گفتگوی اختصاصی یورونیوز با متخصص مسائل قومیتی؛
آیا جنگ با اسرائیل احتمال تجزیه ایران را افزایش داد؟
مجتبی مقصودی
نگارش از سعید جعفری
https://l.euronews.com/nNkA
تاریخ انتشار ۰۹/۱۰/۲۰۲۵
مجتبی مقصودی، رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی ایران میگوید هرچند برخی گروهها در ایران به دنبال بزرگنمایی خطر تجزیه کشور هستند اما در شرایط فعلی، صداهای جداییطلبی در مناطق پیرامونی چندان موضوعیت ندارد.
حمله اسرائیل به ایران و جنگ ۱۲ روزه، بحثهای جدی را پیرامون آینده جغرافیای ایران به راه انداخت. گروهی که دل در گرو هویت ملی و میهنی دارند از خطر تجزیه کشور گفتند و در مقابل طرفداران مطالبات قومیتی و هویتی از احتمال پدید آمدن فرصتی برای طرح خواستهها و شاید هم استقلال بیشتر از مرکز و حتی جدایی از ایران سخن گفتند. در این میان نمونههایی چون عراق بعد از صدام، لیبی بعد از قذافی و سوریه سالهای پایانی بشار اسد از جمله نمونههایی بود که برخی از گروههای سیاسی از آن به عنوان سرنوشت احتمالی ایران بعد از جنگ با اسرائیل یاد میکردند. اما این نگرانی تا چه اندازه جدی است؟ آیا اساسا ظرفیت بالا گرفتن مطالبات قومی در جهت واگرایی و فاصله گرفتن از ملیگرایی ایرانی در کشور وجود دارد؟ آیا نگرانیهایی که از احتمال تجزیه ایران به مناطق مختلف از سوی برخی مطرح میشود تا چه اندازه با واقعیتهای روی زمین منطبق است؟ و در نهایت اینکه سیاستهای جمهوری اسلامی و ناکامیها، مشکلات اقتصادی، فشار تحریمها و ناکارآمدیها تا چه اندازه میتواند موجب شدتگرفتن مطالبات قومی در جهت واگرایی بیشتر از مرکز شود؟
برای یافتن پاسخ این پرسشها به سراغ یکی از کسانی رفتیم که در این امر از متخصصین است. مجتبی مقصودی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز که سالها به صورت تخصصی مطالعاتش بر مسائل قومیتی و هویتی متمرکز بوده معتقد است با وجود مشکلات داخلی، منطقهای و بینالمللی همچنان برخی صداهای تجزیهطلبانه در مناطق قومی کشور جدی نیست. رئیس پیشین انجمن علوم سیاسی ایران همچنین میگوید محرومیتهای ایجاد شده در کشور تنها مختص مناطق پیرامونی نیست و این مشکلات در سراسر کشور احساس میشود. رئیس پیشین انجمن مطالعات صلح ایران در عین حال هشدار میدهد که برای تغییر شرایط و خروج از وضعت فعلی، حاکمیت در جمهوری اسلامی باید به سمت بازنگری اساسی در شیوه حکمرانی و همچنین تعامل خود با نظام بینالملل حرکت کند.
آقای مقصودی در پایان خاطرنشان میسازد که «دیگر نمیتوان گفت ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است؛ چون دیگر این ماهی گران شده و چارهای هم نیست جز اینکه این ماهی را که خودمان باعث گران شدنش شدهایم، بگیریم تا تغییری در شرایط کشور ایجاد شود.
مشروح گفتگوی سعید جعفری، خبرنگار یورونیوز با دکتر مجتبی مقصودی را در ادامه میخوانید:
مساله تمامیت ارضی کشور از جمله مسائلی بوده که به ویژه بعد از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بسیار مطرح شده. گروههای مختلفی از دو سر طیف از احتمال تجزیه ایران سخن گفتهاند، گروهی در حمایت از حقوق اقلیتهای قومی و مذهبی در مناطق مرزی و دستهای هم از سر نگرانی از احتمال تغییر جغرافیای ایران. اما اساسا این موضوع تا چه اندازه میتواند یک دغدغه جدی باشد و با توجه به شرایط کنونی، احتمال بروز و ظهور چنین شرایطی تا چه میزان واقعی است؟
نگرانیهای ناشی از تنشهای قومی و هویتی، به لحاظ تاریخی همواره یک «نگرانی زمینهای و مزمن» بوده و دستکم در یکصد ساله اخیر در بازههای زمانی مختلف وجود داشته است. در این مدت جامعه نخبگانی و سیاسی،همواره ترس از این داشتند اگر تحولی رخ دهد، شرایط دچار دگرگونی شود، مبادا ما با واگراییهای قومی رو به رو شویم. در نتیجه این نگرانی مربوط به امروز و دیروز نیست و میتوان گفت از زمان مشروطه به بعد با این مساله دست و پنجه نرم کردهایم.
در عین حال باید پذیرفت که «تنشهای قومی و مسائل آن چندوجهی، چند سطحی و چند لایهای» است و تنها معطوف به یک عامل نیست که بگوییم مثلا مولفه خارجی مهمترین است و با وجود عامل خارجی چنین و چنان خواهد شد؛ ضمن اینکه باید به خاطر داشت که وجود بسترهای زمینه های داخلی لزوما منجر به واگرایی قومی نخواهد شد. همه اینها میتوانند تحت شرایطی تشدید کننده باشند اما طبیعتا برخی «عوامل شتابزا» بوده و میتوانند در برخی موارد این فرآیند را تسریع کنند.
از نظر من، برآورد اینکه تنشهای قومی و هویتی میتواند در شرایط فعلی بروز و ظهور پیدا کند کار دشواری است و مجموعه عوامل باید در کنار هم قرار گیرند اما دستکم فعلا به نظر نمیرسد در جامعه امروز ایران این بسترها همزمان بتوانند وجود داشته باشند. ضمن اینکه ما «ملاتهای هویتی و هویت ملی» را داریم و به لحاظ تاریخی این تعلق خاطر به هویت ملی همواره مهمترین استحکام بخش به بقا و حیات ملی و تمامیت ارضی کشور بوده است.
در نتیجه با وجود تمام نارضایتیها، ناخرسندیها، دل نگرانیها نسبت به وضع موجود، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و عدم مشارکت سیاسی و کاهش چشمگیر آن از سوی جامعه، در عین اینکه نگران کننده است، ولی این باعث نشده که آنها از تعلقات هویت ملی خود دست بکشند. در بزنگاههای تاریخی جامعه ایران نشان داده از آن هویت ملی و تاریخی خود حمایت کرده است.
اما آیا جنگ ۱۲ روزه باعث نشده این مسئله پررنگتر شود؟ برخی معتقند بروز یک عامل خارجی و برخی تحریکهای پس پرده باعث شود ظرفیتهایی که وجود دارد از حالت بالقوه به وضعیت بالفعل در آید و اینها گسترش پیدا کنند. ضمن اینکه ما میدانیم چنین پتانسیلهایی در غرب و شمال غرب کشور، جنوب غرب، جنوب شرق و حتی شمال شرق کشور وجود دارد.
شرایط کشور در اکثر حوزهها وضعیت نامناسبی دارد. از تورم و بیکاری گرفته تا شرایط آب و برق و امثالهم. همزمانی این شرایط بحرانی با درگیری و منازعه خارجی، قطعا بستر بهتری را برای کسانی که به دنبال واگرایی هستند پدید میآورد؛ ولی به نظر نمیرسد با وجود تمام این شرایط نامناسب، جنگ و درگیری با اسرائیل، موجب افزایش جدی واگرایی قومی شده باشد و شاید هم برعکس؛ «جامعه ایران به واسطه ترس و نگرانی مزمن تاریخی و زمینهای با احتیاط رفتار کرد».
البته برخی جناحها ممکن است این موضوع را به نفع خود تعبیر کنند و بگویند جامعه از نظام سیاسی حمایت کرد، اما به نظر من جامعه در واقع موضعگیری نکرد و با نیروهای خارجی همراهی نکرد. اما همزمان در حال و محاسبه بود که هر تحرکی چه اثرات و تبعاتی به همراه خواهد داشت. تمامیت ارضی کشور چه وضعیتی خواهد داشت. در نتیجه من خیلی معتقد نیستم که جنگ و درگیری باعث واگرایی قومی و هویتی شده باشد. اگر استمرار داشت شاید چنین میشد، ولی چون آن جنگ کوتاهمدت بود، جامعه و نیروهای مختلف سیاسی در کشور در حال برآورد بود که آینده کشور به چه سمتی خواهد رفت. این بیم و امیدهایی که وجود داشت جامعه سیاسی را به حرکت جدی وادار نکرد. در نتیجه به نظر من با قاطعیت میتوان گفت که جنگ ۱۲ روزه به افزایش واگرایی قومی منتج نشده است.