بررسی انتقادی مطالعات قومی از منظر صلح
مجتبی مقصودی
فصلنامه مطالعات ملی
دوره 23، شماره 89 ، فروردین 1401، صفحه 81-97
چکیده
مطالعات قومی در سطح جهان و ایران در چند دهه اخیر رشد و گسترش فراوانی داشته است. متناظر با تجربههای فراوان و پرهزینهی ناشی از مناقشات قومی در سطح نظام بینالملل و درون مرزهای ملی کشورها، در حوزه مطالعات قومی آثار و ادبیات گستردهای خلق و بازتولید و توزیع گردیده است که بعضاً از پسزمینهها و محتواهای مطالبهجو و ناهمگرا حکایت داشته است. با چنین پیشزمینهای این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش کلیدی است که دانش مطالعات قومی چه نسبتی با صلح مییابد و آیا درمجموع ادبیات تولیدی و علمی این حوزه توانسته است فضای این عرصه را تلطیف نماید و با مفهوم صلح اعم از صلح در مفهوم کلاسیک و منفی آن و یا صلح در مفهوم مثبت و جدید ارتباط برقرار نماید؟
درحالیکه جانمایه، جهتگیری و برآیند اصلی صلح معطوف به عفو و بخشش، گذشت و ایثار، گفتگو، مذاکره و چانهزنی، آشتی و سازش، رضایت، نرمش و دوستی و نهایتاً مصالحه است؛ هسته اصلی و روح حاکم بر پژوهشهای قومی، تولید و صورتبندی ادبیات «تمایز» و «تفکیک» هویتی است.
ادبیات تولیدشده در این دانش با تکیه و تأکید بر «تنوع» بهمثابه یک واقعیت؛ «شناسایی و تحقق مطالبات هویتهای متکثر قومی» را وجهه همت خویش قرار داده است و در فضای متأثر از «رویکرد انتقادی به مدرنیسم» بهویژه «نحوه و فرایند دولت- ملتسازی»، «بدکارکردیهای دولتهای مدرن» و «گسترش ادبیات جهانیشدن» به لحاظ معنایی، مفهومی، نظری، رویکردی، روشی و معرفتی در سپهر اندیشه ورزی، غلبه گفتمانی و بعضاً همدلانه یافته و شاید در رویکردی انتقادی بتوان ادعا کرد که این ادبیات در مواردی در پناه طرح عدالت توزیعی و ترمیمی، تحرکات واگرایانه خشونتگرا را با نگاهی همدلانه مورد کنکاش و بررسی قرار میدهد و چهبسا نهاد و ساحت دولت – ملت بهمثابه مهمترین سازهی سیاسی بشری را در قالب لفاظیهای آرمانگرایانه دچار بحران مشروعیت و هویت ساخته است.
پژوهش پیش رو تلاش دارد با بهرهگیری از روش کیفی – تفهمی به شیوهای اکتشافی و مروری نسبت این مطالعات را با صلح مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد که در نوع خود نوآورانه مینماید.