بومی سازی علوم سیاسی با خرد جمعی امکانپذیر است
شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۵۹ ب.ظ
گفت و گو مهرنامه با
مجتبی مقصودی در باره نامه استادان این علم به رییس جمهور
ماه نامه ی علوم انسانی
مهرنامه، سال پنجم، شماره 36، تیرماه 1393، صص 36 و 37
در روزهای اخیر موضوع اصلاح سرفصلهای رشته علوم
سیاسی و انتشار نامه 160 استاد علوم سیاسی از دانشگاههای مختلف کشور خطاب به رییسجمهور
و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی بحث و نظرهای گسترده و متفاوتی را برانگیخت. برای
روشن شدن ابعاد و اجزاء مورد بحث مصاحبهای را با آقای دکتر مجتبی مقصودی، دانشیار
گروه علوم سیاسی و رییس سابق انجمن علوم سیاسی ایران و مدیر مسئول و سردبیر
پژوهشنامه علوم سیاسی، انجام دادیم که از نظرتان میگذرد.
آقای دکتر مقصودی، با توجه به سالها آموزش و پژوهش و
انتشار تعدادی اثر در حوزه آموزش و پژوهش در رشته علوم سیاسی و با توجه به سالها
مسئولیت جنابعالی در کسوت ریاست انجمن علوم سیاسی ایران، بازبینی و اصلاح عناوین و
سر فصلهای رشته علوم سیاسی از چه جهت ضرورت دارد؟
پیچیدگیهای دنیای امروز به ویژه در قرن بیست و یکم
درسطح بینالمللی، منطقهای و ملی و فروملی بیش از پیش ضرورت بازبینی در سرفصلهای
علوم سیاسی را ضروری میسازد تا این رشته به عنوان قدیمیترین، بنیادیترین و
تأثیرگذارترین رشتههای علوم انسانی بتواند تبیین و تحلیل مناسبی از وقایع، حوادث
و پدیدههای سیاسی اجتماعی جهان معاصر ارائه بدهد.
سرفصلهای موجود که در حال حاضر در رشته علوم سیاسی
تدریس میشود حدود سی سال پیش تهیه و تنظیم شده و بسیاری از مسایل و پدیده های
سیاسی موضوعیت خود را از دست داده و در مقابل بسیاری از مسایل جدید ظرفیت طرح و بررسی
یافته اند.
در واقع، ضرورت بازبینی و اصلاح سرفصلها معطوف به
کارآمدی و کاربردیسازی، بومیسازی، افزایش ظرفیتهای پرسشگری، پژوهشگری و پاسخگویی بوده و منطقاً میباید
معطوف به حل و فصل مشکلات و مطالبات جامعه باشد.
عمده دغدغه استادان علوم سیاسی دانشگاههای کشور، در
حوزه تعیین محتوایی دروس چیست؟
آموزش نسلی از فارغالتحصیلان علوم سیاسی با دغدغههای
اسلامی ایرانی، کارآمد و توانمند، محقق، پژوهشگر و پرسشگر مهمترین دغدغه بنده به
عنوان استاد دانشگاه است. در عین حال فراموش نکنیم که دولتیسازی، حکومتیسازی و ایدئولوژیکسازی رشته علوم
سیاسی آسیبی بزرگ برای کشور، جامعه دانشگاهی و رشته علوم سیاسی است. تجربه ناموفق
کشورهایی که به نحو مشابهای عمل نمودهاند بزرگترین زنهار باش در این عرصه است.
چرا در تدوین، سرفصلهای درسی این رشته مهم علوم سیاسی تاکنون کمتر از نظرات
علمی استادان علوم سیاسی استفاده شده است؟
قطعاً اینگونه نیست که استادان رشته علوم سیاسی در
تدوین سرفصلها نقشی نداشتهاند بلکه صحبت بر سر مشارکت فراگیر و حداکثری اساتید
این حوزه است که میتوانست بهتر از این عمل گردد. در حالی که در حال حاضر حدود سی
هزار دانشجو در مقاطع مختلف رشته علوم سیاسی در دانشگاههای دولتی، آزاد و پیام
نور مشغول به تحصیل هستند؛ آیا اساتید این حوزه در دانشگاههای مختلف نظیر مشهد،
مازندران، شیراز، تبریز، یزد، کرمان و ... در تدوین سرفصلهای جدید دیده شدهاند.
جایگاه 160 استاد درخواستکننده در این فرآیند کجاست؟ از نظر من، بومیسازی علوم سیاسی در
ایران از کانال مشارکت جامعه علوم سیاسی کشور و توجه به خرد جمعی فراگیر و بدون
تبعیض امکانپذیر است.
نگرانی جریانهای
سیاسی بیرون دانشگاه از تغییر سرفصلهای درسی علوم سیاسی ناشی از چیست؟
منطقاً دغدغه اساتید منتقد دغدغهای کاملاً علمی و
آموزشی بوده و با جریانات سیاسی ارتباطی ندارد در عین حال جریانات سیاسی بیرون از
دانشگاه در چارچوب منویات رهبری در صورتی که دغدغه ایران اسلامی، بومیسازی علوم
سیاسی و کاربردیسازی آن را داشته باشند از خرد جمعی و عناوین و سرفصلهای علمی آن استقبال خواهند کرد
و منتقدان علمی و دلسوز را به بهانهها و انگهای مختلف به حاشیه نخواهند راند و
از این سرمایه عظیم اجتماعی و علمی در جهت ارتقاء، ظرفیتبخشی و توانمندسازی علوم
سیاسی بهره خواهند جست.
در دانشگاهها معتبر جهان، سرفصلهای درسی علوم انسانی بر اساس معیارهای علمی و آکادمیک تدوین
میشود، یا نگاههای سیاسی در تدوین
آن مباحث درسی هم تاثیر دارد؟
در بسیاری از دانشگاههای معتبر سرفصلنویسی و
برنامهریزی از بالا به پایین و تدوین کتابهای دستوری منسوخ شده است. در عین حال،
در این دانشگاهها توجه به منافع ملی حتی در عصر جهانی شدن به صورت ظریف و با وسعت
نظر و با رویکرد آیندهاندیشانه اصل اساسی در برنامهریزی آموزشی است. قطعاً نظام
آموزشی و به ویژه نظام آموزش عالی در هیچ کشوری رها نیست و سازمان و ساختاری بر آن
حاکم است و در ایران نیز هیچ کس انتظار ندارد این نظام به صورت افسارگسیخته رها
باشد.
عدم توجه به خواست دانشگاهیان و استادان علوم سیاسی
در تدوین سرفصلهای درسی چه تبعاتی را در پی دارد؟
تدوین سرفصلها و عناوین درسی پشت درهای بسته، بدون
نیازسنجی آموزشی و عدم پذیرش نقد و نظرهای بیرونی ضربهای ناخواسته به سرمایهای
عظیم و علمی است. به نظر من، دوستان تدوینکننده سرفصلهای جدید حضور 160 استاد علوم سیاسی که طلب مشارکت میکنند را مغتنم
شمرده از این فرصت طلایی استفاده کنند. از طرف دیگر، اگر بپذیریم مردم ولی نعمتان
ما هستند، در واقع، حضور و مشارکت اساتید علوم سیاسی حتی با رویکرد انتقادی ضمن
مشروعیتبخشی به نظام آموزشی، به مثابه یک ارزش و یک سرمایه تلقی میشود که باید
آن را پاس داشت و بیش از پیش در حفظ این سرمایه عظیم اجتماعی و علمی بکوشیم.
موانع پیشرو که تغییر سرفصلهای درسی علوم سیاسی را تا کنون به تعویق انداخته
چه بوده است؟
فقدان اراده و امکانات لازم و حمایتهای معنوی و
فرهنگی مهم ترین مانع تدوین سرفصلهای جدید بوده است. در سایه توجهات مقام رهبری
در سالهای اخیر و پشتوانه قانونی و اجرایی شورای عالی انقلاب فرهنگی گامهای
ارزشمندی برداشته شد که قطعاً مسئولان دستاندرکار تدوین این سرفصلهای اصلاحی در
سایه آزاداندیشی، صحه صدر و نقدپذیری با خرد جمعی میتوانند نسخه بهتری را تجربه
کنند و تجربه کنیم.
با توجه به اظهارات رییس جمهوری به تحقق این مطالبه
استادان علوم سیاسی چقدر امیدوار هستید؟
با توجه به مطالبه قانونی و حداقلی اساتید محترم ناظر
بر توقف یک ساله و تمهید مشارکت آنان برای اصلاح سرفصلها و عناوین رشته علوم
سیاسی و از طرفی همسویی غیرمحسوس و اهداف مشترک در راستای اصلاح سرفصلها میان
تدوین کنندگان و منتقدین به نظر نمیرسد که ریاست محترم جمهور و رییس شورای عالی
انقلاب فرهنگی این سرمایه عظیم اجتماعی را که در راستای همدلی و وحدت همه اساتید
علوم سیاسی و رویکرد اعتدال میباشد را نادیده بگیرد.
دکتر منوچهر محمدی در سایت سخن ادعا کردند که عدم اطلاع انجمن علوم سیاسی از تغییر سرفصل ها کذب محض است، ایشان حتی ادعا کردند که امضا 160 استاد را بعید می دانند زیرا امضاها نامشخص است و افراد خود را معرفی نکرده اند. دکتر محمدی پا را از این فراتر گذاشته و عنوان کردند که پشت پرده این رفتارها آن است که اساتید باور و توان لازم را برای این تغییرات ندارند و معتقدند که بیشتر اساتید سکولار عضو انجمن علوم سیاسی هستند.
سوال من این است که چرا انجمن علوم سیاسی پاسخ مناسبی به این ادعاهای دکتر محمدی نمی دهد؟ چطور ایشان می خواهند عملکرد اشتباه 30 سال گذشته خود را توجیه کنند که حالا با این اطمینان از کار امروزشان دفاع می کنند؟