نظریه پرداز نظام جهانی در جمع انجمن های علمی کشور
يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۴:۰۶ ب.ظ
پرفسور والرشتاین در جمع اعضاء انجمن های علمی کشور
امیر دبیری مهر
دبیر کمیته روابط عمومی و اطلاع رسانی انجمن علوم سیاسی ایران
پرفسور امانوئل والرشتاین نظریه پرداز سرشناس
بین المللی که برای سفری یک هفته ای به ایران آمده است شنبه شب میهمان انجمن های جامعه شناسی ایران، مطالعات فرهنگی و علوم سیاسی به میزبانی و محوریت دکتر علی ربیعی عضو
هیات مدیره انجمن علوم سیاسی ایران و وزیر کار ، رفاه و امور اجتماعی بود .
در این ضیافت صمیمی تعدادی از اعضای انجمن های
علمی کشور ضمن خوشامدگویی به پرفسور والرشتاین از او در باره برخی موضوعات علمی و
شخصی او سوالاتی را پرسیدند که واالرشتاین 84 ساله که به اتفاق همسرش در این مراسم
شرکت کرده بود بطور اجمالی به انها پاسخ داد.
در این نشست برخی شخصیتهای دانشگاهی ایران مانند
دکتر سلیمی رئیس دانشگاه علامه طباطبایی ، دکتر آزاد ارمکی استاد دانشکده علوم
اجتماعی دانشگاه تهران ، دکتر محمد امین قانعی راد رئیس انجمن جامعه شناسی ایران ،
دکتر هادی خانیکی ، دکتر حسینعلی نوذری ، دکتر علی مرشدی زاد ، دکتر کیهان برزگر ،
دکتر طاهره ابراهیمی فر و دکتر میدری حضور داشتند .
امانوئل والرشتاین
روز 28 سپتامبر 1930 در نیویورک متولد شد، و تا سال 1970 در دانشگاه کلمبیا مشغول تحصیل
و تدریس بود، بعد از سالها ماندن در این دانشگاه و پنج سال کار سخت در دانشگاه مک گیل
مونترال، در سال 1976، استاد برجسته جامعه شناسی ایالتی نیویورک در بینگ همتون و مدیر
مرکز مطالعات اقتصاد، سیستم های تاریخی و تمدن های فرناند برودل شد.
مهم ترین خدمت او
به جامعه شناسی، کتاب ˈنظام نوین جهانیˈ است که به 9 زبان ترجمه شده است او از سن 31 سالگی
با انتشار کتاب «آفریقا: سیاست استقلال» به تدریج به عنوان اندیشمندی توانا در عرصه
علوم اجتماعی مطرح شد و سرانجام به خاطر انتشار اولین جلد از پژوهش بزرگ اش درباره
«نظام نوین جهانی» با عنوان فرعی «کشاورزی تجاری و ریشه های اقتصاد جهانی اروپایی در
قرن شانزدهم» پایگاه خود را به عنوان نظریه پردازی در تراز جهانی تثبیت کرد. او با
تالیف این اثر توانست در سال 1975 جایزه معتبر انجمن جامعه شناسی آمریکا موسوم به
«جایزه سوروکین» را دریافت کند.
پژوهش گسترده والرشتاین
درباره نظام نوین جهانی، به مثابه بازتفسیری نوآورانه از ظهور و توسعه جهان مدرن از
قرن شانزدهم تا قرن بیستم، به عنوان یکی از بزرگ ترین و اثر گذارترین کارهای علوم اجتماعی
معاصر توصیف شده است.
به نظر بسیاری از
صاحبنظران برجسته مطالعات توسعه، نظریه نظام جهانی بهتر از دو دیدگاه نوسازی و وابستگی
می تواند توسعه اقتصادی کشورهای مرکز و وضعیت نیمه توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی در
کشورهای نیمه پیرامونی و پیرامونی را در ساختار اقتصاد جهانیِ سرمایه داری توضیح دهد.
این مکتب ظهور و زوال
ابرقدرت ها و قدرت ها در دوران مدرن از هلند تا انگلستان و آمریکا و همچنین پیدایش
اخیر قدرت جهانی چین و ظهور کشورهای نوصنعتی در برخی از مناطق جهان همچون شرق آسیا
و آمریکای لاتین را در درون این چارچوب توضیح می دهد.
به نظر او در نظام
نوین جهانی، هژمونی اقتصادی اهمیت بیشتری از هژمونیِ سیاسی و نظامی دارد و تسلط قدرت
های جهانی کنونی را باید بر اساس ظرفیت ها و راهبردهای اقتصادی آنان توضیح داد. والرشتاین بر خلاف
مکتب وابستگی نه جهانی دو قطبی بلکه جهانی سه قطبی و فراتر از آن جهانی متکثر را ترسیم
می کند که در آن هیچ قدرتی هژمونی نهایی را ندارد. در این جهان متغیر نقشه جغرافیای
سیاسی کشورها در حال دگرگونی است و امکان جا به جایی قدرت ها و تحرک صعودی و نزولی
کشورها وجود دارد.
این وضعیت چند لایه،
متغیر و سیال و جریان انتقال سرمایه در بین مناطق گوناگون، نظام سرمایه داری جهانی
را از تهدیدات دو قطبی شدن و فروپاشی های سریع و ناگهانی باز می دارد.
والرشتاین در آستانه
هشتاد و چهار سالگی همچنان تحولات جهانی را دنبال و دیدگاه های خود را منتشر می کند.
او در سال 2011 چهارمین
جلد اثر سترگ خود دربارۀ نظام نوین جهانی را با عنوان «نظام نوین جهانی : لیبرالیسم
مرکز گرای پیروز1914- 1789» منتشر کرد. او در این مجلد تکوین،
تعارض و وضعیت هژمونیک گرایش های سیاسی از انقلاب فرانسه تا آغاز جنگ جهانی اول را
در زمینه نظام جهانیِ سرمایه داری بررسی می کند.
والرشتاین علاوه بر
نیم قرن مطالعات گسترده و برنامه پژوهشی بلند مدت خود، در مقالات پژوهشی و همچنین یادداشت
ها و تفاسیر سیاسی خود به تحلیل علمی و اظهار نظر پیرامون مسایل جاری جهان کنونی می
پردازد.
بخشی از مصاحبه والرشتاین با شرق:
کدام اندیشمند ایرانی را میشناسید و با آثار و نگاهش آشنا هستید؟
بهدلیل همین موضوع و مانع مهم، من بخش زیادی از اندیشمندان ایرانی را نمیشناسم و تنها با علی شریعتی تا حدودی آشنایی دارم.
پیشتر در مصاحبه ها و نشریات مکتوب خوانده بودیم که در غرب بیشتر مرحوم شریعتی و مرحوم مهدی حائری یزدی را به عنوان اندیشمندان ایرانی می شناسند و عبدالکریم سروش را در حوزه فکری جهان اسلام؛این مدعای والرشتاین می تواند تاییدی باشد بر مدعای فوق.
یکی از ضعف های نهاد های علمی ایران در همین نکته نهفته است؛ ضعف پیوند های فرا ملی به همراه کشاندن مباحث به حوزه عمومی مثل کلژدوفرانس.
انجمن علوم سیاسی هم میتواند در افقهای میان مدت و بلند مدت خود چنین رویکردها و رویه هایی را پیش بگیرد.حسینیه ی ارشاد به لحاظ اثر گذاری تاریخی نمونه ی در خور تاملی است.
با تشکر.