نهادسازی برای صلح به جای توسعه مطالعات «جنگ»
مصطفی انتظاری هروی
پایگاه تحلیلی رصد خراسان
اصل واقعگرایی در حوزه سیاستورزی ایجاب میکند تا به موضوع مهم جنگ بهعنوان یک واقعیت موجود در جهان پرداخته شود، اما مقایسه نسبت مطالعات اختصاص یافته به حوزه «جنگ» در مقایسه با «صلح»، نشان میدهد که برخلاف تعاریف موجود، نه فقط جنگ، زائدهای ناشی از اخلال در نظام صلح درنظر گرفته نشده، بلکه بالعکس این صلح است که بهعنوان یک استثنا در میان جنگهای متعدد، غریبهای تاریخی پنداشته شده است.
جای تعجب نیست که وقتی بخش عمدهای از خبرهای رسانهها را جنگ و خونریزی و تجاوز و حملات تروریستی تشکیل میدهد، مطالعات سیاسی نیز متمرکز به این اتفاقات روزمره باشد. با این حال، آیا توقف علوم سیاسی در سرفصلهای مبتنی بر جنگ و نزاع و بیاعتنایی به مفهوم صلح، خود به افزایش خشونتها در مناسبات بینالمللی دامن نمیزند؟چندی قبل برگزاری نشست تخصصی «ایران و صلح بینالمللی و منطقهای» در تهران، این موضوع را مورد نقد و بررسی قرار داد که ریشههای بیثباتی در خاورمیانه چیست و چگونه است که با وجود تاکیدی که دولتهای منطقه بر حفظ امنیت دارند، رهآورد همه این تلاشها جز افزایش خونریزی و جنگ و جنایت نبوده است؟
در این نشست از زوایای مختلفی به موضوع ریشهیابی بحران در منطقه پرداخته شد، اما یکی از این محورها مهمتر از سایر مباحث بود: ضعف پژوهش در حوزه برقراری صلح. همان ضعفی که نسلهای آینده را بهسوی خشونت بیشتر سوق میدهد.ساماندهی مطالعات صلح؛ چگونه؟روشن است که سرو سامان دادن به مطالعات سیاسی چه در ایران و چه در کشورهای مختلف جهان نیازمند نهادسازی است. نهادهایی البته مدنی و غیردولتی که بتوانند از پژوهشگران دعوت کنند تا با سرمایهگذاری بر روی پروندههای مهم داخلی و خارجی، مسائل لاینحل موجود در عرصه سیاست را بررسی کنند.به همین خاطر است که در کشورهای غربی، انبوهی از دپارتمانها، تینکتنکها، کرسیهای تخصصی و مراکز معتبر دانشگاهی وجود دارد که به بررسی مباحث سیاسی میپردازند. موضوعی که در کشور ما چندان جدی گرفته نشده و معمولا مطالعات صورت گرفته در این حوزه یا پراکنده و فردی است و یا وابسته به نهادهای دولتی بوده و بنابراین مصون از تغییر و تحولات مدیریتی و حزبی نمانده است.چنین وضعیتی باعث شده تا با وجود نیاز منطقه ما به صلح و ثبات بیشتر، مطالعات متمرکزی در این خصوص وجود نداشته و یا اگر دارد، مجالی برای طرح نیابد. علاوه بر این، با وجود آنکه دستکم در دو مقطع تاریخی دو پیشنهاد کلان از سوی ایران برای برقراری صلح در جهان مطرح شده (طرح ایده گفتوگوی تمدنها در سال ۲۰۰۱ و نیز طرح ایده جهان عاری از خشونت و افراطیگری در سال ۲۰۱۳ که هر دو با استقبال جهانی روبرو شد) ولی هنوز یک طرح عملیاتی روشن برای اجرایی شدن این ایدهها در داخل کشورمان مطرح نشده و همه این ها نشان میدهد که نهادهای پژوهشی موجود در کشور نتوانستهاند نسبت به مهمترین دغدغه سیاسی این روزهای ایران، منطقه و جهان، یعنی «صلح»، بهاندازه کافی موثر عمل کنند.مطالعات جنگ، عقب افتادن پژوهشگران از تاریخاما با وجود فردی یا دولتی بودن مطالعات سیاسی در کشورمان و نیز غریب واقع شدن پژوهش حول محور صلح، فعالیتهای علمی و تحقیقاتی فراوانی پیرامون «جنگ» صورت گرفته و بخش مهمی از سرفصلهای آموزشی در ایران نیز به همین موضوع اختصاص یافته است.البته بدیهی است که اصل واقعگرایی در حوزه سیاستورزی ایجاب میکند تا به موضوع مهم جنگ بهعنوان یک واقعیت موجود در جهان پرداخته شود، اما مقایسه نسبت مطالعات اختصاص یافته به حوزه «جنگ» در مقایسه با «صلح»، نشان میدهد که برخلاف تعاریف موجود، نه فقط جنگ، زائدهای ناشی از اخلال در نظام صلح درنظر گرفته نشده، بلکه بالعکس این صلح است که بهعنوان یک استثنا در میان جنگهای متعدد، غریبهای تاریخی پنداشته شده است. همین نگاه وارونه به نسبت جنگ و صلح، باعث شده است تا بخش مهمی از جامعه علمی کشور به تحقیق درباره نبردهای نظامی یا نبردهای نرم نوین پرداخته و از موضوع مهم پاسداری از صلح و مراقبت از آن بهمثابه یک کالای جهانی غفلت کند.در واقع پرداختن محققان به جنگهای اتفاق افتاده نشان میدهد که جامعه علمی یک گام از رویدادهای سیاسی جاری در جهان عقب بوده و تنها به تحلیل و توصیف آنچه رخ داده پرداخته، نه صورتبندی آنچه باید باشد. همان رویکردی که شاید خود یکی از عوامل توسعه جنگ و ناتوانی در مهار آن بوده است.
انجمن مطالعات صلح؛ گامی روبه جلوبا این همه، سالهاست که بخشی از جامعه دانشگاهی در ایران کوشش کردهاند تا مفهوم صلح و اهمیت آن را جایگزین بزرگنمایی جنگ و تهدیدات نظامی کنند. هر چند این به آن معنا نیست که باید اهمیت مفهوم مهمی چون جنگ را به دست فراموشی سپرد و خود را آماده آن نکرد، بلکه با توجه به تاکیدات مقامات کشورمان، آنچه در حال حاضر برای ایران اولویت دارد، «صلح» و نه جنگ است و به همین خاطر جامعه دانشگاهی ایران نیز باید خود را برای چنین اولویت مهمی آماده کند.در همین راستا در سالهای گذشته نهادهای مدنی مستقلی با هدف پرداختن به موضوع صلح تشکیل شدهاند که البته برای رصد دستاوردهای آن ها باید ساختارهای سرمایهگذاری علمی در کشور را به نقد گذاشت. این موسسات البته هر یک تلاش کردهاند تا به بخشی از نیازهای کشور، منطقه و جهان به صلح پایدار بپردازند، اما روند توسعه خشونت در خاورمیانه و انتقال آن به آسیای مرکزی، اروپا و آمریکا نشان میدهد که در کشوری که نماینده سیاسی آن در سازمان ملل متحد پیام صلح را به جهان ارائه داده، باید گامهای مهمتری برداشت. گامهایی که البته تجربه مراکزی چون «گفتگوی تمدنها» نشان میدهد بهتر است مدنی، دانشگاهی و مستقل از نهادهای حاکمیتی باشد.شاید در پاسخ به چنین نیازی است که اکنون انجمن مطالعات صلح با مجوز وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی ارشد و بالاتر رشتههای مطالعات صلح، علوم سیاسی، روابط بینالملل، روانشناسی و علوم تربیتی، جامعهشناسی، انسان شناسی، مطالعات قومی و حقوق تشکیل شده و امیدواریها به توجه بیش از پیش به مقوله «صلح» را افزایش داده است. هرچند برای بررسی عملکرد چنین انجمنی و نسبت آن با سایر نهادهای حاکمیتی و یا مطالعاتی دخیل در حوزه سیاست باید منتظر گذشت زمان بود، اما بهنظر میرسد نفس تشکیل چنین نهادی به خودی خود، میتواند دغدغه بیتوجهی به مطالعات صلح را کمرنگ کرده و بستری را آماده کند که اندکاندک محققان، صلح را بر جنگ مقدم دانسته و به این ترتیب شاید بتوانند در توقف بیثباتیهای بینالمللی و منطقهای موفقتر عمل کنند.
پایگاه تحلیلی رصد خراسان / سه شنبه پنجم اسفند 1393 / http://www.rasad.org