دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
فصلنامه ره نامه سیاستگذاری، سال دوم، شماره دوم( 4مسلسل)، تابستان 1390: 73 - 41 مجتبی مقصودی و شقایق حیدریچکیده:   از  اواخر سال 2010  در خاورمیانه و شمال آفریقا و در جهان عرب جریان هایی آغاز شده، که برخی از آنها به وقوع انقلاب در کشورهایی مانند تونس، مصر و لیبی انجامید و در برخی کشورها مانند یمن و بحرین، در حال وقوع و شکل گیری است. این موضوع توجه بسیاری از صاحب نظران و تحلیل گران در داخل و خارج منطقه را به خود معطوف داشته است؛ این تحولات دومینووار که از آن تحت عنوان «بهار عرب» یاد می شود، برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، و بر روی تمامی کشورهای منطقه از جمله ایران، می تواند پیامدهای بلندمدتی داشته باشد. این تأثیرات شاید در کوتاه مدت چندان ملموس و محسوس نباشد، ولی در درازمدت تأثیرات گسترده ای بر کل منطقه خواهد گذاشت که این مسئله، خود گواه اهمیت این جنبش ها و تحولات است. براین اساس مقاله حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی وجوه مختلف تشابه و تفاوت این جنبش ها در خاورمیانه، نحوه برخورد کشورهای مربوطه با آنها، نقش قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در برخورد با این جنبش ها و آینده شناسی این جنبش ها می پردازد. دموکراسی خواهی، مشکلات اقتصادی، نبود عدالت اجتماعی، حکمرانی بد، خفقان سیاسی، شکاف طبقاتی و نقش جوانان، زنان و رسانه های نوین از جمله عواملی هستند که در شکل گیری بهار مؤثر بوده اند. البته باید توجه داشت که میزان تأثیر هر کدام از این عوامل، نحوه برخورد حکومت ها با این جریانات و شکل مقاومت و اعتراض، در کشورهای مورد بررسی یکسان نبوده است، که پژوهش حاضر به این موضوع و سایر موارد تشابه و تفاوت این تحولات نیز می پردازد.واژگان کلیدی: جنبش های عربی، جهانی شدن، خاورمیانه، دموکراسی خواهی، رسانه های نوین. مقدمه:تا چندی پیش تحولات گسترده در سیستم سیاسی و اجتماعی منطقه خاورمیانه برای بسیاری از مردم منطقه و ناظران خارجی قابل تصور نبود و یا بسیار دوردست به نظر می رسید. اما، باوجود وقوع تحولات ناشی از بهار عرب بسیاری از تصورات پیشین فروریخت. در این راستا سؤالات متعددی مطرح می شود از جمله اینکه این تحولات چگونه به وقوع پیوست؟ چگونه جریان اقتدارگرا از هم پاشید؟ چگونه هویت های جمعی که لازمه یک جنبش اجتماعی است خلق شد؟ این مسائل نیاز به مطالعات دقیق تری دارد. اما با توجه به اطلاعات موجود می توان مواردی را مطرح کرد.هر چند متغیرهای متعددی را در چگونگی شکل گیری این حرکت ها می توان جستجو کرد، از جمله نقش رسانه های نوین، حرکت جوامع به سوی فرآیند جهانی شدن، شکاف های اجتماعی و طبقاتی موجود در کشورهای عربی و ناکارآمدی سیستم های سیاسی مستقر، اما واقعیت آن است که مهمترین متغیر دخیل در شکل گیری این جنبش ها آغاز روند دموکراسی خواهی مردم منطقه است، آنچه که خاورمیانه مدت هاست از نبود آن رنج می برد. اعتراضاتی که موجی از درخواست ها و مطالبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اقشار متفاوت مردم را در بر گرفت و در وهله اول شهروندان تونسی مبدع آن بودند و دامنه این جنبش ها به مصر، لیبی، یمن، بحرین و دیگر کشورهای عربی کشیده شد و همچنان ادامه دارد.به طور کلی در مورد علل وقوع بهار عرب در بین محققان و تحلیل گران اتفاق نظر وجود ندارد. برخی این جنبش ها را حرکت هایی ضد غربی و ملهم و متأثر از غرب ستیزی می دانند. برخی نیز معتقدند این جنبش ها غرب ستیز نیستند و اساساً با هیچ فرهنگ و تمدنی سر ستیز و جدال جنگ ندارند، بلکه لبه تیز تیغ آنها علیه استبداد، دیکتاتوری، خودکامگی حاکم بر جهان عرب است. همچنین، برخورد حکومت ها با این تحولات ابعاد مختلفی داشته است. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن تمامی این ابعاد، به بررسی جنبه های مختلف تشابه و تفاوت این جنبش ها می پردازد.در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده شده است. با استفاده از این روش متغیرهای مختلف تأثیرگذار بر شکل گیری بهار عرب در خاورمیانه شناسایی شده، رابطه بین این متغیرها در هرکدام از کشورهای مورد مطالعه تبیین شده و سپس به وجوه تشابه و تفاوت جنبش های نشأت گرفته از بهار عرب در کشورهای مختلف پرداخته می شود. در نهایت نیز با توجه به وضع موجود، به آینده شناسی این جنبش ها پرداخته می شود.برای مطالعه متن کامل مقاله ر.ک.به: فصلنامه ره نامه سیاستگذاری، سال دوم، شماره دوم(4 مسلسل)، تابستان 1390: 73 -41