دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۱۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجتبی مقصودی» ثبت شده است

۰۱
شهریور

معرفی کتاب "در سایه یکصدسالگی درخت دوستی"

و یادداشت

"ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921"

 

کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی حاصل کوشش رز فضلی و ماندانا تیشه یار است. انتشارات فروغ سپهر این کتاب خاطرات را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از روابط خارجی، روابط اقتصادی و روابط فرهنگی میان ایران و افغانستان سخن گفته است.

درباره کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی

 

 

کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی با حمایت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و پژوهشکدهٔ فرهنگ و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و به‌مناسبت صدویکمین سالگرد امضای عهدنامهٔ دوستی و مودت میان ایران و افغانستان نوشته و روانهٔ بازار شده است. این کتاب را دانشگاهیان و فعالان مدنی این دو کشور به رشتهٔ تحریر در آورده‌اند. هر یک از بخش‌های این اثر، نام یکی از این نویسندگان را در بر گرفته است. شما با مطالعهٔ این کتاب، جستارها و یادداشت‌هایی را می‌خوانید که روابط خارجی، روابط اقتصادی و روابط فرهنگی میان ایران و افغانستان را نشان داده‌اند. یکی از یادداشت های این کتاب با عنوان  "ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921" از سوی مجتبی مقصودی  تألیف شده که در زیر می خوانیم.

یادداشت

"ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921"

به قلم مجتبی مقصودی

سال 1921 برای ایران به لحاظ انعقاد پیمان های تاریخ ساز با همسایگان سال مهمی تلقی می شود. از اولین ماه های سال 1921 به فاصله پنج ماه، مقامات رسمی کشور بر دو پیمان مودت و دوستی مهم صحه گذاردند که مناسبات نوین کشور ما را در قرن جدید با همسایه قدرتمند شمالی و همسایه هم زبان شرقی شکل بخشید. این دو قرارداد از حیث اهمیت و فراگیری در طول یکصد ساله اخیر از جمله تأثیرگذارترین و مبنایی ترین قرار دادهایی بوده است که عملا روابط ایران با این دو کشور را ساماندهی و جهت بخشید.

    اولین قرارداد در اسفند 1299 ه.ش همزمان با کودتای سوم اسفند و چند سال بعد از انقلاب بلشویکی و استقرار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منعقد شد؛ کشور جدید الولاده ای که از دل سرنگونی امپراطوری تزاری سربرآورد و در تلاطم جنگ در اقصی نقاط کشور و مرزهای خود با کشورهای متخاصم و ضد انقلابیون روس معروف به روس های سفید قرار داشت و بعد از کنگره 1920 باکو، جا پایی از نفوذ عقاید انقلابی خود را در قلوب ملل ستمدیده شرق و از جمله ایران جستجو می کرد و قرارداد 1921 را با احتساب ملاحظات استراتژیک جدید قراردادی ضدامپریالیستی و ضد الگوی توسعه طلبانه تزارها در راستای منافع ایران برمی شمرد.

    قرارداد دوم با افغانستان در تیرماه سال 1300 (1921) یا دومین سالگرد استقلال این کشور از انگلستان و سلطنت امان الله محقق شد. امان الله شاهی که بعد از ترور پدر با حمایت علما و رهبران اقوام در سال 1919 به تخت شاهی نشست و اعلام استقلال کرد؛ مرزهای امن کشور خود را در همسایگی ایران جستجو می کرد که بعدا مهمترین متحد این کشور نیز تبدیل شد و تعاملات رهبران دو کشور بستر بسیار مناسبی را برای تأمین اهداف دو کشور در ایجاد ثبات و توسعه در سایه همزیستی مسالمت آمیز و روابط دوستانه و برادرانه فراهم ساخت.

هر دو پیمان در شرایط گذار در نظام بین الملل بعد از جنگ جهانی اول و استقرار نظم نوین جهانی و نیز در شرایط گذار در ساختار نظام سیاسی سه کشور ایران، افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی منعقد گردید. در واقع خاتمه جنگ جهانی اوّل و تضعیف قدرت های مسلط جهانی و از جمله انگستان که با امواج استقلال خواهی مستعمرات آغاز شد و در ایران نیز تضعیف مواضع استعمارگر پیر را بدنبال داشت که تبلور خود را در مخالفت مجلس دوره ششم مشروطه با قرارداد 1919 یافت و عملا مرگ قرارداد تحمیلی و یکجانبه قرارداد کاکس- وثوق الدوله را رقم زد.

اما پیمان های 1921 در زمانی منعقد شد که در هر سه کشور کم و بیش نسل جدیدی از سیاستمداران با خاستگاه، اهداف و رویکرد های متفاوت اداره کشور و نظام سیاسی کشور را بر عهده گرفتند. این پیمان ها همچنین نسل جدیدی از قراردادها در اوایل قرن بیستم با هدف تأمین منافع متقابل، حسن همجواری و همزیستی مسالمت آمیز، گسترش مراوادات، حل و فصل اختلافات پیشین و چشم اندازسازی را در مناسبات فیمابین با مسئولیت دولت های نوین را موجب شد.

   بنظر می رسد این دو پیمان گام های اولیه ای در شکل دهی به دولت- ملت های نوین و تلاش های قابل توجهی در استقرار و تثبیت دولت های توسعه گرایی است که روند توسعه و پیشرفت ملی را از مسیر صلح سازی، ایجاد امنیت و ثبات و پیوندهای عمیق منطقه ای جستجو کرده و بدنبال کاهش زمینه های اختلافات و به ویژه اختلافات تاریخی، ارضی و مرزی هستند. کشورهایی که بعد از دوره های متمادی جنگ و درگیری در آستانه فروپاشی، مجددا ققنوس وار سر برآورده و در سایه اراده ملت های خود قدم در راه استقرار دولت های نوین نهاده اند.

   پیمان دو جانبه دو کشور ایران و افغانستان در سال های بعد الگو و طلیعه همکاری های عمیقی میان دو ملت گردید که نمونه هایی از این پیمان ها با دیگر همسایگان نظیر ترکیه و عراق هم ظهور و بروز یافت.

این یادداشت ضمن اذعان بر وجود موانع و بازدارنده های تعمیق روابط فیمابین و همگرایی تمدنی، به ویژه موانع و آسیب های هیدروپولیتیک و تشتت رهبران همسو؛ اراده و سرنوشت مشترک دو ملت را در به حاشیه رانی این تنگناها و آسیب ها قطعی دیده و امیدوار است در چارچوب بصیرتی فرهنگی و تاریخی همگرایی دو ملت و دو دولت تحقق یابد.

 

  • مجتبی مقصودی
۱۰
مرداد

بازگشت پرقُدرتِ گفتمانِ ایرانشهری به سیاست

مجتبی مقصودی

 

    چند ماهی از درگذشت فیلسوف بی بدیل، نویسنده بزرگ و مترجم توانا دکتر سید جواد طباطبایی می گذرد. جامعه علمی ایران همچنان در بهت و حیرت از دست دادن این اندیشمند یگانه، نظریه پرداز، اندیشه ورز پرکار و عمیق و ایران اندیش و ایرانگرا قرار دارد  و مهم تر آنکه در زمانه ای که کشور از هر سو در معرض تلاطمات جدّی است و به او نیاز فکری و راهبری دارد بیش از پیش خلاء حضور اندیشه های راهگشای این اندیشمند احساس می شود.

*****

   طباطبایی در چند حوزه نام آشناست. اولین حوزه نظریه پردازی است. طراحی و تدوین نظریه زوال اندیشه سیاسی در ایران و نیز نظریه ایرانشهری به مثابه پروژه ای نظری و در عین حال انضمامی و راهبردی را در این عرصه می توان برشمرد. دومین حوزه هگل شناسی وی است که محصول آن تألیفات، ترجمه ها و درس گفتارهایی در باره هگل است. سومین حوزه ترجمه های گرانسگی است که از استاد بجای مانده است ترجمه و بازنویسی کتاب سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی وکتاب های فلسفه اسلامی و ایرانی اثر هانری کُربن از جمله شاخص ترین این آثار است. چهارمین حوزه تلاش های آموزشی رسمی و غیر رسمی است که از دانشگاه شروع شد و در ادامه بصورت غیررسمی در قالب درسگفتارها، سخنرانی ها و حضور در کلاس هایی موسساتی چون پرسش ادامه یافت.

 

 

 

اندیشه های طباطبایی و صراحت در گفتار وی جنب و جوشی جدّی در جامعه دانشگاهی و محافل سیاسی ایران برجای گذارد و همفکران و منتقدین زیادی بر له یا بر علیه وی قلمفرسایی کردند و شاید از این منظر تأثیرگذارترین فیلسوف و اندیشمند معاصر ایران محسوب می شود. وی در حالیکه که شیفتگان، همفکران و طرفداران پروپا قرص فراوانی داشت منتقدین سرسخت و صریحی نیز داشت که علیرغم فوت استاد همچنان اندیشه ها و نظرات وی را محل بحث و نظر  چالش برانگیز کرده اند.

 

مقایسه اندیشه های شریعتی و طباطبایی از چشم انداز جریان سازی و اقبال اجتماعی

 ظهور، بروز و برجستگی جریان اسلام سیاسی در دهه 1350 محصول چند متغیر مهم بوده است. اول ظرفیت اسلام شیعی در بسیج گری حول محور ظلم ستیزی و عدالت گستری؛ دوم آمادگی جامعه ایران در بهره برداری از ظرفیت های سنتی در مذهب شیعه و الگو برداری از آن؛ سوم غفلت و تحلیل غلط نظام سیاسی وقت از ظرفیت و توان سازماندهی سیاسی نیروهای مذهبی و روحانیت بر علیه نظام سلطنت با بهره گیری از هیئت های مذهبی و مساجد با این تصور که خطر جدّی که نظام سیاسی را تهدید می کند از ناحیه اتحاد جماهیر شوروی و نیروهای چپ گرا و سپس نیروهای جبهه ملی است؛ لذا نیروهای مذهبی با محدودیت های کمتری روبرو بوده اند، بدین لحاظ تصور اینکه بزعم رژیم پهلوی نیروهای ارتجاع سیاه که به نیروهای مذهبی اطلاق می گردید بتوانند حرکت فراگیر سیاسی در سطح کشور ایجاد نمایند منتفی بود در چنین مقطعی دکتر علی شریعتی با بهره گیری از تریبون دانشگاه و حسینیه ارشاد با برجسته سازی اسلام عدالت خواه، ضد استثماری و ضداستبداد از طریق بازتعریف و قرائت رادیکال، مدرن و گاه سوسیالیستی از تاریخ و نقش رهبران صدر اسلام چون علی(ع)، فاطمه(س) و ابوذر و سلمان مسیر بازگشت به خویشتن خویش شیعی را تشویق و هموار سازد.

این یادداشت مدعی است و تأکید دارد که اولا نظام سیاسی وقت وزن نیروهای مذهبی در تحولات سیاسی کشور دهه 1350 ه. ش را خوب برآورد نکرد و نیروهای مذهبی را مخاطره ای جدی نمی دانست، لذا هیئت های مذهبی و مساجد توانست سنگر مبارزاتی مخالفین حکومت پهلوی گردد. و ثانیا یکی از شخصیت های مهم جریان سازی اسلام سیاسی و در عین حال منتقد متولیان رسمی یعنی روحانیت شیعه در این دهه دکتر علی شریعتی مزینانی بود که با آثار قلمی و سخنرانی های پرشور و هیجانی توانست اشتیاق قابل توجهی در نسل جوان و جامعه سنتی برای بازگشت به اسلام سیاسی هموار سازد. بدین لحاظ بخش زیادی حیات اسلام سیاسی در ایران در دهه 1350 و برجستگی این جریان و گفتمان محصول تلاش های فکری شریعتی و غفلت نظام پهلوی از نیروهای مذهبی بود.

با ترسیم چنین نقش برجسته و محوری از شریعتی در اقبال اجتماعی به اوج رسانی و یارگیری گفتمان اسلام سیاسی در دهه 1350 ه. ش به سراغ فیلسوف گفتمان ایرانشهری فرهنگی سید جواد طباطبایی می رویم که پس از چندین دهه تلاش نظری و مطالعاتی از دهه  1390 توانست گفتمان ایرانشهری فرهنگی را فراتر از مرزهای ملی به مرکز ثقل مباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای خروج از بحران کشور قرار دهد.

  مشخصا با اقبال اجتماعی و سیاسی بخش های وسیعی از جامعه سیاسی ایران به نظریه ایرانشهری فرهنگی، این جریان و گفتمان از دهه 1390 پروبال می گیرد و عملا پس از چهار دهه در حاشیه و انزوا بودگی، جایگاه خود را در مرکز ثقل جریانات سیاسی و فکری و منازعات گفتمانی از منظر ظرفیت بسیج گری، الگو سازی و نمادپردازی، تحول خواهی و راهنمای عمل بودن باز می یابد و تا حدی می توان مدعی بود که در اولین سال های سده ی پانزدهم ه. ش گفتمان غالب در جامعه ایران را تشکیل داده است. واقعیتی که هیچگاه در برآوردهای نظام سیاسی پیش بینی نمی شد و ظرفیت های گفتمان سازی این جریان و اندیشه نه تنها از منظر نظام سیاسی، بلکه از منظر تحلیل گران و صاحبنظران سیاسی داخلی و خارجی مغفول مانده بود.

به عبارت دیگر؛ در رصد و برآورد تحلیل گران نظام جمهوری اسلامی هیچگاه بازگشت گفتمان ایرانگرایی بعد از سقوط نظام پهلوی پیش بینی نمی شد. تصور غالب مسئولین نظام این بود که شکست و سقوط نظام پادشاهی در بهمن 1357 به مثابه مرگ ابدی جریان ایران گرا در جغرافیای سیاسی کشور است. در بهترین حالت نظام احتمال تهدید و خطر از جانب نیروهای چپ و مذهبی را می داد ولی از جانب نیروهای ایرانگرا را نمی داد.

دیگر مختصات گفتمان ایرانشهری فرهنگی

"مساله ایران" کلید فهم اندیشه سید جواد طباطبایی است. گفتمان ایرانشهری طباطبایی به مثابه گفتمانی هویت محور و فراگیر با بازگشت به خویشتن ایرانی خویش آغاز می شود و در هم تنیده با دنیای مدرن پروبال می یابد و به ِخرد امروزین مجهز می شود. در این دستگاه فکری، خاص گرایی های قوم گرایانه و ناسیونالیسم در ذیل نظریه و گفتمان ایرانشهری فرهنگی رنگ می بازد.

پشتوانه دقیق و عمیق علمی- تاریخی و نظری اندیشه های طباطبایی باعث شده تا اضلاع و ابعاد دستگاه فکری طباطبایی جنبه شعاری، هیجانی و پوپولیستی نداشته باشد و مبتنی بر شعور و اندیشه ورزی عالمانه و دارای پشتوانه بومی و ریشه دار ایرانی باشد؛ لذا انسجام فکری و مدل آرمانی وی همخوانی کاملی با تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله کشور دارد.

از جمله ویژگی های دیگر این گفتمان آینده نگری و آینده گرایی است که می تواند ایرانِ در بحران را از این مهلکه رهانیده و به ساحل امن برساند؛ از طرفی ظرفیت بازسازی و احیاء تمدنی را دارد. چشم انداز سازی از احیاء تمدنی به مدد مولفه ها و اندوخته های چند هزار ساله در سایه اندیشه های دکتر طباطبایی نه تنها امکانپذیر، بلکه حتمی است.

اگر چه این گفتمان گذشته تاریخی را مبنای تحلیل، درس آموزی و ایده پردازی قرار داده ولی در گذشته و تاریخ باقی نمانده و از مدرنیته و دستاوردهای آن فراری نشده است؛ بلکه مدرنیته را از لوازم دستگاه فکری ایرانشهری می داند.

 تقدم ایرانیت بر اسلامیت و قرار گرفتن وجه دینی و مذهبی در چارچوب هویت ملی از جمله مختصات پروژه ایرانشهری سید جواد طباطبایی است. در این نگرش اسلامیت جزیی از هویت ملی و تاریخی ایرانیان ارزیابی شده است که از قضا تقویت هویت ایرانی را بدنبال داشته است.

 توسعه گرایی در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از دیگر ستون های پروژه ایرانشهری است که آینده ایران را در بستر آن شکوفا و پیشگام می بیند؛ مؤلفه ای که در میان اغلب جریانات اسلام گرا و رهبران فکری شان در سایه عدالت خواهی و ظلم ستیزی رنگ باخته و بعضا ظهور و بروز نداشته است.

حسن ختام

    کالبد شکافی جریان ایرانشهری، در کنار روند پژوهی فضای حاکم بر کشور و توالی بحران های موجود به همراه تحولات منطقه ای و جهانی نشان می دهد جریان ایرانشهری روند رشد یابنده شتابانی را در سال های گذشته طی کرده و در سال های آینده نیز طی می نماید. ضعف و ناتوانی جریان های مختلف سیاسی در مسأله یابی و کمک به برون رفت از بحران های موجود و در پاسخگوییِ به هنگام و کم هزینه مطالبات سیاسی- اجتماعی، غلبه جریان ایرانشهری و تبدیل آن به گفتمان مسلط را با ظرفیت بسیج گری سیاسی - اجتماعی و نمادسازی نشان می دهد. بخش قابل توجهی از این این روند یعنی؛ باز خیزش مجدد این جریان، زنگار زدایی و حرکت به سمت تبدیل شدن به گفتمان مسلط محصول تلاش های فکری، اندیشه ورزی و نظریه پردازی سید جواد طباطبایی است که در چند دهه اخیر از سوی استاد بصورت آرام آرام ولی پیش رونده تعمیق و گسترش یافته است .

منتشره در:

مجتبی مقصودی، "بازگشت پرقُدرتِ گفتمانِ ایرانشهری به سیاست"، سیاست نامه، سال هفتم، شماره 26، بهار 1402

  • مجتبی مقصودی
۰۴
مرداد

سلسله یادداشت هایی در باره انتخابات جدید انجمن علوم سیاسی ایران(5)

ضرورت تمهید پیوست اقتصادی

 

مجتبی مقصودی

از بنیانگذاران و عضو هیات مدیره ادوار مختلف انجمن علوم سیاسی ایران

http://drmaghsoudi.ir

 

       حسب دو دهه مشارکت در فعالیت های انجمنی و از جمله 7 سال عضویت در کارگروه کمیسیون انجمن های علمی ایران وزارت علوم و تجربه زیسته ی مشارکتی و فعالانه در سه انجمن علوم سیاسی، مطالعات صلح و  ایران شناسی؛ از جمله مهمترین تنگناها و مشکلات همه ی انجمن ها و به ویژه انجمن های حوزه علوم انسانی و اجتماعی در پیشبرد اهداف و مأموریت های علمی خود "مشکلات و تنگناهای مالی" است که عملا قدرت مانور علمی و ظرفیت های تعاملی در سطح ملی و بین المللی را بشدت کاهش داده است. این کمبودها و تنگناها با اوضاع و احوال نامناسب بیرونی و سیاست های انقباضی نهاد دولت، عرصه را بر دست اندرکاران و به ویژه اعضاء هیأت مدیره تنگ کرده و شرایطی  را پدید آورده که در بهترین حالت انجمن ها به حداقل فعالیت ها بسنده کنند.

مهمترین منابع مالی انجمن ها در سرفصل های زیر قابل شمارش است:

اول: در مورد حق عضویت اعضاء در یادداشت دوم بصورت مفصل بدان اشاره شد. تنها نکته از قلم افتاده موضوع حق عضویت "اعضاء حقوقی" است که می تواند بسته به صلاحدید هیأت مدیره انجمن ها تعیین و دریافت گردد . در این خصوص امسال در مجمع عمومی انجمن رقم ثابت یک میلیون تومان برای اعضاء حقوقی تصویب شد که البته فاصله معنا داری با حق عضویت برخی انجمن های فنی و مهندسی دارد . حق عضویت حقوقی پرداختی شرکت ها و برندهای معروف به این انجمن ها گاه به ده ها و صدها برابر می رسد که در مواردی تقسیط می شود. در سابقه انجمن علوم سیاسی ایران در دهه اول فعالیت خود در مقطعی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب با حمایت یکی از همکاران محترم عضو هیأت علمی آن واحد به عضویت انجمن علوم سیاسی درآمد و مبلغ سه میلیون تومانی را به عنوان حق عضویت پرداخت کرد.

شایان ذکر است در انجمن علوم سیاسی و  انجمن های مشابه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی،کمتر نهاد حقوقی دولتی و یا غیردولتی به عضویت انجمن ها درآمده اند که بتوان بر روی حق عضویت آن ها حسابی باز کرد؛ چرا که از سوی نهادهای دولتی نیازی به انجمن ها احساس نمی شود که به عضویت انجمن ها درآیند؛ البته در این بی نیازی نهادهای دولتی به انجمن های علمی علاوه بر ضعف کارکردی انجمن ها؛ رویکردها و سیاستگذاری های اعلام شده و نشده نهاد دولت بی تأثیر نبوده است. به علاوه؛ در راستای تسریع در انجام و عملیاتی کردن فعالیت های مشترک، انجمن ها قالب سهل و ساده تر "انعقاد تفاهم نامه ها" را در دستور کار قرار داده که در عین حالی که مزایای فراوانی و از جمله تسهیلگری در مناسبات فی مابین دارد ولی نهاد دولت را از پرداخت حق عضویت این به این نهادهای مدنی و علمی معاف می سازد.

دوم: حمایت های مالی سالانه کمیسیون انجمن های علمی ایران علیرغم مبلغ کم، یکی از منابع مالی ثابت در سبد درآمدی انجمن ها بوده که بسته به رتبه بندی انجمن ها به عنوان نهادهای مدنی- غیردولتی پرداخت می شود و عملا چندصد انجمن علمی از این کمک مالی بهره می برند. برای انجمن علوم سیاسی ایران این مبالغ ناچیز از 3 میلیون تومان در اواخر دهه 1380  آغاز تا  حدود  9 میلیون تومان در سال 1400 افزایش و  بصورت سالانه پرداخت شد. هر چند این حمایت های مالی بسیار ناچیز بوده که حتی کفاف هزینه تلفن، آب و برق و اینترنت دفتر انجمن را نمی داد، ولی به برکت رویکرد جدید دولت، در دو سال اخیر یعنی از سال 1400 به بعد کمیسیون انجمن های علمی ایران  این کمک های مالی ناچیز به اکثر انجمن های علمی را قطع و عملا تنگناهای مالی انجمن ها و از جمله انجمن علوم سیاسی ایران را تشدید کرد.

سوم: اخذ طرح های علمی و مشارکت در  پروژه های مطالعاتی نهادهای دولتی و غیر دولتی، داخلی و بین المللی؛ از جمله منابع مهم مالی انجمن ها است که می تواند آورده مالی مناسبی برای انجمن ها داشته باشد و برای انجمن علوم سیاسی ایران نیز تا قبل از شیوع کرونا از مهمترین منابع درآمدی محسوب می شده است. اخذ سه پروژه ممیزی علوم سیاسی، مطالعات امنیتی و مطالعات قومی از معاونت فناوری ریاست جمهور در اوایل دهه 1390، پروژه توسعه سیاسی از دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام در همان سال ها و همکاری مطالعاتی با معاونت زنان ریاست جمهوری در اواخر دهه 1390 در این راستا محسوب می شود. متاسفانه در سال های اخیر به دلیل بروز تنگناهای مالی در کل کشور و از جمله کاهش بودجه های پژوهشی عملا باب این قبیل همکاری ها بسته و مشکلات مالی انجمن حتی در اداره روزمره دفتر و حقوق و دستمزد حداقلی یکی- دو کارشناس نیز دچار اخلال گردیده است و این در حالی است که در صورتی که رویکرد دولت و نهادهای حکومتی نسبت به تعاملات بین المللی انجمن ها برای اخذ طرح و پروژه های بین المللی مساعد باشد اکثر انجمن ها و از جمله انجمن علوم سیاسی ایران می توانند از پروژه های تحقیقاتی بین المللی بهره مند گردد و با آورده های مالی بین المللی نه تنها  امورات روزمره انجمن ها را بگذرانند؛ بلکه از منظر اثربخشی، کارایی و کارآمدی و حتی کارآفرینی موثرتر عمل کرده و جایگاه خود را ارتقاء دهد.

چهارم؛ تعریف رویدادهای علمی_ آموزشی داخلی و بین المللی درآمدزا نظیر؛ کارگاه های آموزشی و تخصصی، همایش ها و رویدادهای بین المللی  چون مدرسه تابستانه و بهاره در این رابطه قابل تحلیل و بررسی است. مدرسه بهاره بین المللی آنلاین ۲۰۲۱  با عنوان "چشم انداز توازن قوا در آسیا در دهه ۲۰۲۰"،  مدرسه تابستانه "سیاست، اسلام و دولت در ایران"، کارگاه هایی چون ؛جستجوی پیشرفته دانش سیاسی و روابط بین‌الملل در اینترنت، مقاله‌نویسی علمی، مهارت مذاکرات بین‌المللی، تحلیل گفتمان، آینده‌پژوهی، پروپوزال‌نویسی، روزنامه‌نگاری سیاسی، فن ترجمه، اروپاشناسی، تحولات قومی در ایران معاصر، خاورمیانه شناسی  و اندیشه سیاسی در قرن بیستم در راستای دانش افزایی، توانمند سازی و افزایش قدرت فهم و تجزیه  تحلیل دانش پژوهان علاقمند برگزار گردید که در عین حال کمک مالی به اداره انجمن نیز بوده است.          

پنجم:  جلب حمایت هدایا از نیکوکاران، واقفین و موسسات بخش خصوصی: در چارچوب اساسنامه های تیپ، انجمن های علمی می توانند از هدایا و کمک های مالی خیرین، واقفین و  شرکت ها و موسسات بخش خصوصی برای تأمین منابع مالی بهره ببرند. انجمن علوم سیاسی ایران اگر چه در طول فعالیت خود و در چارچوب ارتباطات شخصی روساء و اعضاء هیأت مدیره توانسته است بصورت بسیار محدود از هدایا و کمک های مالی بهره ببرد ولی در کسب منابع متنوع مالی و  مهمتر از آن منابع مالی ثابت و مستمر موفق نبوده است و بعضا در شرایط استیصال و نیاز به سوی برخی از خیرین دست یاری دراز کرده است که لطف این بزرگواران باعث مشکل گشایی مقطعی گردیده است. تجهیز دفتر انجمن در خیابان لبافی نژاد و برگزاری تعدادی از مراسم نکوداشت ها و اعطاء برخی هدایا به چهره های ماندگار این حوزه نمونه بارز این حمایت مالی خیرین به انجمن بوده است

در این ارتباط لازم به ذکر است؛ در حالی که تجربه تاریخی ایرانیان از اختصاص اموال و دارایی ها  نیکوکاران به امور خیریه و به ویژه وقف حکایت داشته و در دهه های اخیر گام های حمایتی جدی تری از سوی نیکوکاران در راه مدرسه سازی، خوابگاه سازی و کمک به هزینه تحصیلی دانش پژوهان علاقمند برداشته شده است؛ ولی هنوز نتوانسته "فرهنگ وقف" دریچه ای به سوی انجمن های علمی بازنماید و بدین لحاظ تا نهادینه شدن فرهنگ وقف در ارتباط با این نهادها راه درازی در پیش است.

اگر تلاش خیرین و نیکوکاران در گذشته معطوف به نهادهای دینی و مذهبی بوده و در قالب "وقف کلاسیک" و یا "موقوفات سنتی" ارزیابی می شد جا دارد در عصر جدید و در قالب "وقف و موقوفات نوین" کمک به انجمن های علمی داوطلبانه غیردولتی در اولویت خیرین قرار گیرد؛ تا انجمن ها بتوانند با کمترین دغدغه مالی و وابستگی به دولت ها، مستقل تر و گسترده تر و تأثیرگذارتر عمل نمایند. در این عرصه تلاش برای فرهنگ سازی، توجیه خیرین برای مشارکت مالی با هدف استمرار و تعمیق فعالیت های  علمی و بشردوستانه ی انجمن ها متناسب با تحولات و نیازهای امروزین جوامع علمی و عصر جهانی شدن می تواند گامی در مسیر ارزیابی گردد.

*****

 تلاش برای جلب اسپانسر از طریق مذاکره و گفتگو با صاحبان شرکت ها و صنایع در قالب "مسئولیت اجتماعی" و "مسئولیت شرکتی" در کنار راه اندازی "کانون فارغ التحصیلان علوم سیاسی و روابط بین الملل"  و "جذب آگهی های تجارتی با رعایت اخلاق حرفه ای" با اهداف و کارکردهای متنوع و از جمله مشارکت علمی، مدنی و مالی در فعالیت های علمی- آموزشی این نهاد فراگیر می تواند به کاهش مشکلات کمک نماید.

مشخصا؛ با توجه به ملاحظات مذکور و در راستای تقویت و تعمیق عملکرد و کاهش تنگناهای مالی انجمن، جا دارد در ابتدای تشکیل هیأت مدیره جدید، ضمن "پیش بینی کمیته مالی انجمن"، " پیوست اقتصادی سه ساله" این نهاد تهیه و تنظیم و از روزمرگی در این ارتباط نجات یابد.

 

http://drmaghsoudi.ir

 

  • مجتبی مقصودی
۲۱
تیر

سلسله یادداشت هایی در باره انتخابات جدید انجمن علوم سیاسی ایران(4)

اهمیت انتخابات امروز 

 

مجتبی مقصودی

از بنیانگذاران و عضو هیات مدیره ادوار مختلف انجمن علوم سیاسی ایران

http://drmaghsoudi.ir

 

مجمع عمومی و هشتمین دوره انتخابات هیأت مدیره انجمن علوم سیاسی ایران امروز چهارشنبه 21 تیرماه 1402 برگزار خواهد شد. در سلسله یادداشت های یک هفته اخیر تلاش کردم با نگاهی از درون و نیز با رویکرد انتقادی، و به ویژه با انتقاد از خود، به عنوان عضو هیأت مدیره ادوار مختلف فعالیت های انجمن را مورد نقد و بررسی منصفانه قرار دهم تا تجربه ی پرهزینه این مسیر طی شده نقشه ی راهی برای هیأت مدیره بعدی انجمن باشد.

 "در ضرورت مشارکت انجمنی"،"اعضاء انجمن و موضوع حق عضویت" و نیز "نگاهی گذرا به ظرفیت های معطل مانده انجمن علوم سیاسی" سه یادداشتی بود که با رعایت ملاحظات اخلاقی و مبتنی بر اسناد و مستندات دست اول منتشر گردید، هرچند برخی دوستان با گرته برداری از ایده های اصلی آن نوشتار و در یادداشتی با قلمی تند، انجمن را نوازش کردند. البته امیدوارم بعد از نوشتار امروز بتوانم در یادداشت شماره 5 در "ضرورت تمهید پیوست اقتصادی" یافته های خودم را  برای ادامه فعالیت موفق تر انجمن ارائه نمایم.

در تنویر افکار مخاطبین شرکت کننده در انتخابات امروز طرح چند نکته را ضروری می بینم تا شاید در سایه طرح این نکات انتخاب همکاران شایسته تری محقق گردد.

اول: اخلاق انجمنی و حرفه ای: به اعتبار دو دهه کار نهادسازی، تأسیسی و انجمنی شهادت می دهم؛ هیات مدیره و روسای ادوار مختلف انجمن همکارانی اخلاق مدار با سلامت انجمنی و حرفه ای بوده اند که در چارچوب فعالیت انجمنی و اخلاق حرفه ای جز به اعتلای نام علوم سیاسی کشور و انجمن علوم سیاسی ایران نیندیشیدند. وارد هیچ زد و بندی نشدند و  در سایه اعتبار و سرمایه های اجتماعی و علمی انجمن، آورده ای برای خود دست و پا نکردند. روسای انجمن علوم سیاسی ایران از  دکتر قاسم افتخاری، مرحوم دکتر محمد علی شیرخانی، دکتر سید محمد کاظم سجادپور، دکترعبدالامیر نبوی تا دکتر کیومرث اشتریان از خوشنام ترین اساتید کشور بوده و به سهم خود به انجمن وزن و اعتبار بخشیده اند.

دوم: اجتناب از حزبی سازی فعالیت انجمنی : انجمن علوم سیاسی ایران به عنوان یک نهاد علمی، نه از کمیسیون ماده 10 احزاب وزارت کشور؛ بلکه با مجوز کمیسیون انجمن های علمی ایران وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تأسیس شد؛ لذا نمی تواند در نقش احزاب سیاسی به کنش گری بپردازد به همین دلیل کنش گری سیاسی در زمره مسئولیت ها و مأموریت های هیچ انجمن علمی و حتی انجمن علوم سیاسی ایران که پسوند سیاسی را هم به عنوان پشتوانه خود دارد پذیرفتنی نیست. لذا ائتلاف سازی های تشکیلاتی-حزبی و طرح شعارها و وعده های انتخاباتی و انتشار پوستر در شب برگزاری مجمع و انتخابات در پیشینه فعالیت انجمن های علمی بی سابقه، خارج از عرف و روال معمول و تعجب برانگیز است و جا دارد در فرصت مناسب دلایل، زمینه ها، بسترها و خاستگاهای این حرکت تأمل و بررسی شود! لذا، مشخصا برای اجتناب از فعالیت تشکیلاتی- حزبی، آن هم بصورت یک محفل محدود و بسته، وجود تنوع دانشگاهی در ترکیب منتخبین هیأت مدیره یک اصل و رویه بوده و یکی از کارکردهای حضور نماینده وزارت علوم در فرایند برگزاری مجمع و انتخابات هیأت مدیره، نظارت بر نحوه اجرای این اصل و تایید بر صحت و سلامت برگزاری انتخابات از همه ی جهات و از این ناحیه است. ملاحظه ای که در همه ادوار هفتگانه انتخابات هیأت مدیره انجمن لحاظ شده است.

سوم: آنتاگونیستی سازی فضای موجود به مثابه خطایی راهبردی در مناسبات انجمنی: همواره افراط و تفریط آسیب زا بوده و انسان ها را از واقعیت ها دور ساخته و مانع از دیدن حقایق می شود؛ بلکه در دراز مدت هزینه های همزیستی و مصالحه را سنگین و به فاصله ها و شکاف ها دامن زده و گاه التیام ناپذیر می سازد. تبدیل صحنه انتخابات انجمنی به کارزارهای تبلیغاتی آنتاگونیستی و آن هم از نوع سلبی با وعده و وعیدهای پوپولیستی در انجمن ها بشدت کم سابقه بوده؛ نه تنها نوعی خودزنی تلقی می شود؛ بلکه این سوال را متبادر به ذهن می سازد که دوستان چه تصوری از قبول مسئولیت در هیات مدیره یک انجمن علمی دارند که چنین می تازند و وعده می دهند. به همین دلیل کار انجمنی به مثابه کاری داوطلبانه، بدون دریافت های مالی مستلزم روحیه، اخلاق، منش  و روش مدارا جویانه است نه پرخاشگرانه و کدورت برانگیز! بدین لحاظ؛ بنظر می رسد تنها اطلاعات نظری و کتابخانه ای از فعالیت مدنی- انجمنی برای عضویت در هیأت مدیره بزرگترین نهاد علوم سیاسی کشور کفایت ننماید؛ بلکه مستلزم ارائه مصادیقی از تجربه عینی و رئال از کار موفق داوطلبانه از سوی دوستان است تا توانمندی و استمرار روحیه داوطلبانه کاندیداها باورپذیر باشد.

چهارم: ضرورت حضور نسل های مختلف علوم سیاسی کشور در ترکیب هیات مدیره و ساختار علمی و اجرایی انجمن: اگر حضور و مشارکت اساتید و بزرگان معمر موجب وزن و اعتبار انجمن می شود و هویت بخش است؛ حضور نسل جوان تر نیز می تواند به فعالیت های انجمن گستردگی و شتاب بخشد. مشارکت متوازن و معنادار هر یک از نسل ها به عنوان مکمل یکدیگر در ترکیب هیأت مدیره، علاوه بر انتقال دانش و تجارب علمی و نیز بهره گیری از ظرفیت های ارتباطی هر یک از نسل ها، تحقق اهداف و ماموریت های انجمن را امکان پذیرتر می سازد؛ همچنان که حضور و مشارکت زنان نیز  می تواند ضمن تلطیف فضای کاری، انجمن را کاراتر و موفق  ترگرداند.

http://drmaghsoudi.ir

 

  • مجتبی مقصودی
۱۴
تیر

سلسله یادداشت هایی در باره

انتخابات جدید انجمن علوم سیاسی ایران

اعضاء انجمن و موضوع حق عضویت

(2)

مجتبی مقصودی

از بنیانگذاران و عضو هیات مدیره ادوار مختلف انجمن علوم سیاسی ایران

http://drmaghsoudi.ir

 

انجمن علوم سیاسی ایران در حال حاضر با بیش از 800 عضو پیوسته و صاحب رأی از ظرفیت و پتانسیل بسیار بالایی برای گسترش فعالیت های علمی و انجمنی برخوردار است. این 800 عضو اعم از استاد، دانشجو و دانش آموخته در اقصی نقاط کشور و در همه ی دپارتمان های علوم سیاسی کشور اعم از دانشگاه های دولتی، آزاد اسلامی و پیام نور و دوایر دولتی و غیر دولتی حضور دارند و می توانند شبکه گسترده ای از فعالین دانش سیاست کشور را شکل دهند و در صورت مشارکت فراگیر انجمنی اعضاء، این نهاد می تواند نقش موثری در اثر بخشی فعالیت های علمی -آموزشی و مرجعیت علمی انجمن ایفاء نمایند.

موضوع میزان حق عضویت و نحوه وصول آن نیز از جمله مشکلاتی است که همواره نه تنها دامن گیر انجمن علوم سیاسی؛ بلکه قریب به اتفاق انجمن های علمی کشور است. در حال حاضر حق عضویت برای اعضاء پیوسته 50 هزار تومان و برای اعضاء دانشجویی 35 هزار تومان می باشد که با توجه به تورم لجام گسیخته این حق عضویت رقم قابل اعتنایی نیست و در سبد هزینه های انجمن مبلغ ناچیزی تلقی می شود.  در عین حال پیش بینی حق عضویت متناسب با شرایط تورمی و وصول آن می تواند بخش کوچکی از نیازهای مالی انجمن را تأمین نماید؛ حال آنکه انجمن در وصول حق عضویت به دلیل مشکلات اجرایی و نازل بودن مبلغ آن هیچگاه بصورت جدّی پیگیر وصول آن نبوده است و اقدامات محدود انجام گرفته نیز تاکنون قرین موفقیت نبوده است.

از طرفی هرگونه افزایش حق عضویت مستلزم تصمیم گیری در مجمع عمومی انجمن است و هیأت مدیره انجمن بدون مجوز و مصوبه مجمع عمومی و تأیید کمیسیون انجمن های علمی کشور و اداره ثبت اسناد اجازه افزایش حق عضویت را ندارند. مشخصا تاکنون به واسطه فرایند بورکراتیک-حقوقی و ثبتی اقدامی در این خصوص از سوی انجمن انجام نپذیرفته است. بدیهی است بهترین راه برای تمهید حق عضویت متناسب با وضعیت تورمی و هزینه ها در کشور، واگذاری صلاحیت و اختیار تعیین مبلغ حق عضویت به هیأت مدیره انجمن از طریق جلب نظر مساعد اعضاء در مجمع عمومی است که می باید در آینده هدف گذاری و برنامه ریزی شود.

بر اساس اساسنامه اکثر انجمن ها و از جمله انجمن علوم سیاسی ایران، عضویت افراد مشروط به پرداخت حق عضویت سالانه است و عدم پرداخت حق عضویت سالانه، افراد را از شمول عضویت انجمن خارج می سازد. البته هیچیک از مسئولین انجمن در طول مسئولیت خود از این مکانیزم بهره نبرده و حتی در موارد معدودی که به هر دلیلی برخی اعضاء از پرداخت حق عضویت ناتوان و یا استنکاف وزیدند؛ علیرغم نیازهای مالی انجمن؛ دست اندرکاران مانعی برای ادامه مشارکت انجمنی اعضاء فراهم نکردند.

در ارتباط با حق عضویت، برخی انجمن های علمی از جمله انجمن جامعه شناسی ایران معمولا زمان برگزاری مجمع عمومی و انتخابات را فرصت خوبی برای وصول حق عضویت های سه ساله دانسته و مکانیزم های در این خصوص پیش بینی می نمایند که البته انجمن علوم سیاسی هیچگاه این رویکرد را انتخاب نکرده است.

http://drmaghsoudi.ir

  • مجتبی مقصودی
۱۷
اسفند

 

گزارشی از مراسم

در سوگ سرو ایران: یادبود استاد سید جواد طباطبایی

 

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) مراسم «در سوگ سرو ایران: یادبود استاد سید جواد طباطبایی» شب گذشته (سه شنبه 16 اسفند 1401) با حضور خانواده و جمع کثیری از صاحب نظران و اساتید علوم سیاسی، فلسفه، دانشجویان و علاقه مندان به وی در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

 

علی اصغر قاسمی‌ مدیرعامل خانه اندیشمندان علوم انسانی با بیان اینکه طباطبایی برجسته ترین اندیشمندی بود که با ارائه فهم عمیقی از سنت راه خود را از دو گروه جدا کرد بیان کرد: نخست کسانی که نسبت به دنیای مدرن اصالت قایل بودند و از سنت دوری می‌کردند و دوم کسانی که به سنت اصالت می‌دادند و اعتباری برای دنیای مدرن قایل نبودند.

 

او با تاکید بر تمرکز طباطبایی بر مساله ایران افزود: توسعه و احیای ایران مساله اصلی او بود و چشم امید به احیای اندیشه ورزی داشت و می‌خواست با تکریم اندیشه ورزی برای تمدن ایرانی افق‌های جدیدی را روی ایران بگشاید.

 

مجتبی مقصودی نماینده انجمن علوم سیاسی ایران در ادامه این مراسم طی سخنانی گفت: در زمانه ای که به شدت نیازمند اندیشه‌های او برای ایران پر تلاطم هستیم آثار او می‌تواند برای ایران راهگشا باشد.

 

 

 

او با بیان اینکه طباطبایی در چند حوزه شناخته شده است گفت: نخست در حوزه نظریه پردازی دو نظریه زوال اندیشه سیاسی در ایران و ایده ایرانشهری دو نظریه کابردی و مهم برای ایران امروز هستند.

 

مقصودی ادامه داد: حوزه دوم هگل است. او از شارحان هگل است و این را در بسیاری از نوشته‌های او می‌تواند دید. حوزه سوم در موضوع آموزش است. او صاحب درسگفتارهای بسیاری است که می‌تواند برای ما راهگشا باشد.

 

به گفته این مدرس علوم سیاسی، یکی از ممیزه‌های اصلی او جنب و جوش علمی‌اش بود که او را بی بدیل می‌ساخت. همچنین صراحت در گفتارش باعث شده بود منتقدان و دشمنان زیادی داشته باشد.

 

مقصودی با بیان اینکه طباطبایی جریان ساز بود و در ایران ما اندیشمندی نداریم که له یا علیه او موضع نگرفته باشد، اندیشه‌های شریعتی و طباطبایی را با هم مقایسه کرد و گفت: اگر در دهه 50 شریعتی جریان ساز شد و رشد جریان اسلام سیاسی و بازگشت به خویشتن را مطرح کرد اما طباطبایی در دهه 90 با طرح نظریه ایران شهری فرهنگی کار شریعتی را در دهه 50 انجام داد و اندیشه ایرانشهری را بعد از چهار دهه از انزوا خارج کرد.

  • مجتبی مقصودی
۱۶
بهمن

 

انتشار کتاب

جامعه شناسی سیاسی

 

 

آخرین کتاب دکتر مجتبی مقصودی با عنوان "جامعه شناسی سیاسی" در آخرین ماه های سال 1401 منتشر شد.

این کتاب از سوی سازمان مطالعه و تدوین کتب دانشگاهی در علوم اسلامی و انسانی (سمت) در 240 صفحه، به شماره شابک  9786000229962 و به قیمت 840000 ریال روانه بازار شد.

هدف کتاب جامعه‌شناسی سیاسی عبارت است از بازخوانی حدود و ثغور، مفاهیم و موضوعات اصلیِ جامعه‌شناسی سیاسی، و مخاطب اصلی آن جامعه دانشگاهی از مقطع کارشناسی تا تحصیلات تکمیلی است. کتاب با تشریح جامعه‌شناسی سیاسی کلاسیک و معاصر، با شیبی ملایم تلاش دارد تا از خلال فهم مهم‌ترین نیروهای اجتماعی و جایگاه آنها در جامعه، تطوّر مفهومی و مصداقی هر یک از گروه ها و لایه‌های اجتماعی را در تعامل با دولت و نهادهای مدنی و سیاسی به گونه‌ای فشرده ولی گویا و به زبانی ساده بررسی کند. مباحث دیگر این کتاب عبارت‌اند از: گونه‌شناسی و صورت‌بندی نظریه‌های دولت و تعاملات و تقابلات دولت و جامعه در پرتو دوگانه‌های خُرد/کلان و عینی/ذهنی و نیز مفاهیم، مکاتب و پارادایم‌های اصلی این حوزه با بن‌مایه‌های منتقدانه.

کتاب در چهار بخش و نه فصل سازماندهی شده است. در بخش اول نیروهای اجتماعی و جایگاه آنها در جامعه، در بخش دوم گونه شناسی دولت ها، در بخش سوم مفاهیم، مسائل و پارادایم های اصلی و مهم و در بخش چهارم رهیافت های نظری در حوزه جامعه شناسی سیاسی مورد طرح و بررسی قرار گرفته است.

 

https://samt.ac.ir/fa/book/6195/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C

  • مجتبی مقصودی
۱۰
آبان

گزارش نشست علمی

"بررسی، تحلیل و آینده پژوهی اعتراضات 1401"

 

مقدمه

      به دنبال درگذشت مهسا امینی، از اواخر شهریور ماه تاکنون کشور شاهد اعتراضات و ناآرامی های گسترده ای است که در طول حیات جمهوری اسلامی به لحاظ گستردگی حضور نیروهای اجتماعی، مشارکت دیاسپورای ایرانی خارج از کشور و تطویل ناآرامی ها بی سابقه ارزیابی می شود.

      انجمن علوم سیاسی ایران در چارچوب مسئولیت حرفه ای و انجمنی و در راستای تحلیل، تبیین، آینده پژوهی و ارائه راه کارهای ملی سلسله نشست هایی را در این ارتباط پیش بینی و برنامه ریزی نموده است که اولین جلسه آن با حضور  7 استاد و صاحبنظر علوم سیاسی از دانشگاه های مختلف کشور برگزار شد و هر یک از  این صاحبنظران به بررسی ابعادی از این اعتراضات پرداختند. اولین نشست از سلسله نشست های انجمن در بررسی اعتراضات اخیر با مشارکت عالمانه و تخصصی دکتر ابوالفضل دلاوری، دکتر رُز فضلی، دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی، دکتر محمد مهدی مجاهدی، دکتر سیمین حاجی پور، دکتر الهه کولایی و دکتر رضا نجف زاده با دبیر علمی دکتر مجتبی مقصودی در 28 مهر در دفتر انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد.

 گزارش اولین نشست از سلسله نشست های " بررسی، تحلیل و آینده پژوهی اعتراضات1401"  تقدیم کنشگران علمی اجتماعی، نهادهای تصمیم گیر و علاقمندان  می شود. امید است این نشست طلیعه بهتری برای فهم ریشه ای و عمیق تر این تحولات سیاسی- اجتماعی کشور گردد.

 

دکتر مجتبی مقصودی  

    در ابتدای نشست، دکتر مقصودی به عنوان دبیر علمی این جلسه ضمن خوشآمد گویی به سخنرانان و حاضرین جلسه و ابراز امیدواری از ثمر بخش بودن این نشست ها و استمرار چنین جلساتی به منظور بررسی جامع زوایای اعتراضات اخیر کشور، این ناآرامی ها را دارای ابعاد گسترده ای دانستند که از منظرها و زوایای مختلفی قابل تحلیل و بررسی است. ایشان ابراز امیدواری کردند که این جلسات بتواند به سوالات زیر در حد بضاعت و فرصت پاسخ دهد؛ هرچند بحث و بررسی همه ی ابعاد این تحولات در این مختصر نمی گنجد. علیهذا؛ پرسش های ده گانه ای را در این ارتباط برای همفکری در این نشست می توان مطرح کرد که امیدوارم سخنرانان در مورد این محورهای دهگانه ارائه طریق بفرمایند. این محورها و سوالات کلیدی عبارتند از:

  • نحوه تعریف، توصیف و نامگذاری وقایع و رخدادهای اخیر؛
  • ارائه و دستیابی به الگوی نظری و چارچوب مفهومی مناسب تحلیلی و تبینی اعتراضات؛
  • شناسایی ریشه ها، زمینه ها و علل اصلی و فرعی و عوامل شتاب زا در این بحران؛
  • وضعیت سنجی و وزن نیروهای اجتماعی و کنشگران سیاسی درگیر در این منازعه؛
  • بررسی و دسته بندی جنس و ماهیت انتظارات، مطالبات و تقاضاهای معترضین؛
  • نحوه ی مواجهه ی دولت و نهادهای حاکمیتی با تقاضاها و اعتراضات؛
  • مهمترین ویژگی ها، وجوه شاخص و برجسته رخدادها و نیز شناسایی شباهت ها و تفاوت ها با تحرکات مشابه در بعد از انقلاب بهمن 57؛
  • آینده پژوهی اعتراضات و پیش بینی تأثیر آن بر آینده نظام سیاسی، جامعه ملی و در سطح منطقه و جهان؛
  • درس ها و بایسته های اعتراضات اخیر؛
  • راه کارهای خروج از بحران و تأمین منافع ملی.

 

آدرس: منتشره در خبرگزاری خبرآنلاین و سایت انجمن علوم سیاسی ایران:

https://www.khabaronline.ir/news/1689503/%D8%AE%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%AA%DB%8C%D8%AC%D9%87-%D8%AD%D8%B0%D9%81-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B1%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84

http://www.ipsa.ir/content/7/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/14530/           

و سایت ها، شبکه اطلاع رسانی و مطبوعاتی: روزنامه هم میهن، دنیای اقتصاد، جماران، خبربان و ویستا

ادامه نشست و سخنرانی مشارکت کنندگان علمی

  • مجتبی مقصودی
۱۸
مهر

 

اعتراضات شهریور و مهر 1401

و جایگاه ضعیف اتاق های فکر در نظام تصمیم سازی و تدبیر کشور

 

مجتبی مقصودی

 

   از اواخر جنگ تحمیلی، بدنبال تثبیت جمهوری اسلامی، همزمان با فاصله گرفتن از فضای احساسی و شعاری اوایل انقلاب و نیز آغاز دوران سازندگی و تنش زدایی؛ جامعه ایران شاهد شکل گیری و تأسیس برخی مراکز و موسسات مطالعاتی - راهبردی بوده است که البته با کمی تسامح می توان نام "اتاق های فکر نظام" را بر آنها نهاد. این اقدام تأسیسی مسئولین وقت کشور در راستای بهره گیری از توان کارشناسی بدنه علمی کشور انجام گردید تا از طریق طرح ها، نظرات و راهبردهای علمیِ کم هزینه حرکت نظام سیاسی بسوی عقلانیت در تصمیم گیری و تصمیم سازی و اجراء ، بهبود مناسبات خارجی و فرایند توسعه ملی تسریع بخشیده و از اتخاذ تصمیمات شتابزده و غیرکارشناسی اجتناب گردد.

مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی از جمله اولین مراکز راهبردی و مطالعاتی شناسنامه داری بودند که در اواخر دهه 1360 و اوایل دهه 1370 ه. ش تاسیس و فعالیت خود را آغاز کردند که البته در سال ها و دهه های بعد لیست بلند بالایی از مراکز و موسسات پژوهشی و راهبردی حکومتی حاکمیتی بصور و اشکال مختلف از جمله در وزارتخانه های کشور، دفاع و اطلاعات ... به این مجموعه افزوده شدند که منطقا می باید طرف مشورت نهادهای سیاستگذار و تصمیم گیر و مدیران اجرایی سطوح بالای نظام می بودند.

 در شرح وظایف و مأموریت های هر یک از این موسسات و مراکز، بطور مشخص به کارویژه ها و مسئولیت هایی اشاره شده است که در صورت تحقق و بهره گیری از راهبردهای کارشناسانه ی این اتاق های فکر از سوی مقامات و دست اندرکاران کشور، اولا می باید شاهد ارتقاء شاخص ها، بهبود وضعیت اقتصادی، تحقق برنامه های توسعه و رشد پایدار و متوازن می بودیم. در ثانی مناسبات کشور با دولت های همسایه، بازیگران منطقه ای، قدرت های جهانی و نظام بین الملل بهتر می بود و این همه هزینه اقتصادی به کشور و مردم تحمیل نمی شد. به علاوه برخی مسائل ساده اجتماعی فرهنگی تبدیل به بحران های سیاسی اجتماعی و حل آن تبدیل به تابو نمی شد و نهایتا نباید با ناآرامی ها و اعتراضاتی نظیر دی ماه 1396 و آبان 1398 و شهریور و مهر 1401 در این حجم، ابعاد و فراگیری مواجه می شدیم و علی النهایه در صورت اثر بخشی تبیین ها و پیشنهادات این مراکز نباید نهاد دولت به راحتی همه ی اعتراضات، تقاضاها و مطالبات به بیگانگان منتسب می کرد؛ بلکه باید نهاد دولت با قبول مسئولیت خود به دنبال چاره جویی و حل و فصل عقلایی، منصفانه و کرامت مدار آن برمی آمد و زنجیره مطالبات و ناآرامی ها را با تدبیر، مصالحه و تعامل رفع و قطع می کرد.

 با شرح مختصر داده شده که توضیح دقیق تر آن فراتر از یک یادداشت کوتاه نیازمند شرح و بسط است؛ متاسفانه اغلب مراکز و موسسات مطالعاتی راهبردی و اتاق های فکر در سطح کشور به دلایل متعددی از مسئولیت اولیه خویش برای کمک کارشناسانه، بیطرفانه، علمی و غیر ایدئولوژیک باز مانده و بیشتر نقش نمایشی و تأییدی یافته اند و در بهترین حالت و با فرض ایفای کامل وظایف و مأموریت های علمی و راهبردی، مسیر این اتاق های فکر با مسیر نظام سیاستگذاری و تدبیر کشور  و از جمله تحلیل و تبیین اعتراضات اخیر کاملا متفاوت بوده و پیشنهادات این مراکز و موسسات در زندگی مردم و عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ظهور و بروزی نیافته و عملا رویکرد و عملکرد نظام سیاستگذاری و تدبیر بر روی همان پاشنه می چرخد.

 برای خروج از چنین وضعیتی جا دارد نظام سیاسی به خودمختاری خود نسبت به نیروهای اجتماعی جامعه پایان داده و بدوا موضع و انتظارات خود را نسبت به این مراکز مطالعاتی مشخص نماید. چرا که نفس وجود این مراکز، اندیشکده ها، پژوهشکده ها، پژوهشگاه ها و یا هر نام شیک و  زیبای دیگر، انتظار آفرین بوده و عدم بهره گیری از ظرفیت های آنان باعث به هدر رفتن سرمایه های ملی، اجتماعی و فرهنگی شده و بیش از پیش بازخورد منفی جامعه و نخبگان را نسبت به این نهادها ایجاد می نماید. از طرفی بلاتکلیفی و بی توجهی به نظرات کارشناسان موجب سرخوردگی و بی انگیزگی این گروه نخبه خواهد شد و بیش از پیش دومینوی ناتوانی ساختارهای موجود در حل مشکلات و بحران کارآمدی و مشروعیت را رقم خواهد زد.   

 

آدرس لینک:

https://ipsan.ir/2022/10/10/%d8%a7%d8%b9%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%b6%d8%a7%d8%aa-%d8%b4%d9%87%d8%b1%db%8c%d9%88%d8%b1-%d9%88-%d9%85%d9%87%d8%b1-1401-%d9%88-%d8%ac%d8%a7%db%8c%da%af%d8%a7%d9%87-%d8%b6%d8%b9%db%8c%d9%81-%d8%a7%d8%aa/

 

  • مجتبی مقصودی
۱۶
مهر

حاشیه و تحقیر؛ تصویری از رنج های مضاعف (صورت بندی ناآرامی های دی ماه 1396)

مجتبی مقصودی

 صداهایی که شنیده نشد!

بعد از ناآرامی های دی ماه 1396 به درخواست یکی از مراکز راهبردی مقاله ای تحلیلی و تبیینی تحت عنوان "حاشیه و تحقیر؛ تصویری از رنج های مضاعف (صورت بندی ناآرامی های دی ماه 1396)" تدوین و ارسال شد و در گفتار هجدهم کتاب "اعتراضات و ناآرامی های دی ماه 13396: تحلیل ها و برآوردها" منتشر گردید. با توجه به وقوع مجدد اعتراضات در شهریور و مهر 1401 که در آن مقاله پیش بینی شده بود و نیز صحت مطالب و تحلیل های مربوطه و پیشنهادات ارائه شده، بازخوانی این مقاله به علاقمندان و به ویژه تدبیرکنندگان نظام سیاسی توصیه می شود تا شاید جامعه ملی با کمترین هزینه انسانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از این مرحله بصورت مسالمت آمیز و مصالحه جویانه عبور نماید.

به دلیل اینکه چند ماه پس از انتشار، این کتاب جمع آوری شد، بازنشر کامل آن به لحاظ رعایت حقوق ناشر امکانپذیر نبوده و تنها به درج مقدمه و نتیجه گیری و نیز شناسنامه کتاب بسنده می شود.

**********

 مقدمه

در تحلیل علل ظهور و بروز ناآرامی ها و گسترش آن به شهرهای بزرگ و کوچک، طیفی از تحلیل ها و رویکردها از توجه به عوامل اقتصادی تا زمینه های فرهنگی قابل شناسایی و دسته بندی است. از منظر «تحلیل چندسببی» این ناآرامی ها سرمنشاء گسترده، بلندبالا و دیرپایی داشته است. شعارهای سرداده شده و مطالبات مطروحه بیانگر جنبه های اقتصادی، اجتماعی ـ فرهنگی  و سیاسی گسترده آن می باشد، که به ظاهر نقطه مشترکی مابین آن ها برقرار نیست؛ برای نمونه این مطالبات گاه با سردادن شعارهایی به ابراز ناخرسندی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال لبنان، فلسطین، سوریه، یمن و...» و گاه به دنبال دستیابی به حقوق مدنی برابر از سوی زنان (همچون ورود به ورزشگاه ها و نفی حجاب اجباری) و لغو برنامه های جمعی، شاد و مفرح هم چون کنسرت و جشن های آیینی- ملی بوده است. هم چنان که گاه به وضعیت وخیم آلودگی هوا و ریزگردها اعتراض دارند و گاه مشکلات متأثر از ناعدالتی قوه قضائیه، تخاصم مدیریتی در میان مسئولان ارشد نظام، بدهی و ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری، تورم و کاهش قدرت خرید مردم، تضییع حقابه کشاورزان و ده ها مساله و مشکل را هدف اعتراض خویش قرار داده اند.

هرچند که این شعارها طیف وسیعی از مطالبات را در بر می گیرد، اما مدعای نگارنده آن است که کانون مرکزی این مطالبات قابل تجمیع در یک مساله و آن «اعتراض به حاشیه و تحقیر»، نادیده و ناانگاشته شدن است. به حاشیه رانی اقتصادی و تحقیر فرهنگی رنجی که مضاعف شده و «تحقیر هویتی» را به همراه آورده است. بر اساس سوال اصلی در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا دریابیم «اتخاذ کدام سازوکارها علت عمده اعتراضات دی ماه 1396 در ایران است؟» و در پاسخ به این سوال اصلی، فرضیه ما بیان می دارد که «در کنار نابرابری اقتصادی ـ معیشتی، استمرار تحقیرشدگی حاشیه ی فرهنگی ـ اجتماعی عمده علت اعتراضات دی ماه 1396 است». در ادامه تلاش داریم تا این پروسه / پروژه «تحقیر حاشیه» را تشریح نماییم. این تشریح را ابتدا از منظر چارچوب مفهومی پیگیری می-نماییم.

 

نتیجه گیری

جدای از صحت و سقم ترغیب ها و تشویق ها، بنظر می رسد جریانی در مشهد برای راه اندازی حرکتی اعتراض آمیز در برخی از مناطق این شهر تلاش هایی را به منصه ظهور  رساند؛ اما آنچه زمینه ساز تسریع و تشدید آن اعتراضات شد قطعا پردامنه تر از یک سخنرانی و یک اقدام محدود بوده، می توان متاثر از ساختارها و فرهنگ هایی دانست که هم استعداد و ظرفیت فروکش شرایط بحرانی و یا برعکس بحرانی سازی شرایط و مسائل ساده روزمره را دارند.

    در صورت اصالت بخشی به ناآرامی های دی ماه 1396و نیز اجتناب از ساده سازی و فرافکنی برون مرزی این تنش های فراگیر؛ بررسی مولفه ها و متغیرهای موثر در بروز و ظهور اعتراضات اخیر نشان می دهد که این زمینه ها ریشه دار بوده و همچنان باقی است و حتی می توان ادعا کرد که متاثر از این ناآرامی ها هیچ تغییر معناداری در هیچ حوزه ای اعم از نهادی، قانونی، عملکردی و رفتاری پدید نیامده است. هیچ اراده سیاسی دولتی – حاکمیتی معطوف به اصلاح ایجاد نگردیده است و به عبارت دقیق تر، صورت مساله تغییری نیافته است.

   هر چند ناآرامی ها در کوتاه مدت مدیریت شده است ولی در صورت کم توجهی به زمینه های بروز و ظهور و فقدان پاسخگویی و اتخاذ تمهیدات مناسب، امواج  اعتراضی به مراتب شدیدتر و سهمگین تری در راه است که به احتمال فراوان با فاصله های زمانی کمتر و خشونت های بیشتر قابل تحقق اند. لذا بر اساس سوال اصلی این پژوهش که بیان می دارد «کدام زمینه ها و بسترها عمده علت اعتراضات دی ماه 1396 در ایران می باشد؟» می توان صحت فرضیه اصلی را ملاحظه کرد که «در کنار نابرابری اقتصادی ـ معیشتی، استمرار تحقیرشدگی حاشیه فرهنگی ـ اجتماعی علت عمده اعتراضات دی ماه 1396 می باشد.»

راهکارهای پیشنهادی این بررسی نیز در چارچوب ساختارگرایی و با ابتناء بر رویکرد سیاست فرهنگی تنظیم شده، در نتیجه لازم است ساختارهای حاکمیتی و به تبع آن بدنه جامعه از تشدید دوگانه های خودی ـ دیگری دست بکشند و در راستای به رسمیت شناختن هویت دیگری از هرگونه به حاشیه رانی مضاعف چه اقتصادی و چه فرهنگی ـ اجتماعی اجتناب نمایند. لذا پیشنهاداتی جهت بهبود اوضاع و کاهش شرایط تقابل و تعارض میان نیروهای اجتماعی و نظام سیاسی ارائه می شود:

راهکارهای حقوقی ـ قانونی

          اصلاح برخی از مفاد قانون اساسی از طریق رفراندوم در جهت رفع کدورت ها، اصلاح برخی نمادها و سازوکارهای خودی ـ دیگری.

          بازبینی اساسی در ساختار و عملکرد قوه قضائیه؛ مقابله با فساد، تمهید استقلال این قوه و قاضی و دادرسی عادلانه و بدون هزینه برای آحاد مردم، رعایت اصل بی طرفی و برائت شهروندان، در راستای برسمیت شناختن واقعی حقوق شهروندان در برابر قانون.

          اجرای قوانین و مصوبات در همه سطوح و همه مناطق و استان های کشور و اجتناب از دوگانگی و چندگانگی در اجراء و معطل ماندن برخی قوانین و مصوبات در برخی استان های کشور.

راهکارهای سیاستگذاری ـ مدیریتی

          ایجاد چشم اندازهای امید بخش، تزریق روح امید و سرزندگی و شادابی، بهبود ظرفیت های کسب و کار در همه حوزه ها به ویژه برای جوانان و دوری از مرگ اندیشی.

          اصلاح ساختاری نهادهای موازی در راستای مسئولیت پذیری، شفافیت و پاسخگویی نهادهای اصلی و قدرتمند در نظام جمهوری اسلامی.

          لغو تمامی رویکردها و سازوکارهای خودی ـ دیگری فرهنگی و اجتماعی در سطح مدیریتی استان ها.

          افزایش قدرت استانداران و محدود ساختن مداخله افراد و نهادهای دیگر در اداره استان ها.

راهکارهای اجتماعی ـ فرهنگی

          شناسایی برابری کامل و بدون تبعیض حقوق تمامی شهروندان در برابر قانون و نیز اصلاح و بازبینی فرآیند توزیع مواهب اجتماعی و منابع اقتصادی.

          پذیرش و پایبندی به اصل تکثرگرایی فرهنگی و چند صدایی در رسانه ها، مطبوعات و شبکه های اجتماعی.

          اصلاح بنیادین ساختار و رویکردهای صداوسیما برای اجتناب از به حاشیه رانی و تحقیر فرهنگی ـ اجتماعی و پاسخگو نمودن این نهاد نسبت به عملکردهای خود به جای خودمختاری نهادی.

 

راهکارهای رویکردی در سیاست خارجی

          تغییر رویکرد ایران به دنیا و منطقه در جهت اصلاح سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و انجام مصالحه سیاسی فراگیر با جهان.

          اولویت بخشی به مسائل و مصائب اجتماعی ـ فرهنگی و اقتصادی مردم و حاشیه های تحقیر شده ی اجتماعی در راستای افزایش عمق استراتژیک داخلی، بجای گرو نهادن منافع و حاکمیت ملی در مسائل و درگیری های بی حد و حصر منطقه ای و بین المللی در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، میانمار و.....

          تقویت دستگاه وزارت امور خارجه به عنوان متولی اصلی سیاست خارجی و اجتناب از چند صدایی و تکثر رفتاری در این عرصه.

    مشخصا؛ استمرار وضعیت ترسیم شده که زمینه ساز اعتراضات در ماه 1397 بوده، نامطلوب و با منطق معطوف به حفظ و ارتقاء "منافع و هویت ملی"، "انسجام و همگرایی اجتماعی" و نیز "حیات تاریخی کشور ایران" سازگار نبوده و نیازمند بازاندیشی و بازبینی ساختاری- نهادی است. بازبینی در چهار وجه حقوقی ـ قانونی، سیاست گذاری ـ مدیریتی، اجتماعی ـ فرهنگی و سیاست خارجی.

      بدین لحاظ؛ همان گونه که اعتراضات از انباشت زمینه ها وعلل مختلف حاصل و حول محور هویت منسجم شده است، این راهکارها نیز مختص به یک نهاد و سازمان یا نهایتا یک وزارتخانه نمی-باشد. این راهکارها و پیشنهادات به طور صریح اصلاح رویکرد تصمیم¬گیری ـ اجرایی در نهادها و مراکز حاکمیتی- حکومتی را نقطه آغازین و اقناع و پاسداشت هویت شهروندان را هدف این تحولات می داند.

 

منبع:

مقصودی، مجتبی (1397)، "حاشیه و تحقیر؛ تصویری از رنج های مضاعف (صورت بندی ناآرامی های دی ماه 1396)"، در کتاب: ابراهیم حاجیانی، اعتراضات و ناآرامی های دی ماه 13396: تحلیل ها و برآوردها، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی. صص 281 تا 294

 

 

 

  • مجتبی مقصودی