل‌گیری مفهوم ناسیونالیزم در معنای کلان آن در کشور شکل گرفت. با تدوین قانون اساسی و استقرار دولت مدرن هویت ناسیونالیستی جدید و "ما"ی جدید پا به عرصه وجود گذارد. در قبال برجسته سازی این "ما"ی جدید، "ما" های قومی نیز برجسته سازی شد. بعد هم در طول دوران حاکمیت پهلوی این هویت سازی ناسیونالیستی برجستگی و نمود بیشتری پیدا کرد و بارز شد.    برخی صاحبنظران این نکته را مطرح می کنند که مفهوم قومیت، مفهومی انفعالی و تدافعی است یعنی هویت خواهی های قومی محصول نفی و انکار است. اگر چه در رویکرد کلان؛ انکار و رد این نظریه مشکل می باشد ولی قطعا در ایران برجسته سازی سیاست نفی و انکار بلاموضوع می نماید. به علاوه نباید از یاد برد که بخشی از این هویت سازی ها و هویت خواهی ها محصول دنیای مدرن است. در خلال شناسایی هویت ملی، ابزارهای آموزشی و رسانه ای عصر مدرن، این فرصت را در اختیار ما قرار می دهد که ما هویت محلی و قومی خودمان را هم بشناسیم.
  • مجتبی مقصودی