بررسی تحولات انتخاباتی در هند
يكشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۴۳ ب.ظ
ماموریت دشوار آقای مودیدکتر ماندانا تیشه یار، عضو شورای علمی ایراسایراس؛ دیگر وقت آن رسیده بود که حزب کنگره از سریر قدرت برای مدتی پایین بیاید. انگار از دهه ۱۹۷۰ تاکنون، رسم بر این شده که پس از هر دوره طولانی فرمانرانی قدیمی ترین حزب سیاسی هند، هر از چندی هم قدرت به دست احزاب دیگر بیافتد و دوباره باز آید. این بار اما حزب مخالف کنگره، پیروزی شگفت انگیزی به دست آورده است. سیاستمداران کهنه کار حزب کنگره، یکی یکی از روی صندلی های مجلس برخاسته اند و جای خود را به رهبران حزب مردم هند (باراتیا جاناتا پارتی / بی. جی. پی) داده اند. نتیجه، ۲۸۲ صندلی برای بی.جی. پی. و ۴۴ صندلی برای حزب کنگره بوده و بقیه احزاب هم هر یک کمتر از ۴۰ صندلی را از مجموع ۵۴۳ صندلی مجلس به دست آورده اند. اما این برای نارندرا مودی، نخست وزیر تازه روی کار آمده هند، اول کار است. حزب کنگره میراث چندان خوشایندی را برجای نگذاشته است. این حزب شکست خورد چون نتوانست در یک دهه گذشته رشد اقتصادی هند را به طور مستمر بالا نگه دارد. در سال های اخیر ارزش روپیه در برابر دلار نصف شد، سرمایه گذاری خارجی در هند به طور چشمگیری کاهش یافت و رشد اقتصادی از ۹ درصد در سال ۲۰۱۰ به کمتر از ۵ درصد در سال ۲۰۱۳ رسید. رائول گاندی و هم حزبی هایش در این انتخابات باختند چون نه تنها فساد اقتصادی گسترده در این کشور را مهار نکردند، بلکه امنیت اجتماعی را نیز نتوانستند برقرار نمایند؛ شاهد آن، اینهمه راهپیمایی که هر روز در گوشه و کنار هند برای اعتراض به ناامنی به راه می افتد. هند در سال های اخیر طرحی نو در سیاست خارجی خود درانداخته بود. گذار از گفتمان عدم تعهد به قدرت های بزرگ، به سوی راهبرد تعهد و هم پیمانی با قدرت های غربی، گره بر ابروهای بسیاری از هندیان ملی گرا و روشنفکران سوسیالیست انداخته بود. و همین شد که حتی سلمان خورشید، وزیر خارجه هند نیز جای خود در مجلس را از دست داد. حالا مودی باید دست به کار شود تا وعده هایی را که در همه این عرصه ها داده، عملی نماید. او باید اقتصادی را رونق بخشد که مانموهان سینگ، معمار اصلی اقتصاد نوین هند، نتوانست آن را در سال های پایانی زمامداری خود سروسامان دهد. نابرابری طبقاتی و جمعیت بی شمار هند، سبب شده تا بسیاری از مردم این کشور در فقر و نداری به سر برند. از این رو، شعار از بین بردن فقر "غریبی هاتائو" دهه هاست که به ترجیع بند وعده های انتخاباتی احزاب هند بدل شده است. با اینهمه، مودی خیالش جمع است که بسیاری از صاحبان صنایع، پشت سر او ایستاده اند و اگر بخواهد بین رشد اقتصادی و توزیع عادلانه ثروت یکی را در اولویت بگذارد، می تواند اولی را برگزیند. مردم هم شاید همین توقع را از دولت داشته باشند؛ چرا که اگر غیر از این بود، حزب آدم عادی (عام آدمی پارتی) با آنهمه شعار و تبلیغات برای مبارزه با فساد اقتصادی، دست کم باید بیش از ۴ صندلی در مجلس به دست می آورد. مودی باید برای برپایی امنیت اجتماعی نیز چاره ای بیاندیشد. هند جامعه ای در حال گذار است؛ گذار از سنت به مدرنیته. و همچون دیگر جوامع در حال گذار، دچار بحران است. کنار گذاشتن سنت های فرهنگی و مذهبی در جامعه طبقاتی هند، می تواند در دل پیران خشم و در رفتار جوانان عصیان برانگیزد. اگر نباید به مقدسات باور داشت، اگر انسان ها به طبقات تعریف شده برپایه فرهنگ و آیین هندوییسم تعلق ندارند و اگر تقدیر ساخته دست انسان است، چرا باید به تبعیض طبقاتی به امید رهایی در زندگی ای دیگر گردن نهاد؟ سکولاریسم در هند، ویژگی ساختار سیاسی این کشور از دیرباز بوده است. اما در سال های اخیر تلاش شده تا رفته رفته بر ارکان زندگی اجتماعی جامعه دین باور هند نیز تاثیر بگذارد. حزب کنگره در انتخابات شکست سختی خورد، شاید چون در فهم جایگاه مذهب در میان توده ها ناتوان ماند. حالا یک حزب محافظه کار مذهبی بر سر کار آمده و شعار خود را زنده کردن میراث فرهنگی و هویتی کهن سرزمین هند قرار داده است. مودی تمدن هندی را کم از تمدن غربی نمی داند و بازخوانی فرهنگ و سنت های دیرینه جامعه هند در گفتمانی نوین را در دستور کار دارد. همین می تواند پایه دیپلماسی فرهنگی هند در عرصه بین المللی نیز باشد. همراهی و همنوایی دولت پیشین با خواسته های قدرت های غربی در موضوعات بین المللی، تا جایی پیش رفته بود که بسیاری از احزاب چپ و ملی گرا، دولت را به دست نشاندگی متهم می کردند. در میان آنانی که به بی. جی. پی. رای داده اند، کم نبوده اند هندیانی که احیای هویت ملی برای کسب استقلال در عرصه سیاست خارجی را خواستار شده اند. این روزها بار دیگر اصطلاح "سواراج" (استقلال) در گوشه و کنار هند به گوش می خورد. میراث ماندگار گاندی و نهرو برای پاسداشت استقلال هند در برابر قدرت های بزرگ جهانی، بار دیگر از سیاستمداران امروز هند طلب می شود. این استقلال می تواند در سه سطح به نمایش درآید؛ در میان همسایگان، هند همواره تلاش نموده است تا قدرت برتر باشد و هژمونی خود را حفظ کند. برای همین است که رهبران کشورهای عضو پیمان سارک، همگی به دهلی نو دعوت شدند تا شاهد آغاز به کار دولت تازه در هند باشند. در میان آنان، سه رهبر مسلمان بودند: شیخ حسینه از بنگلادش، حامد کرزای از افغانستان و نواز شریف از پاکستان. دعوت از آنان، می تواند تلاشی برای خط کشیدن بر موضع تندروانه برخی احزاب و سیاستمداران هندو در برابر مسلمانان تفسیر شود. و البته این به معنای عقب نشینی از مواضع پیشین هند در حوزه ژئوپلیتیک نیست. بی. جی. پی. در مانیفست تازه خود رسما کشمیر را "جزء جدایی ناپذیر اتحادیه هند" خوانده و خواهان به روز شدن دکترین هسته ای این کشور شده است. در سطح قاره ای، هند به دنبال موازنه قدرت است. دولت تازه سر کار آمده، چاره ای ندارد جز آنکه از یک سو با گسترش همکاری ها با ژاپن، روسیه و اعضای آسه آن، موازنه ای میان خود و غول زرد آسیا برپا کند و از سوی دیگر، در غرب قاره کهن، میان رابطه با ایران، کشورهای عرب و اسرائیل، موازنه ای دیگر برپا سازد و سیاست یار اسکندر بودن و دل به دارا داشتن را دنبال نماید. و سرانجام در عرصه بین المللی، رهبران هند جایگاهی نو را برای این کشور خواستارند؛ جایگاهی در شان یکی از ده قدرت اقتصادی برتر جهان. برای بزرگ بودن، باید اسباب بزرگی فراهم آورد و هند به دنبال فراهم آوردن این اسباب است. در سال های آینده، هندی ها از یک سو تلاش خواهند کرد تا گفتمانی نوین مبتنی بر فرهنگ شرقی و میراث معنوی باستانی خود را بیش از گذشته به جهانیان بشناسانند، و از سوی دیگر بر آن خواهند بود تا در حل و فصل موضوعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی جهانی نقشی پررنگ تر بازی کنند. دولت مودی در رسیدن به این اهداف بی تردید با مشکلات و موانع بسیاری روبرو خواهد شد. از اختلافات داخلی درون حزبی گرفته تا رقابت های سیاسی ملی و از دشمنی های دور و نزدیک در سطح بین المللی گرفته تا گرفتاری های اداره کشوری با بیش از ۱.۲ میلیارد نفر جمعیت، همگی راهی پر از سنگلاخ در پیش روی این دولت خواهند ساخت. مواضع تند و تیز برخی سیاستمداران حزب در سال های گذشته نیز می تواند کار را دشوارتر سازد. با اینهمه، دولتی که خواستار رشد اقتصادی باشد، به دنبال تنش و بی ثباتی، چه در درون مرزها و چه بیرون آن، نخواهد بود.