دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۳۹۰ مطلب با موضوع «گفتگو و هم اندیشی» ثبت شده است

۳۱
شهریور
نگاهی به انجمن علوم سیاسی ایران در گفت‌وگو با مجتبی مقصودیاز اندیشه آرمانشهری تا واقع‌گرایی                                                                                                          روزنامه فرهیختگانشماره 1481، دوشنبه 31 شهریور 1393، ص 7سیرانوش موسوی      حوزه علوم سیاسی کشور در سال‌های اخیر، به‌ویژه در یک دهه گذشته با فعالیت‌های گسترده‌ای علمی روبه‌رو بوده است. نام انجمن علوم سیاسی ایران، به‌عنوان یک نهاد کاملا تخصصی و علمی بر سر زبان‌هاست. کسب رتبه «الف» از سوی کمیسیون انجمن‌های علمی کشور و برگزاری حدود 30 همایش ملی، نشست‌های کارشناسی، جلسات نقد و بررسی کتاب و راه‌اندازی سه دفتر منطقه‌ای در تبریز، مشهد و زنجان، برگزاری کارگاه‌های آموزشی و گسترش رویکرد علمی به دانش سیاست به واسطه فعالیت‌های انجمن علوم سیاسی ایران، بهانه‌ای شد تا با مجتبی مقصودی، دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، موسس و رئیس سابق انجمن علوم سیاسی و مدیرمسئول و سردبیر پژوهشنامه علوم سیاسی ایران گفت‌وگویی داشته باشیم و از فعالیت‌های جاری و پیش روی ایشان و همچنین از روند کتاب انجمن علوم سیاسی از آرمانشهری تا واقع‌گرایی جویا شویم.   ایده تالیف کتاب «انجمن علوم سیاسی از اندیشه آرمانشهری تا واقع‌گرایی» از چه زمانی در شما تقویت شد؟    به دنبال استعفا از ریاست هیات‌مدیره انجمن علوم سیاسی فرصتی به دست آمد تا پس از 10 سال فعالیت همه‌جانبه و طاقت‌فرسا برای راه‌اندازی، استقرار، تثبیت و تعالی نهادی فراگیر، علمی و تاثیرگذار در حوزه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، استراحتی بکنم و کاری را که از دو سال قبل با همکاری یکی از پژوهشگران ارشد آغاز کرده بودم با شتاب بیشتری پیش ببرم و اثری را درحدود 500 صفحه آماده انتشارکنم. کتاب «انجمن علوم سیاسی ایران و سیاست‌ورزی؛ از اندیشه آرمانشهری تا واقع‌گرایی» محصول تلاش‌های دو ساله‌ و مشترکی است که اگر تعریف از این اثر نباشد در نوع خود کم‌نظیر است.  چرا موضوع و عملکرد انجمن علوم سیاسی ایران را دستمایه فعالیت خود قرار دادید؟    از نظر من و بسیاری از ناظران بی‌طرف، بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین نهاد حوزه علوم سیاسی کشور در یک دهه اخیر انجمن علوم سیاسی ایران است. معتقد بودم که باید 10 سال فعالیت مستمر، داوطلبانه، سخت و نتایج و دستاوردها و نقاط ضعف و قوت این نهاد خودجوش، مستقل و غیردولتی را که خود بزرگ‌ترین بازیگر و فعال در این نهاد بودم، ثبت و ضبط کنم.    ما باید زحمات تک تک همکاران دانشگاهی، دانشجویان و دیگر عزیزان را مورد طرح و بررسی قرار می‌دادیم، تا مبادا خدای ناکرده به دلیل ضعف حافظه تاریخی بخش‌هایی از جامعه ایران فراموش یا غرض‌ورزی‌های فردی و گروهی در این کار دخیل شود یا تحلیل‌ها و تفسیرهای ناصواب و غیرمنصفانه به میان آید. قصد ما ارائه روایتی متعادل، منصفانه و واقعی از تاسیس تا تثبیت انجمن علوم سیاسی ایران بود. مسئولیت تاریخی بنده و همکارانم برای تاریخ‌نگاری مسئولانه و دقت نظرهای لازم به این لحاظ بوده است، به علاوه دلبستگی عاطفی و روحی من به این نهاد که شاهد زایش، رشد، نمو و تنومندی آن بوده‌ام. من نمی‌توانستم تنها شاهدی نظاره‌گر باشم بنابراین در قالب روش‌شناسی مشاهده محور و مشارکتی این پژوهش را سر و سامان دادیم.  آیا برای انتخاب عنوان «انجمن علوم سیاسی از آرمانشهری تا واقع‌گرایی» دلیل خاصی داشتید؟   در انتخاب عنوان کتاب دو نکته مدنظر ما بود. نخست پیوند علم سیاست به‌عنوان قدیمی‌ترین علم و مادر همه علوم با حوزه عملی و اجرایی سیاست و تعامل با کنشگری سیاسی. دوم زمینه‌سازی علم سیاست با توجه به نیازها و الزامات قرن 21در قالب ارائه راهبردها و راهکارهای اجرایی برای توصیف، تحلیل و تبیین واقعی شرایط و وضعیت پیچیده ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی و نیز ارائه راهبرد و راهکار. به این لحاظ تلاش کردیم سیاست‌ورزی و واقع‌گرایی را در دستور کار علم سیاست قرار دهیم و به این شبهه منتقدان سیاست علمی که با سیاست به مفهوم رئال و عینی آن بیگانه‌اند، پاسخ دهیم.   قطعا خوانندگان و علاقه‌مندان به حوزه دانش سیاست علاقه‌مند هستند که اطلاعات بیشتری در مورد ساختار کتاب «انجمن علوم سیاسی ایران و سیاست‌ورزی؛ از اندیشه آرمانشهری تا واقع‌گرایی» داشته باشند. امکان دارد در این مورد توضیح بیشتری دهید؟    این کتاب در 10 بخش سازماندهی شده است. ابتدا چارچوب و مبانی نظری و کارکردی نهادهای علمی توضیح داده شده است. نهادسازی، تخصص‌گرایی، توانمندسازی و اثر بخشی به لحاظ آموزشی، پژوهشی، مشاوره‌ای، مشارکتی و احراز جایگاه اتاق فکر از جمله مباحثی هستند که در فصل اول این بخش به لحاظ نظری مورد طرح و بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم این فصل تاریخچه‌ای از علوم سیاسی در ایران و سپس ساختار اداری و تشکیلاتی انجمن مطرح شده است. در بخش دوم هفت همایش سالانه و اختصاصی، چهار همایش مشترک و چهار همایشی که مورد حمایت انجمن علوم سیاسی ایران بوده است در ابعاد مختلف و به صورت دقیق و تفصیلی به مثابه روندها و عملکردهای تاثیرگذار در سه فصل تشریح شده است.    15 نشست علمی با حضور ده‌ها صاحب‌نظر با طرح موضوعات حساس و مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی دستمایه بخش سوم این کتاب شد.    در اهمیت مباحث مطروحه همان بس که در این ارتباط انجمن توانست فضای گفت‌وگو در تعاملات علمی علوم سیاسی کشور را به نحو مناسبی ساماندهی کند. نشست های بررسی آسیب‌شناسی درس مبانی علم سیاست در ایران، آسیب‌شناسی روش پژوهش‌های سیاسی در ایران،  بررسی ابعاد سیاسی و بین‌المللی تهاجم اسرائیل به غزه، سلسله‌نشست‌های مطالعات امنیتی و توسعه سیاسی در ایران و شصتمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت ازجمله مباحثی است که در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش چهارم 10 کتاب شاخص و نیز آثار دکتر محمود سریع‌القلم مورد نقد و بررسی جدی از سوی صاحب‌نظران و پژوهشگران جوان قرار گرفته است.  آیا تولیدات دیگری نیز در عملکرد انجمن علوم سیاسی در سال‌های اخیر دیده می‌شود؟     بله. تولیدات علمی انجمن و از جمله سه پروژه مطالعاتی؛ ممیزی مطالعات امنیتی، ممیزی مطالعات علوم سیاسی و ممیزی مطالعات قومی، انتشار 28 شماره از پژوهشنامه علوم سیاسی با حدود 200 مقاله، هفت جلد چکیده مقاله، سه جلد کتاب و مجموعه مقالات و چند شماره گاهنامه در بخش پنجم مورد توجه قرار گرفته است. راه‌اندازی پنج کمیته تخصصی و تشکیل 10 عنوان کارگاه آموزشی به مثابه الگوهای تخصص‌گرایی و کادرسازی در فصل ششم و هفتم کتاب ارائه شده است.    کمیته‌های جامعه‌شناسی سیاسی، روابط بین‌الملل، مطالعات منطقه‌ای، اندیشه سیاسی و اقتصاد سیاسی و نیز کارگاه‌های آموزشی پروپوزال نویسی، مقاله نویسی، تحلیل گفتمان، روزنامه‌نگاری سیاسی، فن ترجمه، اندیشه سیاسی در قرن بیستم، آینده‌پژوهی و مهارت مذاکرات بین‌المللی نیز در این زمره هستند. در بخش هشتم، تجلیل از پیشکسوتان در قالب یادمان فرهیختگان دانش سیاست به مثابه تلاش‌های قابل تحسین انجمن در برقراری پیوند میان گذشته و حال مورد طرح قرار گرفته است. بررسی کمی یک دهه فعالیت انجمن علوم سیاسی ایران موضوع اختصاصی فصل نهم است. پایان بخش این کتاب یا بخش دهم این اثر پرحجم، ناظر بر بهره‌گیری از مدل تحلیلی روندهای طبیعی (استپ) و مدل سوات در تشخیص نقاط قوت و ضعف و چشم‌اندازهای انجمن علوم سیاسی ایران است.
  • مجتبی مقصودی
۱۰
شهریور
علوم سیاسی و لزوم پاسداشت سرمایه عظیم علمی مجتبی مقصودی  روزنامه فرهیختگان ویژه نامه نیمکت     جدای از پیشینه تاریخی رشته علوم سیاسی که از تلاش های علی اکبر دهخدا و مدرسه علوم سیاسی در دوران قاجار آغاز می شود  و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 سه دانشگاه و مرکز شامل دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی  و موسسه امور حزبی متکفل آموزش رشته علوم سیاسی بودند؛ در دوران جمهوری اسلامی، تدوین عناوین و سرفصل های دروس رشته علوم سیاسی به دوران پس از پیروزی انقلاب و به ویژه مقطع بروز انقلاب فرهنگی برمی گردد. بطور مشخص، اولین گام بومی سازی، انقلابی سازی و اسلامی سازی متون و سرفصل ها و عناوین رشته های دانشگاهی و به ویژه علوم سیاسی  متاثر از انقلاب فرهنگی است؛ حرکتی که خود محمل و  زمینه ساز تدوین سرفصل های جدید بر اساس الزامات و شرایط انقلابی آن روز بود که اسلامی کردن دروس در دستور کار قرار داشت.     تصمیمات و سیاستگذاری علمی- فرهنگی اوایل دهه 1360 در طول 3 دهه اخیر مبنای تدریس و آموزش در دانشگاه ها شد و علیرغم تغییرات گسترده در سطح جهان، منطقه و داخل کشور این عناوین و سرفصل ها تغییری نیافت، تا اینکه در چند سال اخیر به دلیل الزامات جدید و نیازهای فزاینده تحول در علوم انسانی برای بومی سازی، کارآمدسازی،اسلامی سازی و کاربردی سازی  در دستور کار سیاستگذاران فرهنگی قرار گرفت .     بطور مشخص، الزام به بازبینی عناوین و سرفصل های درسی ناشی از این تلقی است که رشته های علوم انسانی و از جمله علوم سیاسی ناتوان از فهم، تبیین و تحلیل مناسب، واقعی و عینی وقایع و حوادث سیاسی – اجتماعی و نیز  متناسب با ساختار نظام سیاسی جمهوری اسلامی اند. لذا در صورتی که با محتوی و بن مایه های متون اسلامی ترکیب شوند و از فرهنگ های وارداتی غربی تبری جویند مشکلات موجود در جامعه اسلامی حل و فصل خواهد شد و فهم جدید و متفاوتی در اصحاب این رشته و به ویژه دانشجویان ساری و جاری خواهد شد.     هرچند که کلید آغاز تغییرات  با توجه به مفروضات فوق چند سالی است که زده شده است اما نقطه شروع اجرایی سازی آن از رشته علوم سیاسی و از مهرماه سال جاری است.    قطعا ضرورت های تغییر و اصلاح سرفصل های رشته علوم سیاسی بر هر ناظر منصف و بیطرفی پوشیده نیست، ولی شیوه و مکانیزم های بکار گرفته شده محل بحث است که در این یادداشت مختصر،تنها به یک مورد خواهم پرداخت. واقعیت آن است که بخش قابل توجهی از اصحاب و اساتید رشته در فرایند اصلاح و تدوین سرفصل های جدید نقشی نداشته اند و از این روند یک سویه ابراز ناخرسندی می کنند.     در واقع پرسش کلیدی این است که چرا از نظرات اساتید و صاحبنظران این رشته آنچنان که باید و شاید بهره گرفته نشده است و دلایل این همکاران چیست؟ آیا خرد جمعی اصحاب دانش و علم نمی تواند در بومی سازی، کارآمدی و اسلامی سازی موثر باشد و سرفصل ها و عناوین مناسب تری تدوین کند؟    جای سئوال است که چرا انتخاب اعضاء شورای تحول رشته علوم سیاسی به دانشگاه هایی بسیار خاص محدود شده است؟ آیا این طیف می توانند آراء و اندیشه های حداقل بخش وسیعی از جامعه علوم سیاسی ایران را نمایندگی کنند؟ جای همکاران دانشگاه های مشهد، مازندران، تبریز، شیراز، اهواز، کرمان،رشت و یزد کجاست؟ و چرا تنها به تهران و آن هم به محوریت دانشگاهی خاص محدود ماند؟ آیا جا نداشت که حداقل استادانی از مجموعه دانشگاه های آزاد اسلامی اعم از واحدهای علوم و تحقیقات، تهران مرکزی، جنوب، زنجان، قزوین و اصفهان و...در این فرایند شرکت داشته باشند؟ این تلقی و رویکرد متعلق به کدامین عصر است که حذف بخش زیادی از مجموعه دانشگاهیان را از تولید محصولی که خود مصرف کنندگان آن است دور می سازد و این هم افزایی علمی و خرد جمعی را برنمی تابد و ضمن توجیه این گونه ی عنوان گذاری درسی وسرفصل نویسی، کاربرد ادبیات حذفی را برای توجیه کارکرد ناصواب خود روا می دارد؟    خواسته 160 استاد و مدرس علوم سیاسی دانشگاه های مختلف کشور آیا چیزی جز کمک به نظام آموزشی کشور و رشته علوم سیاسی است؟ چه مطالبه سنگینی وجود دارد که نظام آموزش عاجز از پاسخگویی به این درخواست محترمانه و منطقی است؟ جا دارد ریاست محترم شورای انقلاب فرهنگی و مسئولین نظام آموزشی ضمن توجه و پاسداشت این سرمایه عظیم علمی، اجتماعی و فرهنگی و فشردن دست های گرم استادانی که با دغدغه توسعه، پیشرفت و آبادانی کشور، نظام آموزشی و رشته علوم سیاسی یکپارچه آمادگی خود را برای کمک به دست اندرکاران وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام داشته و با اسم و رسم به پاخواسته اند  به گرمی بفشارد و ضمن دعوت از آنان و تکریم این عزیزان، ظرفیت ها و تمهیدات لازم را برای مشارکت علمی آنان فراهم کند.نیمکت، ویژه نامه روزنامه فرهیختگان، شماره 1434، 4مرداد1393، ص 5
  • مجتبی مقصودی
۱۲
مرداد
انجمن ایرانی تاریخ برگزار می کند: نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب «تراژدی ناسیونالیسم ناکام» تالیف دکتر مجید شریفی استاد روابط بین الملل و سیاست مقایسه ای در دانشگاه واشنگتن شرقیبا حضور نویسنده کتاب و دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی زمان: 15 مرداد ماه 1393 ساعت: 10 تا 12مکان: بزرگراه شهید حقانی، چهارراه کوشا، روبروی ورزشگاه شهید کشوری، سازمان آرشیو ملی، طبقه هفتم
  • مجتبی مقصودی
۰۵
مرداد
نگاهی به تغییرات رشته علوم سیاسی و و اتفاقات بعد از آنکار گروه یا کار فرد    روزنامه فرهیختگان در ویژهنامه روزانه نیمکت شنبه 4 مرداد خود علاوه براختصاص طرح روی جلد و انتخاب تیتری پر محتوی و جنجالی با عنوان "نگاهی به تغییرات رشته علوم سیاسی و و اتفاقات بعد از آن؛ کار گروه یا کار فرد"،  دو صفحه از 8 صفحه این ویژه نامه را به بازنگری دروس رشته علوم سیاسی  اختصاص داد.    در یادداشت یک صفحه ای اول پیوند نیک پی چهار نکته را مطرح و برجسته سازی کرده است:اول: تب و تاب تدوین مجدد سرفصل ها، مخالفت ها و اظهار نظرهای داغ متعاقب آن.دوم: اظهار نظرهای رییس کارگروه تحول علوم سیاسی در دفاع از نحوه و ساختار اصلاحات انجام شده در سرفصل ها و عناوین رشته علوم سیاسیسوم: دخالت رییس قبلی دانشگاه علامه طباطبایی در حاکمیت رویکردی خاص در تدوین برنامه سرفصل ها.چهارم: ابراز نارضایتی اساتید دانشگاه های مختلف از جمله دانشگاههای اصفهان، تربیت مدرس و شیراز در مورد این تحولات و تلاش برای انعکاس نارضایتی به مقامات کارگروه و مسئولان وزارت علوم.
  • مجتبی مقصودی
۰۵
مرداد
از علوم انسانی تا تغییر ساختارهای اجتماعی مینا علی‌اسلام ، روزنامه فرهیختگان، شماره 1435، پنجم مرداد 1393    قاسم افتخاری به ژرف‌اندیشی و پیشگامی در تحصیل و تدریس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل شهره است. اغلب اساتید برجسته علوم سیاسی، روابط بین‌الملل، حقوق و برخی شاخه‌های علوم اجتماعی از شاگردان این استاد بوده‌اند. به‌حق می‌توان او را پدر علم سیاست نوین ایران در کنار مرحوم حمید عنایت دانست. این استاد برجسته تاکنون با هیچ رسانه مکتوبی مصاحبه نداشته است. از این رو فرصتی طلایی برای ما فراهم آمد تا بتوانیم با استاد افتخاری گفت‌وگویی پیرامون وضعیت علوم اجتماعی و علوم انسانی در ایران داشته باشیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.
  • مجتبی مقصودی
۳۱
تیر
آیا سبد علوم‌ سیاسی خالی است؟دکتر محمد جواد غلامرضا کاشیعضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی   علوم سیاسی در ایران وضعیت چندان مطلوبی ندارد. دلایل این وضعیت، گسترده و متنوع است. اما من اینجا با فهم بنیادینی سروکار دارم که اساس علوم سیاسی در ایران بر آن پایه‌گذاری شده است. این تصور اساسی وجود دارد که علوم سیاسی یک علم است و قرار بر این نهاده شده که امور سیاسی در ایران مطابق با قواعد تعریف شده در حوزه این علم، موضوع شناسایی واقع شود. یک متخصص علوم سیاسی بر خلاف کسی که چندان با این علم آشنایی ندارد، می‌تواند از آنچه با ماکس وبر، دورکیم، هابرماس یا بوردیو آموخته درباره چند و چون تحولات سیاسی در ایران اظهار نظر تخصصی ‌کند. او چنان تصویر پیچیده‌ای از رویدادهای جاری تولید می‌کند که برای یک شاهد ساده تحولات، شگفت‌انگیز به نظر می‌رسد، حیرت او را برمی‌انگیزد و پشت آنچه به‌طور روزمره تجربه می‌کند، از رازهای پنهان سر درمی‌آورد.   این نقش‌آفرینی علوم سیاسی البته برای جلسات هم‌اندیشی و بحث علمی، برای نگارش رساله‌های علمی و تخصصی، حتی برای گپ و گعده‌های خصوصی کارآمد بوده است اما دردی از مشکلات عینی در حوزه سیاسی ایران درمان نکرده است. بخش‌های اجرایی در کشور، کمتر خود را نیازمند نظر یک متخصص علوم سیاسی یافته‌اند و به نظر جامعه‌شناسان و متخصصان علم مدیریت برای فهم و حل یک مشکل سیاسی در کشور، بیشتر احساس نیاز کرده‌اند تا یک متخصص علوم سیاسی. نمی‌توان در این زمینه تنها مدیران دولتی را متهم کرد. حوزه علوم سیاسی در ایران تاکنون از خود کارآمدی چندانی نشان نداده است. عملاً در منظومه علوم انسانی در کشور، علوم سیاسی در زمره علوم در حاشیه است. جامعه‌شناسان، روانشناسان، اقتصاددانان بیشتر از ما علوم سیاسی خوانده‌ها، توانسته‌اند به اثبات خود بپردازند و بخش‌های تصمیم‌گیر را به ضرورت توجه به حوزه علمی خود وادار کنند.   ماجرای نسبت میان علوم سیاسی و تاریخ از قلمروهای مهمی است که می‌تواند پرتویی بر فهم بنیادی ما از علم سیاست بیفکند و موجبات تجدید نظر ما از فهم خودمان را مهیا کند. ابتدا به نسبت‌های متعارف درباره نسبت میان علوم سیاسی و تاریخ اشاره خواهم کرد و با نقد این نسبت‌های متعارف، از ویتگنشتاین مدد خواهم گرفت و الگویی تازه از نسبت‌گذاری میان علوم سیاسی و تاریخ برقرار خواهم کرد. تصورم بر این است که این نسبت‌گذاری تازه، می‌تواند سرمنشأ درکی تازه از سرشت علوم سیاسی باشد و به کارآمد شدن این شاخه از دانش کمک کند.
  • مجتبی مقصودی
۳۰
تیر
سیاسی‌ترین دانش در قید و بند تأملی در سرفصل‌های جدید علوم سیاسیدکتر احمد بستانیاستادیار علوم سیاسی دانشگاه خوارزمی تغییر سرفصل‎‎های رشته علوم سیاسی یکی از دغدغه‎‎‎های مهم اساتید این حوزه، دست کم در دهه اخیر بوده است و در بسیاری مـــوارد حتـــــی دانشجویان دوره کارشناسی نیز ضرورت چنین تحولی را درک کرده‎اند. از همین روی اقدام شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تدوین سرفصل‎‎‎های جدید رشته علوم سیاسی مطالبه عموم اساتید و پژوهشگران این حوزه مطالعاتی محسوب می‎شود. این شورا در دولت دهم، با تشکیل «شورای تخصصی تحول و ارتقای علوم انسانی» به بازنگری در سرفصل‎‎ها و محتوای دروس رشته‎‎‎های علوم انسانی پرداخت و نتایج این بازنگری به‎طور مشخص در دو رشته علوم سیاسی و روانشناسی اخیرا اعلام شده است، هرچند از حدود یک سال پیش، سرفصل‎‎های جدید به‎طور غیررسمی در اختیار بسیاری از پژوهشگران و اساتید بوده است. با وجود اینکه تحول در دروس علوم سیاسی ضروری به‎نظر می‎رسد و ضمن اذعان به اینکه همکاران ما در شورای تحول زحمات فراوانی را متحمل شده‎اند، از نظر بنده که حدود 10 سال است به تدریس در رشته علوم سیاسی اشتغال دارم و از نظر بسیاری از اساتید علوم سیاسی کشور، این سرفصل‎‎های جدید نه تنها مشکل را حل نمی‎کند، بلکه تا حد زیادی بر ابهامات و مشکلات پیشین این رشته خواهد افزود. در این یادداشت کوتاه می‎کوشم مهم‎ترین ایراد‎‎هایی را که بر سرفصل‎‎های جدید وارد می‎دانم، در چند بند و در نهایت اجمال مورد اشاره قرار دهم. امید است که چنین تذکراتی بتواند مقدمه‎ای باشد برای مباحث جدی و محتوایی در باب تکتک این سرفصل‎‎ها و در نهایت امر، راه را برای اصلاح راستین، همه‎جانبه و منصفانه دروس این رشته هموار سازد.الف. نخستین ملاحظه، به عناوین مبهمی چون «مطالعات سیاسی» و «دانش سیاسی» بازمیگردد که هم در سرفصل‎‎های جدید به چشم می‎خورند و هم در مصاحبه‎‎‎های آقای دکتر منوچهر محمدی درباره سرفصل‎‎ها از آن‎‎ها یاد شده است. در سخنان دکتر محمدی از حوزه‎‎‎های «مطالعات سیاسی»، «مطالعات سیاسی اسلامی»، «مطالعات بین‎المللی» و «مطالعات ایران» یاد شده است. 
  • مجتبی مقصودی
۲۱
تیر
گفت و گو مهرنامه با مجتبی مقصودی در باره نامه استادان این علم به رییس جمهور ماه نامه ی علوم انسانی مهرنامه، سال پنجم، شماره 36، تیرماه 1393، صص 36 و 37   در روزهای اخیر موضوع اصلاح سرفصل‌های رشته علوم سیاسی و انتشار نامه 160 استاد علوم سیاسی از دانشگاه‌های مختلف کشور خطاب به رییس‌جمهور و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث و نظرهای گسترده و متفاوتی را برانگیخت. برای روشن شدن ابعاد و اجزاء مورد بحث مصاحبه‌ای را با آقای دکتر مجتبی مقصودی، دانشیار گروه علوم سیاسی و رییس سابق انجمن علوم سیاسی ایران و مدیر مسئول و سردبیر پژوهشنامه علوم سیاسی، انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد.   آقای دکتر مقصودی، با توجه به سال‌ها آموزش و پژوهش و انتشار تعدادی اثر در حوزه آموزش و پژوهش در رشته علوم سیاسی و با توجه به سال‌ها مسئولیت جنابعالی در کسوت ریاست انجمن علوم سیاسی ایران، بازبینی و اصلاح عناوین و سر فصل‌های رشته‌ علوم سیاسی از چه جهت ضرورت دارد؟ پیچیدگی‌های دنیای امروز به ویژه در قرن بیست و یکم درسطح بین‌المللی، منطقه‌ای و ملی و فروملی بیش از پیش ضرورت بازبینی در سرفصل‌های علوم سیاسی را ضروری می‌سازد تا این رشته به عنوان قدیمی‌ترین، بنیادی‌ترین و تأثیرگذارترین رشته‌های علوم انسانی بتواند تبیین و تحلیل مناسبی از وقایع، حوادث و پدیده‌های سیاسی اجتماعی جهان معاصر ارائه بدهد. سرفصل‌های موجود که در حال حاضر در رشته علوم سیاسی تدریس می‌شود حدود سی سال پیش تهیه و تنظیم شده و بسیاری از مسایل و پدیده های سیاسی موضوعیت خود را از دست داده و در مقابل بسیاری از مسایل جدید ظرفیت طرح و بررسی یافته اند. در واقع، ضرورت بازبینی و اصلاح سرفصل‌ها معطوف به کارآمدی و کاربردی‌سازی، بومی‌سازی، افزایش ظرفیت‌های پرسشگری، پژوهشگری و پاسخگویی بوده و منطقاً می‌باید معطوف به حل و فصل مشکلات و مطالبات جامعه باشد.   عمده دغدغه‌ استادان علوم سیاسی دانشگاه‌های کشور، در حوزه‌ تعیین محتوایی دروس چیست؟ آموزش نسلی از فارغ‌التحصیلان علوم سیاسی با دغدغه‌های اسلامی ایرانی، کارآمد و توانمند، محقق، پژوهشگر و پرسشگر مهم‌ترین دغدغه بنده به عنوان استاد دانشگاه است. در عین حال فراموش نکنیم که دولتی‌سازی، حکومتی‌سازی و ایدئولوژیک‌سازی رشته علوم سیاسی آسیبی بزرگ برای کشور، جامعه دانشگاهی و رشته علوم سیاسی است. تجربه ناموفق کشورهایی که به نحو مشابه‌ای عمل نموده‌اند بزرگ‌ترین زنهار باش در این عرصه است. چرا در تدوین، سرفصل‌های درسی این رشته مهم علوم سیاسی تاکنون کمتر از نظرات علمی استادان علوم سیاسی استفاده شده است؟ قطعاً اینگونه نیست که استادان رشته علوم سیاسی در تدوین سرفصل‌ها نقشی نداشته‌اند بلکه صحبت بر سر مشارکت فراگیر و حداکثری اساتید این حوزه است که می‌توانست بهتر از این عمل گردد. در حالی که در حال حاضر حدود سی هزار دانشجو در مقاطع مختلف رشته علوم سیاسی در دانشگاه‌های دولتی، آزاد و پیام نور مشغول به تحصیل هستند؛ آیا اساتید این حوزه در دانشگا‌ه‌های مختلف نظیر مشهد، مازندران، شیراز، تبریز، یزد، کرمان و ... در تدوین سرفصل‌های جدید دیده شده‌اند. جایگاه 160 استاد درخواست‌کننده در این فرآیند کجاست؟ از نظر من، بومی‌سازی علوم سیاسی در ایران از کانال مشارکت جامعه علوم سیاسی کشور و توجه به خرد جمعی فراگیر و بدون تبعیض امکان‌پذیر است.
  • مجتبی مقصودی
۱۹
تیر
تلاش برای تغییر مبهم سرفصل‌های رشته علوم‌سیاسیبه نقل از تدبیر خبرhttp://www.tadbirkhabar.com/political/46179    گروه سیاسی تدبیر، محمد آوخ: چندی پیش 160 استاد رشته‌ "علوم سیاسی" در نامه ای به رییس جمهوری، درخواست کردند به دلیل مشکلات و نواقص موجود در بازبینی و اصلاح عناوین و سرفصل های رشته‌ی علوم سیاسی، دستور ویژه ای برای توقف یک ساله برای برطرف کردن این مشکلات صادر کند.     چند روز پس از خبری شدن این نامه، خبرگزاری "تسنیم" اقدام به انتشار سرفصل ها و 91 کتاب جدید رشته علوم سیاسی در دوره کارشناسی کرد. این در حالی است که شنیده می‌شود دستور توقف تحول در رشته علوم سیاسی توسط وزارت علوم صادر شده است. به گفته دکتر منوچهر محمدی رئیس کارگروه علوم‌سیاسی شورای تحول و ارتقای علوم‌انسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی، سرفصل های جدید به دانشگاه‌ها ابلاغ شده و قرار است از اول مهر ماه امسال برای دانشجویان جدید اعمال شود.     محمدی خود، کار تهیه و تدوین شش کتاب این رشته را بر عهده گرفته که از ابتدای مهر باید مورد تدریس قرار بگیرد.
  • مجتبی مقصودی
۱۷
تیر
میزان اقبال اساتید و دانشجویان به طرح فعلی تحول علوم سیاسی   دکتر سیدصادق حقیقت    در خـصـوص سرفصـل‎های رشته علـوم سیاسی که بـرای اجرا در سـال 1393 در ایـن زمینه تدوین شده و بهصورت کتبی به دانشگاه‎ها ابلاغ شده، چند نکته به‎نظرم می‎رسد. نکته اول اینکه باید مشخص شود کتب تهیه شده، چه مقدار از اتقان علمی برخوردار است؟ به‎نظر می‎رسد که اگر نگوییم مشکلات زیادی در این سرفصل‎ها از نظر علمی وجود دارد، حداقل مشکلاتی وجود دارد که قابل رفع بود و با مشاوره با اساتید و صاحبنظران، امکان بالابردن سطح اتقان علمی آن‎ها وجود داشت.    نکته دوم این است که اعلام این سرفصل‎ها چه مقدار با استقبال اساتید علوم سیاسی، روبه‎رو شده است؟ به بیان دیگر باید دید که آیا این سرفصل‎ها و کتب تهیه شده، از مشروعیت به معنای رضایت مخاطبان، برخوردار است یا نه؟ همین که حدود 160 نفر از اساتید تا به حال تقاضای تعویق یکساله سرفصل‎ها را داشتند، نشان می‎دهد که استقبال عمومی وجود ندارد و با تحقیق کمی و آماری می‎توان تشخیص داد که بهشکل مشخص، این سرفصل‎ها به چه میزان در بین اساتید و نخبگان علوم سیاسی مشروعیت دارد.    نکته سوم این است که در بین اساتید علوم سیاسی و گرایش‎های اسلامی در علوم سیاسی، نحله‎‎های مختلفی وجود دارد و کاری که در تهیه این سرفصل‎ها بدون دلیل خاصی انجام شده، این است که با گروه و سلیقه خاصی کار شده است. درحالی‎که چه بهتر بود که با سلایق مختلف کار می‎شد و از سلیقه‎ها و مذاق‎‎های مختلف استفاده می‎شد. نکته مهم دیگر این است که طراحان سرفصل‎ها معتقدند ارتباط خاصی بین تهیه سرفصل‎ها با دولتی خاص مثلا دولت سابق دکتر احمدی‎نژاد وجود ندارد و به بیان دیگر، تهیه سرفصل‎ها امری فرادولتی بوده است. این بیان، نکته درستی است و می‎توان آن را قبول کرد اما یک نکته دیگر را باید اضافه کرد و آن این است که تهیه این سرفصل‎ها را با نگاه زمینه گرایانه باید تحلیل کرد؛ یعنی این سرفصل‎ها در شرایطی تهیه و تدوین شد که چندان امکان انتقاد و اعتراض به آنها وجود نداشت و الان که در شرایط خاصی از سال 92 به بعد قرار گرفتیم می‎بینیم که مخالفان و منتقدان این سرفصلها، اعتراض یا نقد خودشان را ابراز کردند. بنابراین، به‎جای دیدگاه متن گرایانه به این سرفصل‎ها، باید نگاه زمینه گرایانه داشته باشیم که در چه زمان خاصی این سرفصل‎ها نوشته شده و چه دیدگاه خاصی بر آن‎ها حاکم بوده است. نکته آخری که می‎توانم به آن اشاره کنم این است که آیا ارائه این سرفصل‎ها، از نظر روانشناختی باعث جذب دانشجویان در رشته علوم سیاسی خواهد شد؟ مثلا اگر چند متن تکرار شد، چند سرفصل از چند درس تکرار شد و منابع زیادی هم برای آن وجود نداشت، ـخصوصا اگر سرفصل‎ها، سرفصل‎‎های دینی باشدـ از نظر روانشناختی چه احساسی به دانشجو دست خواهد داد؟ آیا دانشجویان نوعی مقاومت و اینرسی در مقابل سرفصل‎های جدید از خود نشان خواهند داد یا با آغوش باز آن‎ها را می‎پذیرند؟ به‎نظر می‎رسد که تاکید زیاد بر سرفصل‎های خاص خصوصا آن‎هایی که صبغه دینی دارد، نه تنها باعث جذابیت زیادتر برای دانشجو نمی‎شود بلکه از نظر روانشناختی نوعی مقاومت را در ذهن آن‎ها ایجاد خواهد کرد.منبع : هفته نامه پنجره شماره 201 شنبه 14تیرماه 1393 ص57
  • مجتبی مقصودی